از روز ِخونین" هفدهم سنبله" 1361 حدود یک ماه میگذشت. من ونعیم " ازهر" با قلب های داغدار و روان های زخمی ، درمنزل چارم بلاک سوم درانتظار مرگ نشسته بودیم.
شدم تا همدم نـور آشیان در کهکشان دارم
از این جـا تا به اوج آسمانها نردبان دارم
گذشتم از سر افلاک و دیـدم مرز بی پایان
نه جایی درمکان ونه گذشتی اززمان دارم
جان و دلنی عاقبت، یۉ لینگده قربان ایله دیم
کۉ ز یاشیمنی سر به سر ، بغریم کبی قان ایله دیم
ناله ٔ زاریم مېنینگ بارور فلک لر قاشیگه
لیک ایشیتمه یسن جفاجو، شونچه افغان ایله دیم
او و چند رقاصهء دیگر در پس صحنه نشسته و منتظر نوبت برنامهء شان بودند که بروند روی ستیژ. تا شروع برنامهء آنها، یکی از آواز خوان های نه چندان محبوب و خوب، برنامه اجرا می نمود و آواز می خواند.
سنگ شکن
داد خدا وشفتالوی پیوندی: =(( ناحق نگفته اند: خدا که میدهد نمی پرسد بچه ی کیستی))؟
در زندگی اش فقط گویا یک عکس دارد.( شما خود قضاوت کنید).
مقالات دیگر...
- چرا جمهوری اسلامی ایران ضد مهاجرین افغانستانی است؟
- احمدظاهر: مبادا زندانی شوم
- په حکومت کولو کې بد، په خبرو کې بد او په جګړه کې بد!
- د نړیوال نظم سازماني بنسټونه (لومړۍ برخه)
- سروش واژگان
- د نړیوال نظم نورمونه
- همیشه
- "با جشن گرفتن قدرت کشتارش؛ اسراییل؛ انسانیت خود را از دست میدهد!"
- د نړیوال نظم اصول (د تیرو لیکنو په تسلسل)
- بلوچ ها ژاندارم منطقه را تکان دادند