" اگر من در مقابل داکتر نجیب پرچم عصیان بلند نمی کردم ، تحقق یافتن انقلاب اسلامی حتی مورد بحث هم شده نمی توانست و اگر من حمایت خود را از داکتر نجیب ادامه میدادم ، فکر انقلاب اسلامی بیشتر از یک خیال چیزی دیگری نمی بود" دوستم
جناب جنرال نبی عظیمی در جواب سوال برایم گفته اند:
"اردوی افغانستان در سال های حاکمیت سیاسی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان از برکت دوستی با کشور شورا ها با پیشرفته ترین اسلحه وتخنیک و تجهیزات جنگی مجهز بود و توانایی آن را داشت که چه در برابر حملات زمینی و چه دربرابر تجاوز برحریم فضایی کشور بایستد و حملات نه تنها دشمنان داخلی را دفع و طرد نماید؛ بلکه توانایی دفاع از تمامیت ارضی ، استقلال و منافع ملی کشور را دارا باشد. آن اردو دارای برجسته ترین ، آگاه ترین و وطنپرست ترین قوماندانان، افسران متخصص و ماهر در رشته ها و مسلک های گوناگون نظامی، پیلوتان و تخنیکران برجسته ی بود که بیشترین آنان در اتحاد شوروی وقت تحصیل کرده و در طول سالیان دراز جنگ از تجارب گرانبهایی در مسلک شان برخوردار بودند. به همین سان ، تزریق نمودن روحیه پیکار وانگیزه بخشیدن به دفاع از کشور برای سربازان و افسران ارتش نه تنها کار بی امان ریاست عمومی سیاسی اردو بود؛ بل وظیفه تأخیر ناپذیر رهبری کشور، اعضای حزب و کادر های قوماندانی نیز شمرده می شد. این گفته ها را روحیه عالی رزمی و توانایی و مهارت نظامی و مسلکی و تفوق اسلحه وتخنیک جنگی اردوی ما در سال های دفاع مستقلانه به ویژه در جنگ جلال آباد به اثبات رسانید"
سلیمان راوش 21/ 4/ 2013
بهارعزیز ؛ ساعت دوازده و چند دقیقۀ روز یک شنبه ،21 اپریل 2013 بود که شعر «مزگت» ترا خواندم. اما نه یکبار که چندبار. پس از آن با خود اندیشیدم که چرا بهار نازنین عنوان غزل را«مزگت» گذاشته؛ ایکاش عنوان با واژۀ ( زن) یا ( بانو) و دیگر مشبه ها یا مانند های ازاینگونه مزین می گردید. زیرا چنانکه من، از معنی این غزل آموختم، تصویر ژرف و واقعی گوهر ِ توانایی یک زن (بانو) آفتابینه با مُهرۀ واژه ها نقاشی و رنگریزی شده است.
ما آگاهیم که، مسجد (مزگت) جایگاه بنده گی و مکان گردهمایی برای تهیه و فرستادن فرمان های (بی پرسش و پاسخ) و بار کردن بر دوش دیگران در درازنای تاریخ بوده است ، خلاف همه عبادتگاه های دیگر. به عبارت دیگر مسجد یا مزگت مرکز فرماندهی در اسلام به شمار می آید.
بی گمان در این مرکز عدۀ فرمانده اند و عدۀ دیگر فرمانبردار اند.
و نیز به پنداشت من، معنی غزل چهار دیوار مزگت و فرمانده ها و فرمانبرداران آنجانیست.
هر چند در روال (کنایه) آنها نیز نقد سزاوار شده اند. شاید کسی بپرسد، پس معنی غزل متوجه کیست؟ باید گفت معنی غزل آژیرنده گی است که در قالب شعر ریخته شده برای بانوان، تا آگاه شوند از نیرو و توانمندی های شان، و ضعف و بیچاره گی عدۀ از مردان در برابر این توانمندی. به ویژه ناتوانی آنعده ازنرینه ها چه زیبا بیان گردیده که در اثربی اراده گی و کسر خِرد خویش، به شمشیر خشونت و زندانی کردن بانوان ( پوشیدن حجاب و در خانه ماندن شان) متوسل می شوند.
جهانم چون نگار شوخ و شنگ است که جیبش خانه ی تریاک و بنگ است
سرشتش بر ملا از خوب زشتی ست اساس عنصــر گیــتی دو رنــگ است
زمان است مــادر طــفل شب و روز در آمد - شد حریم صلح و جنگ است
کشاد است خــوان روزی بر سلیمان گدا را خوان چــو چشم مور تنگ است
محمد عالم افتخار
ـ بخش3ـ مبانی حقیر و فلاکتبار ایدئولوژیهای منم گویان افغانستان
با مسرت فراوان به اطلاع میرسانم که به ارتباط بخش دوم بحث"مبانی حقیر و فلاکتبار ایدئولوژیهای منم گویان افغانستان"؛ واکنش های وزین، مؤقر و تأمل برانگیزی دریافت داشتم.
از جمله؛ شخصیت سیاسی ـ اجتماعی معروف؛ محترم عبدالملک پرهیز که مدیریت مسئول و گرداننده گی خسته گی ناپذیر ویب سایت پربار و پر خواننده "سپرغی" را هم به عهده دارند؛ با جملات قصار و شمرده چنین نوشته اند:
دوست گرامی افتخار صاحب؛ سلامها و احترمات مرا بپذیرید.
تشکر ازینکه در مورد نوشته خویش خواستار نظر من گردیده اید. من فکر میکنم موضوع مطروحه که بدور قومگرایی میچرخد مسأله حساسی است که با اشتباه کوچک امکان لغزیدن در باطلاق قومگرایی دور از امکان نیست. در مورد موضوع باید گفت:
۱.اینکه میگویند امریکا در مورد افغانستان چیز نمیداند، حرف میانتهی است، در انجا انستیوت های تحقیق درمورد افغانستان وجود دارد و تقریبا نیم دهه امریکا در افغانستان مصروف بوده نه بر اساس نه بود معلومات ، نه بخاطر پاکستان؛ بلکه پاکستان خود وسیله تعمیل منافع انگلیس و امریکا است.
۲.اینکه انها وخت کافی نداشتند تا یک نظام بهتر به افغانها عرضه کنند هم یک حرف میانتهی است، همین رژیم رژیم مطلوب انها است و به نفع انهاست، بی ثباتی به نفع انها است تا ثبات. اگر سیرت میبود هم چیز بهتراز کرزی بوده نمیتوانیست. زیرا انها کسی را نمیخواهند که بر علیه منافع انها عمل کند.
به قلم الهه افتخار
روشنفکری :
روشنفکر کیست وروشنفکردینی چیست ؟ _پیشینه روشنفکری در افغانستان ونقش اندیشه دینی درملت سازی آن؟ - روشنفکری به نقد چی می پردازد و هدف آن چیست ؟ .
خوشبختانه جهان قرن هااست که از زیر سایه بدویت و سردرگریبانی های جاهلانه و ملال آور روزگار فرسوده کهن و تاریک اندیشی بیرون گردیده و جای آن را میلان به ارزش های حرمت به انسان ، حقوق ، آزادی وعدالت گرفته است .
گرچه این مولفه ها بنا به مقتضای زمانی و مکانی قاطی با یک عده از تعریف های مختلف و حتی متضاد گردیده است . ما هنوز هم در برابر مفهوم عدالت و روشنفکری و روشنگری در مجامله قرار داریم لهذا قدرت جا گذاشتن تإثیر کارساز و تحول در اذهان عامه را کمتر دارا استیم. حتی ما مخصوصاً در قرن بیستم به تناسب سیر پیشرفت ها در روند فکری و اندیشوی جهان؛ به عقب رانده میشده ایم تا به جلو .
مقالات دیگر...
- غزل
- چه کنم؟!
- پیشنهاد به پیشگاه همه فرهنگیان و مردم سرزمینم ( خراسان) افغانستان
- سر و صدا های کرزی از کجا سرچشمه میگیرد؟
- " اکه عقل " بُن اول و بلیه های "سبز گندم خورک"!!!
- قسمت یازدهم فمینیسم چیست ؟ و هنجار های خانم بهأ کدامست ؟
- زمونږ دريمه ستونزه
- بهار سعید بهارینه کاج شعر و خِرد باغستان ادبیات سرزمین ما
- به تائید از فریاد خاموش
- خاطره ای از سالهای دور