لااکراه فی الدین... که حکم قرآن می باشد٬ مترداف است. با لااله چون: الاالله بی شک یا لاریب موجود و مقصود قلب سالم و معبود عبادت است
که کلامش سرشار از حکمت پایان ناپذیر در متون مصحف منتهی شده در ۳۰ پاره و دیگر منابع اسلامی در خدمت آن... پس اکراه و وحشت یا دهشت اساس و منشاء از دین و از سیرت متعالی حضرت محمد (ص) ندارد – اما سیر تنازل جهل عده ای از مسلمان٬ که در گفتار و کردار شان اکراه و خشونت دیده می شود٬ رنگ و ظواهر دینی به اعمال شان می دهند٬ که خیانت و جفا به این دین پاک است.
در حقیقت موسی مشربی یا جلالی بودن طبع٬ که حضرت عمر (رض) داشتند٬ فرسنگ ها دور٬ از دیو سیرتی و خشونت می باشد. زیرا فرق گذاری بین حق و باطل و در برابر باطل با شجاعت و قاطعیت ایستادگی را٬ سنت عمری دانست.
در نتیجه و افغانستان:
سطح پایان آگاهی در جامعه ما٬ ظواهر فاقد حکمت دینی٬ عینک یا دید هر مسلمان گردیده است – که منشاء تکفیر و تکفیری کردن مردم به گونه سازماندهی شده٬ مصداق عقب ماندگی ماست.
مناجات:
دامِ محبت!
بر درخت محبت٬ زالست دام کردی
فراغتر از دوعالم٬ دانه بر آشیانه ریزی
چو بسته هجران٬ عالم دید زندان
تا زبان برکام٬ زخود بیخودش دادی
نباشی همسایه ٬ چو توی صاحب خانه
کز عمق بخود بیگانه٬ وصلت را نشانی
خوف بیرونِ دام٬ بر مرغ دل و بام
کز پای دل و جان٬ صید عشق اش سازی
چندین ره حیران٬ در تک بافی رسان
ممکنات و عالمیان٬ کثرت از وحدت کردی
نه فقیری هوشیار٬ خودت در گفتار
زآن دانهِ پُر بار٬ در آشیانه اش ریزی
محمدآصف فقیری