«که خم خم رفتن صیادبرقتل مرغان است»
دموکراسی نوع دیگری از
روش شیطان است
که ملت بی دفاع زیرگلوله باران است
ناتودرخواندن یارم به دالان است
مرمی هاجای هاون میده باران است
امریکا درنقش شیطان است
ملت بی دفاع حیران است
گفتن گر
شاید سال 1350 ه.ش بود. در دانشگاه کابل اعتصاب سراسری جریان داشت. از صبح وقت دانشجویان در سالون غذاخوری لیلیه دانشگاه جمع شده و هر از گاهی کسی روی میز بزرگی بلند شده و بعد از تحویل دادن چند مقوله و چند شعار توجه همه را بخود جلب میکرد. اینها معمولن نماینده های احزاب آن روز ها بودند.
خواست همه ؛ از کمونیست ها گرفته تا دیموکرات ها و برادران مسلمان یک چیز بود:
ــ برداشتن قوانین تازه ایکه تعلیم و تربیه را مختص به یک قشری از جامعه میساخت... درست بیادم نیست شاید هم قدرت نمایی و تبلیغات به نفع این حریانات سیاسی بود.
گاهی میشد اساتید دانشگاه هم به جمع دانشجویان میپیوستند و مرده باد زنده باد را گوش میکردند.
دّکان
...
...نکردی کاوش هرگز کان مارا
ندیدی مایهای دکّان مارا
نسنجیدی به میزان دل خود
صدای خستهای ایمان مارا
…
خنده بازار
کجا در فکرِ آزارِشماییم
مسیر خنده بازارِ شماییم
قسم بر برگ برگِ رأی فردا
همان درمانده ای زارِ شماییم
مولانا کبیر (فرخاری)
ونکوور کانادا
بگیـرم یک نفس رطـل گران را تــوان بخــشم روان نا تـوان را
شفــق را ارغــوان پیرایه بخـشد ز چتر ابــر گیرد سـایه بان را
ز دل بیرون دهــم آهی که سوزد ستیغ ســر بلــند کهـــکشان را
کسی در میهنم صاحب وقاراست به سر منزل رسـاند کـاروان را
رسول پویان
سران حکومت کابل به رهبری حلقۀ محدود ارگ نه تنها برای صلح پایدار برنامه و پلان جامع ندارند، بلکه در راه ایجاد وحدت ملی بر مبنای اتحاد اقوام، تأمین حقوق اتباع کشور، درک و شناخت فرهنگ و مدنیت این سرزمین تاریخی و شیرازه بندی نظام سیاسی و اقتصادی سالم، باظرفیت و فعال نیز به کلی ناکام بوده اند. زمانی در بین طرفهای ذیدخل در پروسۀ صلح (دولت افغانستان، قوای خارجی به رهبری امریکا و همسایگان خاصه سران دولت پاکستان) تعادل لازم به وجود میآید که نظام سیاسی قوی و بری از فساد با پشتبانی مردمی در کشور شکل گیرد. سران حکومت فعلی کابل در عمل ثابت کرده اند که توان و ظرفيت این امر خطیر را ندارند.
نخست از همه باید دانست که صلح در افغانستان چه تعریف و مفهومی دارد. در افغانستان چند دهه است که جنگ ویرانگر و خانمانسوز شعله ور است. صلح برای پایان جنگ، خشونت، ناامنی، ترور، آدمکشی، تخریب میهن و آزار و شکنجۀ مردم مظلوم و عذاب دیدۀ افغانستان مطرح میشود. کسانی به صلح حاضر میشوند که برای مردم و میهن بیندیشند و منافع مادی و معنوی شان در تأمین صلح نهفته باشد. تجارب دهۀ اخیر روشن کرده است که منافع سران پاکستان، طالبان و قوای خارجی با تأمین صلح و ثبات در افغانستان برآورده نمیشود و در بین منافع مردم ما و آنان تضاد وجود دارد؛ ورنه شکست قطعی مخالفان و تأمین صلح در افغانستان در طول یک دهه با مصارف سرسامآور سران ناتو، حضور قوای انبوه خارجی و روابط تنگاتنگ بریتانیا و ایالاتمتحدۀ امریکا با سران ارتش و حکومت پاکستان کار بسیار آسانی بود.
مقالات دیگر...
- مبانی حقیر و فلاکتبار ایدئولوژیهای منم گویان افغانستان
- اعلامیه حزب ملی ترقی وطن
- دوبیتی های سرگردان
- خاطرهً يک دوست از رازق فانی
- روزنامه هشت صبح در رابطه به وحبدالله شهرانی وزیر معادن
- متهمی به «خیانت»، به «پدر مافیا» و به «اشباع غریزه ء قدرت»! ( تبصره و نقد سیاسی)
- تاریکی مُداوم
- ویلون شکسته ( داستان کوتاه)
- مردم افغانستان به سر در گریبان خود کردن ضرورت دارند!
- بهار من
