سی سال و پنج سال نه نوروز، نه بهار
سی سال و پنج سال نه ریشه نه برگ و بار
سی سال و پنج سال که بیگانه با طلوع
نی ماه، نی ستاره؛ شبِ تارِ تارِ تار
خورشید؛ این إلاهۀ زیبای مهر نیز
بر آسمان ما چو رسد کج کند مدار
سی سال و پنج سال؛ افق مثل مادری
بر گور بینشان پسر خفته خاکسار
سی سال و پنج سال؛ کفن، خاک، ناله، اشک
فریاد، صیحه، ضجه، سیهپوش، داغدار
سلیمان راوش
پاسخ به این پرسش که آیا مولانای بلخ (جلال الدین محمد) در درون و سرشت اندیشۀ خود باورمند به دینی بوده، لازمۀ یک گزارۀ گسترده است. اما پیش از آنکه کسی دیگری به این پرسش پاسخ بدهد، مولانا خود پاسخ داده می گوید:
«چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم
نه ترسا نه یهودیام نه گبر و نه مسلمانم»
پاسخ ازاین روشنتر نمی شود. اما این واقعیت که بیشترین چکیده های فکری مولانا پوشش و رنگ دینی دارد نیز انکار ناپذیر است. پرداختن به این واقعیت مستلزم جویایی چیستی و شناخت جامعۀ شش تا هفت صد سال پیش از امروز که مولانا در آن روزگاران میزیسته می باشد، جامعه ایکه در سایۀ حاکمیت تفکرات دِیو و دد ، اندیشۀ انسانی را میبایست با چراغ جستجو نمود. و مولانا خود تصویر جامع و فشرد یی از آن جامعه را برای ما بدست می دهد:
«دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست»
محمد عالم افتخار

اگر قرآن؛ غیرِعربی می بود؛ عربها به آن ایمان نمی آوردند!
(بخش سوم) سیمای تاریخی و تکامل معاشی و عقلی مخاطبان قرآن
هموطنان شریف مسلمان؛
خواننده گان ارجمند؛
جوانان؛ ـ صاحبان فردای وطنِ جهل و بربریت کوبیده مان!
لطفاً توجه داشته باشید که نصب العین این سلسله مباحث پاسخ یافتن به یک سلسله سوالات کلیدی زمان ماستکه از مخالفت های اخوانی ها؛ وهابیون و سلفی های بربری وطنی ی مان با تصویب قانون منع خشونت علیه زنان در پارلمان؟؛ نشئات کرده است!(1)
طبق معتبر ترین و مستندترین بخشبندی های تاریخ و سرگذشت 5 ملیارد ساله بشر؛ روزگار نزول قرآن کتاب مقدس مسلمانان؛ به عصر بربریت میانی در مکه و شبه جزیره عربستان؛ مصادف میباشد که عمده ترین شاخصه آن شمشیر است.
قحط رجالی
رسید ایام سخــت بی کمالی
تو گویی کله ها گـــردیده خالی
جنایتـــکار ها گــردیده رهبــر
فغان از دست این قحط رجالی
انسانیت
فنا گـــردیده احساس ترحُـــم
ز دست یک دو تا حیوان بی دُم
همه دم میزنند از فصل احساس!
ولی انسانیت را کرده اند گُم
دروغ های شاخداروپی درپی
پیوست به گفتار های گذشته بازهم درین بخش بردروغ سرایي های بیشتر ووقیحانه ترخانم بهأ به بحث خواهم پرداخت وکتاب بی صورت وبی سیرت (رها در باد ) ویرا به زیرعینک تحلیل وتجزیه قرارداده تا توانسته باشم با سرودن کلام صداقت وراستی کارنامه های دروغین ، بهتان ها ، مکاره گی ها وحیله گریهای ویرارسوا نمایم، وبرج وباروی آنرا درهم کوبیده ، برآوار ویرانه های آن بنای پرجلال وپرشکوه هستی بی مرگ راستکاری وشهریاری صداقت را بنیادگذارم.
خانم بهأ در کتاب ( رها در باد ) خویش آنقدر دروغ گفته است که میتواند جایزۀ جهانی را در دروغ گفتن، تقلب کردن وبهتان بستن ازحکام دروغ سرایيها اخذ نموده وبحیث قهرمان دروغ پراگنی ها وتهمت بستن ها احراز مقام اول را نصیب خویش سازد ، خانم بهأ از چهره های سیاسی گرفته تا به اشخاص عادی ، از مسایل سادۀ زنده گی روزمره گرفته تا به موضوعات سرنوشت سازخیلی مهم واساسی سیاسی در ننگین نامۀ (رها درباد ) بحث نموده وتمام مطالب را به غلط وپندارگونه بدست انشأ گرفته است وآنهم کاملاً با بی خبره گی و با بی دانشی ، که توأم با تحریف حقایق وقلب ماهیت کردن قضایا وحوادث همراه میباشد. خانم بهأ تمام تلاشش درین راستا بکار رفته است که عمداً وقصداً دروغ بگوید وداستان سازی های جعلکارانه و کاذبانه را بعمل آرد تا اگر شود مورد توجه و پذیرش چند تا آدمک ناچیز ونادان بی عرضه قرار گرفته ، مورد تعریف وتمجید ایشان واقع گردد ولی بی خبرازاینکه روزی شاهد راستی وصداقت وکرامت تمام فصول دروغ پردازیهای ویرا باز نموده ومُهر دروغ سرایي وتقلب کاری را برای همیشه برپیشانی منسوخ ومنحوس وی خواهد کوبید وویرا به حیث شرمسارترین چهرۀ بی وقاروبی نخوت به جوامع روشنفکران آئین دار خواهد شناساند.
مقالات دیگر...
- تغییرحسن روحانی یا شرایط جهانی !؟
- افغانه!
- قابل تذکر نیست، تاریخ روشن است!
- آیا قرآن؛ از آیات بیشتر خداوند در کتابی برتر سخن نمیگوید؟
- دوستت دارم پدر روزت مبارک
- متن بیانیۀ پوهندوی شیما غفوری در تظاهرات هشتم جون در شهر فرانکفورت
- پوښتنې اوغوښتنې
- همایش و راهپیمایی در پشتیبانی از "قانون منع خشونت علیه زنان" در شهر فرانکفورت
- سیمای تاریخی و تکامل معاشی و عقلی مخاطبان قرآن
- اعلامیه هیئت عامل شورای افغانان مقیم دنمارک در...
