افغان موج   

آنکه سیر میخورد از بویش نترسد!

قضاوت ام در مورد شب شعر بانوان  افغان در شهر وین اتریش حساسیت بر انگیر بود. اولتر از همه این قضاوت درست و بر مبنای صحبت هایکه دو تن از اشتراک کنندگان آن محفل با من از طریق تیلفون داشتند و با درکی که از بازتاب این شب شعر در سایت میر غوث الدین رئیس به نام انجمن همبستگی با مهاجرین افغان در اروپا که خلاف مرامنامه اش افغان های مهاجر مقیم اروپا را به کتگوری های قوم، قبیله، دشمن، سیاست بازان، نابخردان و مخالفین تقسیم نموده و اساس انجمن و مرامنامه اش را با قلم خودش رد میکند حقایق را نوشتم.

یکهفته بعد انعکاس آن باعث شد تا بر اثر فشار های زیاد از دوستان  آنرا از صفحه ام بر دارم. در همین وقت به اشخاص در گیر این مسله چون آقای کریمی استالفی  که بعدا خواهم گفت که ایشان هم مثل غوث میر چه کلاهی بر سر هر روشنفکر میگذارد تا به مرامش برسد و شخصیت دیگری از فنلند و از المان و از اتریش که قدر شان برایم زیاد است خواهش کردند که ازین موضوع بگذرم. اما وقتی میبینم این مسله به یک توطئه ختم میشود  نمیخواهم که اشتباه کنم. و با معذرت از دوستانیکه مراتب نارضایتی خود را از برداشتن نوشته ام ابراز نموده اند و با حرمت به اندیشه وطندوستی شان آنرا دوباره به افغان موج میگذارم.  

گفتم لطیف کریمی استالفی!

من برای اولین بار از تبلیغات دروغین در مورد شب شعر بانوان... را از طریق ویبلاک غزال در بند به گردانندگی کریمی استالفی  بخوانش گرفتم  تنها یک پیام در ان درج شده بود و شخصی نوشته بود. علت تحریم این همایش آن بود که مردم به ماهیت غوث میر پی برده اند. فردایش پیام دیگری درج شده بود که  گوش و گلیم غوث میر را از آب کشیده بود و خیال میکنم یکی ازاعضای فرکسیون های حزبی اش بود که از همه چیز با خبر بود؛ نوشته بود که غوث میر در ارتباط با سازمانهای فرهنگی سبز و سرخ اطریش پول اندوزی میکند و زنان مهمان خود را به خانه های مردم میفرستد و باینوسیله از نام نویسندگان و هنر مندان ما استفاده میکند. من هم پیامی برای آقای استالفی گذاشتم که تا نباشد چیزکی مردم نکویند چیز ها البته نه با نام مستعار بلکه با نشانی ایمل و صفحه ام و وعده دادم که این موضوع را بررسی خواهم کرد. به یکی از اشتراک کنندگان زن تماس گرفتم. شرافتمدانه تمام بیست دقیقۀ را که با من صحب میکرد هق هق گریه اش  تا حال مرا میازارد. میگفت بلی مارا از میدان هوایی یک افغان برداشت و به خانه اش برد. گرچه آدم مهربانی بود و خانواده ای خوبی؛ اما من از شرم اینکه در حیات ام با چنین دروغ بزرگی مواجه نشده بودم خوابم نبرد و تا صبح با خودم گریه کردم... بعدا از لطیف ناظمی یاد کرد که چطور برای  زنان همکیش غوث میر تقدیرنامه اعطا کرد و برای دیگران سپاسنامه

چند روز بعد آقای استالفی برایم پیامی به این شرح و خصوصی نوشت:

پنجشنبه 29 مرداد1388 ساعت: 21:47         توسط:کریمی استالفی

دوست عزیز و فرهنگی فرهیخته آقای هروی ! .


امید وارم گرمترین احترامات صمیمانۀ مرا بپذیرید !


معذورم که عندالموقع نتوانستم پاسخ مطالبات شما را در بارۀ شب شعر بدهم . شاید اطلاع داشته باشید که من هم مثل سایرین دعوت شده بودم ، کدام کاره ای در آنجا نبودم ، آنچه چشم دیدم بود نوشتم ، که شما مطالعه کرده اید ، بیشتر از آن کدام اطلاعی ندارم که خدمت شما عرض کنم ، محفل از طرف میر سازماندهی شده بود ، استاد گرامی ناظمی صاحب ، تمام اشعار بانوان را بدقت گوش میداد و در اخیر برای هرکدام نظر به صلاح دید خود شان تقدیر نامه ها و سپاس نامه توزیع نمود ، جمعیت اشتراک کنندگان البته که چشمگیر نبود ، اما شبی بود واقعاً پر خاطره ، ما افغانستانی ها در هر جایی که تشریف داریم اتفاق نداریم ، در بین ما مردم الماس ها با مهره های پلاستیکی بهم آمیخته ، آهسته آهسته خر مهره ها جای الماس ها را میگیرد ، متاسفانه که درین کشور ها جلو بی بند باریها را گرفتن کاریست بس دشوار . بااحترام کریمی استالفی

وب سایت   پست الکترونیک

اول اینکه من از آقای استالفی قراریکه عین پیام ام را میخوانید سوالی  نداشتم و حتی باز هم خصوصی نوشتم که بیخرد خواندن مردمی را که درین مجلس اشتراک نکرده اند از زبان شما غیر موجه است.

 

دوست عزیز آقای استالفی سلام!


تا جایکه من نظرات عزیزانرا خواندم برایم خیلی جالب بود. بگفته مردم نکند چیزکی بوده باشد زیرا در سایت خود انجمن افغانهای اتریش اروپا هم نشانه های از کلمات تفرقه افکنانه مشاهده میشود. و قرار ارزیابی تعدادی ازین مخفل ناراز و گله مند اند. بهر صورت من طرفدار چنین همایش های فرهنگی ام بشرطیکه در آن خلوص نیت باشد و دست سیاست کوتاه. اشتراک نکردن عدۀ زیاد لزومن باید دلیلی داشته باشد. کوشش خواهم کرد در تماس با دوستان این حقیقت را در یابم.

جهانمهر هروی

این در حالی بود که خود آقای استالفی آنانی را  که به محفل اشتراک نکرده بودند بی خرد و بی دانش خطاب کرده است و طی سه هفتۀ که ازین محفل میگذرد ده ها پیام بر ضد غوث میر را از پیامخانه اش محو نموده و خود آقای غوث میر و جناب استالفی با اوردن فشار بالای دوستان ام مرا وادار نمودند  تا انتقاد ام را از افغان موج بردارم. من نقد را برداشته و برای دوستانیکه برایم ایمل کرده بودم صادقانه از حذف آن اطلاع دادم و از جمله به کریمی استالفی و یاد آور شدم که پیام مرا در ارتباط به این موضوع از ویبلاکش بردارد و این پیام خصوصی بود ولی او خلاف همه نورم های  راز داری پیام خصوصی ام را در ویبلاکش گذاشت . و به تعقیب آن از زبان کسانی بدون آدرس نوشت که من با نام مستعار مینویسم. خوب حالا این انتقاد ام را دوباره میگذارم باشد که هم آقای کریمی استالفی و هم  دوستان خردمند شان از خود دفاع کنند. من هرچه را که مینویسم بدون نام مستعار شفاف و با اسناد مینویسم. باشد که آنان چه میکنند.

شب شعر و غزل بانوان افغان در اتریش

از مدت سه ماه به اینطرف تقریبا تمام سایت ها و ویبلاک های افغان ها را اگاهی های ( شب شعر و غزل بانوان افغان در اتریش...) فراگرفته بود.  برای ذهنشین ساختن این آگاهی و بر خلاف نورم های  پذیرفته شدۀ ژرنالستی دروغ های شاخداری سر هم کرده بودند. طوریکه دراطلاعیه نخستین آمده بود: برای خانم های شرکت کننده مصارف بودباش بیست چهار ساعته و وسایل حمل و نقل و بعضی سهولت های دیگر مد نظر گرفته شده است... و قرار بود این محفل بدون دخالت اتحادیه بنام آقای غوث الدین میر که خودش نه از فرهنگ و نه از ادبیات چیزی به چانته دارد توسط (کارکنان فصلنامۀ بانو) کار گردانی شود.

بلاخره در روز های آخر، پروپاگند های زیادی در مورد اشتراک کنندگان درین محفل در سایت آقای غوث الدین میر پخش گردید که خیلی جالب و هییجان بر انگیز بود و از جمله این تیکه دار بنام همبستگی  با مهاجرین افغان در اروپا و اتریش اعلان کرد که درین محفل  گویا شخصیت های خوشنام کشور چون داکتر صبورالله سیاهسنگ، پروفیسور محمد علی ذهما، داکتر محمد امان زیوری، محترم داوود سرخوش، محترمه فریبا شمال، محترمه ناجیه هنرفر، محترمه شکیلا نصير بهانه ، محترم ظاهر هویدا، داکتر اسد بدیع ، محترمه انیسه وطنيار دهزاد، محترم فتاح محمد مسوول سایت وزین فردا، محترم پویا مسول کانون فرهنگی کانون ادیبان، محترمه حمیرا نگهت دستگیر زاده، محترمه خالده جان فروغ، محترمه ثریاجان واحدی، محترمه  کریمه جان ویدا، محترمه فایقه جان مهاجر، محترمه فروغ جان کریمی، محترمه راحله جان یار، محترمه کریمه جان ملزم، محترمه نادیه جان فضل از اقصی و اکناف جهان اشتراک میکنند که دروغ محض بوده و جای آنان را چک چکی های خود آقای غوث الدین میر پر کرده بود... بر اساس پروپاگند نام های شان در لست اشتراک کنندگان درج شده بود.  بگفته  آقای کریمی استالفی عدۀ زیاد از زنان دانشمند ما  وتعدادی با درد و دریغ و الم و تأسف فراوان از هموطنانی که بنابر جناح بندی های نا بخردانه این محفل با شکوه را تحریم کرده بودند... و از شرکت درین همایش صرفنظر کرده بودند.(1)....

جالبتر از همه اینست که اغاز این همایش توسط خود غوث الدین میر به عوض مسوول فصلنامۀ بانو با سخنان پر از طمطراق  آغاز شد. و  گذارش  روند این همایش  را چنین در سایت خویش به نمایش گذاشته است.

«... در حاليکه از نقش برازندهء بسياری از فرهنگيان و ادب دوستان در سازماندهی وبرگزاری شايسته اين محفل ميتوان با قدردانی ياد آور شد، امّا قابل تذکر ميدانيم که برخی افراد با تبليغات سئو با استفاده از اينکه آقای مير قبل ازگشايش برنامه درافغانستان حضور داشت، گويا به تعويق افتادن برنامه را تبليغ نمودند وهم شماری با عصبيت قومی برنامه را بايکوت کردند، باآنهم کميت قابل ملاحظه شاعران، فرهنگيان وشخصيتهای قابل ارج بصورت گسترده در برنامه شرکت داشتند وخلای چند عنصر جنجال برانگيز مشاهده نگرديد، اما سازماندهنده گان برنامه تجربه عظيمی را نصيب شدند که چگونه در آينده در تدوير همچو برنامه ها به اتکای نيرو وامکانهای فرهنگيان کار مثمر تری انجام دهد واز چسپيدن به سياست بازان اجتناب گردد...» (2)

کلماتی جون تشریف آقای غوث الدین میر به افغانستان، عصبیت قومی، خلای چند عنصر جنجال برانگيز  وچسپیدن به سیاست بازان را میتوان  در پهلوی فعالیت های دیگر ادبی و فرهنگی این انجمن همبستگی افغان های اروپا و اتریش؛ نوع تازۀ از همبستگی مهاجرین افغان اروپا به حساب آورد.

صرفنظر از کلماتی که حرمت افغانهای مقیم اروپا را زیر نام  همبستگی خدشه دار میسازد؛ باید گفت که اشتراک کنندگانی که درین مجلس تشریف آوردند به درستی درک نمودند که پانسیون بودباش آنان  خانه  های افغانان مقیم شهر وین بود و آنان دستنگر دیگران... و آقای لطیف ناظمی که یکی از دوستان قدیم غوث الدین میر است. تنها کسی بود که شاید در یک پانسیون شبی را آرام گذشتاند و در قضاوت و ارزیابی آثار هنری بانوان، طرف حزبیت و سلیقه های شخصی غوث الدین میر و دوستان سیاسی اش را گرفته. و با طمطراق زیاد به یکی دیپلوم افتخاری و به یکی تشکر نامه اهدا نموده است.

بدون شک فعالیت های به نام فرهنگ از طرف غوث الدین میر که خودش در دوران حاکمیت حزب خلق  یک افسر نظامی بوده و اگر کمک دوستان حزبی اش نباشد ابجد را تلفظ و نوشته نمیتواند بدون منفعت شخصی و پول اندوزی نیست. در یکی از پیام های  از اشخاص منفرد که من درپیامخانۀ ویبلاک محترم کریمی استالفی خواندم و  خیال میکنم نویسنده آن ساکن شهر ویانا اتریش و در موضوع وارد و شاهد بوده خواندم:  از قرار معلوم مصارف همجانبۀ چنین محافل نه از جیب آقای غوث میر و یا انجمن همبستگی اش بلکه از موسسات فرهنگی سبز ها و سرخ های اتریش تامین میگردد که در روز موعود حتی عوض تهیه کردن محل بودباش،  زنان جوان و شاعره های وطن ما را به خانه های شخصی دوستان و رفایش تقسیم نموده و خلاف عرف و عادات افغانی دست شانرا به سفرۀ دیگران دراز میکند که این عمل اش را آنانیکه در گذشته دیده بودند تقبیح نموده واز اشتراک در محافل بعدی آن صرفنظر کرده اند. و آنگاه این شخصیت فرهنگی و ادیب ما گناه همه کار های خلاف را به نام دشمن، قوم ، سیاست و دگر اندیشی به تبلیغ مینشیند.

روی همین ملحوظ است که افغانهای عزیز ما در اتریش از نام هر نوع اتحادیه همگانی و ملی بیزار گشته اند و نمیخواهند به حرف های هم گوش کنند و در اتحادیه های قومی و ملیتی گرد هم آمده اند. در غیر آن بایکوت قومی، عناصر جنجال بر انگیز مغایر اساس و بنیاد یک اتحادیه و یا انجمن به نام مهاجرین افغان است و با یقین کامل و بر اساس  خواسته های یک اتحادیه و یا انجمن فرهنگی  استعمال چنین واژه های غیر موجه و تفرقه بر انگیز  است.

هر چند انجمن فرهنگی آقای غوث الدین میر در طول فعالیت هایش القاب افتخاری زیادی را به اشخاص دلخواه و سر سپرده اش به امضای لطیف ناظمی داده است اما کسی تا حال نمیتواند ثابت سازد که دستآورد چنین محافل غیر از ضیاع وقت و افکندن آتش تفرقه میان افغان های عزیز در شهر ویانا مرکز کشور اتریش چیز دیگری را به ارمغان آورده باشد.

نعمت الله ترکانی

2009-08-14

1 ـ ویبلاک محترم کریمی استالفی( غزال در بند)

http://estalfi.blogfa.com

2ـ سایت انجمن همبستگی با مهاجرین افغان  در اروپا ( مربوط  غوث الدین میر)

http://akis-eu.com