بـــرطبیب مردی شکایت باز کرد
از گرانــی گــــوش زن اغاز کرد
گفت هــــر گاهــی طلب دارم ورا
نشنود ازمن نه حرف و نی صــدا
چارهء فـــرما که آن گوش کــرش
خپل ېې اوردجګړې بل دی،وایي سوله
چاچې جوړدجنګ غوبل دی،وایي سوله
په خوله سوله سوله وایي خوجنګ غواړي
هرچاجوړدجنګ مورچل دی،وایي سوله
څوک دسولې په لوريوګام وړاندې نه ځي
چې پل اخلي، دجنګ پل دی،وایي سوله
محمد عالم افتخار
(بخش چهارم) سیمای تاریخی و تکامل معاشی و عقلی مخاطبان قرآن
یکی از عزیزان که صاحب اطلاعات و معلومات بزرگی استند و مخصوصاً همه آثار دکتور شریعتی، دکتور سروش و آثار مهم روشنفکران دینی دیگر را خوانده اند؛ در واکنش به این بحث؛ طی ایمیل برایم نوشتند که " شما با نوشته اخیر همه را متعجب ساختید!"
به دلایل معلوم از ایشان خواستم که مطلب خود را روشنتر کنند؛ در جواب نوشته اند:
" من فقط میخواستم بگویم که شما دارید هر روز کشف تازه ء نسبت به دین و تاریخ میکنید یعنی متن حاوی تاریخی بودن آیت قرآنی را نشان میدهد و در عین حال میتواند آیاتی فراتاریخی باشد یعنی ذاتی و جهان الشمول و هکذا ....من در رابطه معلومات و آگاهی کافی ندارم"
برحسب تصادف و تقریباً همزمان؛ خانم جوانی طی تماس تلیفونی فرمودند که:
"مطالعه؛ مشغولیت همیشه گی من است و بیشتر آثار مذهبی چون کیمیای سعادت، قصص الانبیا، تفسیر ها، حدیث ها، تاریخ های اسلام مثل روضت الصفا و سیرت رسول الله را میخواندم؛ وقتی شنیدم که شما کتابی به نام «معنای قرآن» نوشته اید؛ حیران شدم؛ همان کس که به من خبر داد یک قسم دیگر بود؛ این طور گفت:
ـ خبر نداری؛ افتخار «عین به قرآن دست زده!»؛
وقتی فهمیدم منظورش کتاب است که شما نوشته اید؛ پرسیدم این کتاب را میخواهم بخوانم؛ گفت: «چه؟! میخواهی گور و ایمان خود را بسوزانی، خوده گمراه کنی؟!، او کدام علامه و اولیا خو نیس که معنای قرآنه بدانه؛ خدا میدانه، چه کفر گفته باشه!؟»
این عزیزِ فاضله و عالمه ام؛ بالاخره فرمودند که طی 45 روز اخیر؛ کتاب «معنای قرآن»(1) را دوباره و با دقت زیاد خوانده و همینک ختم کرده اند. در نتیجه ده ها سوال شان که طی مطالعه اول؛ پیدا شده بوده حل گردیده و با تعجب به اینجا رسیده اند که چطور در همه این زمانه ها؛علما و مشایخ و امامان و دیگر دانشمندان؛ به اینهمه حقایق ساده در قرآن و در مورد هر آیت آن متوجه نشده اند؟؟*
نهایتاً ایشان ضمن تعارفات و تبصره های ویژه؛ انگیزه تماس شان را؛ ابراز سپاس و تبریک نسبت به این کار بزرگ و در عین حال سراغ گرفتن از جلد دوم کتاب «معنای قرآن» وانمود فرمودند. و من هم عجالتاً ایشان را مخصوصاً به بحث جاری رجعت دادم.(2)
سی سال و پنج سال نه نوروز، نه بهار
سی سال و پنج سال نه ریشه نه برگ و بار
سی سال و پنج سال که بیگانه با طلوع
نی ماه، نی ستاره؛ شبِ تارِ تارِ تار
خورشید؛ این إلاهۀ زیبای مهر نیز
بر آسمان ما چو رسد کج کند مدار
سی سال و پنج سال؛ افق مثل مادری
بر گور بینشان پسر خفته خاکسار
سی سال و پنج سال؛ کفن، خاک، ناله، اشک
فریاد، صیحه، ضجه، سیهپوش، داغدار
سلیمان راوش
پاسخ به این پرسش که آیا مولانای بلخ (جلال الدین محمد) در درون و سرشت اندیشۀ خود باورمند به دینی بوده، لازمۀ یک گزارۀ گسترده است. اما پیش از آنکه کسی دیگری به این پرسش پاسخ بدهد، مولانا خود پاسخ داده می گوید:
«چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم
نه ترسا نه یهودیام نه گبر و نه مسلمانم»
پاسخ ازاین روشنتر نمی شود. اما این واقعیت که بیشترین چکیده های فکری مولانا پوشش و رنگ دینی دارد نیز انکار ناپذیر است. پرداختن به این واقعیت مستلزم جویایی چیستی و شناخت جامعۀ شش تا هفت صد سال پیش از امروز که مولانا در آن روزگاران میزیسته می باشد، جامعه ایکه در سایۀ حاکمیت تفکرات دِیو و دد ، اندیشۀ انسانی را میبایست با چراغ جستجو نمود. و مولانا خود تصویر جامع و فشرد یی از آن جامعه را برای ما بدست می دهد:
«دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست»
مقالات دیگر...
- اگر قرآن؛ غیرِعربی می بود؛ عربها به آن ایمان نمی آوردند!
- دوبیتی های سرگردان
- دروغ های شاخداروپی درپی ــ قسمت چهاردهم
- تغییرحسن روحانی یا شرایط جهانی !؟
- افغانه!
- قابل تذکر نیست، تاریخ روشن است!
- آیا قرآن؛ از آیات بیشتر خداوند در کتابی برتر سخن نمیگوید؟
- دوستت دارم پدر روزت مبارک
- متن بیانیۀ پوهندوی شیما غفوری در تظاهرات هشتم جون در شهر فرانکفورت
- پوښتنې اوغوښتنې