درست دو روز پیش بود ، دو روز پیش ، سر صبح ملا آذان ،که هنوز هوا نیمه روشن بود ، مدیر هاشم ؛ عینک های زانوهایش را بغل زده ، سرش را بالای عنیک های زانو های لرزانش گذاشته و در کج صُفه تکیه به دیوار نشسته بود. بادخنک بهاری کابل که در آن دم می وزید، مدیر هاشم را آرام آرام می لرزاند و زانو هایش به هم می خوردند.
دروغ وجنگ اهرم های سیاست بین المللی امریکابشریت رابه سوی تباهی می برد
ایالات متحده امریکا درنزدیک به دوصدوپنجاه سال موجودیت خودتنهادرحدودده سال بدون راه اندازی جنگ زندگی کرده است؛ گوئی جنگ باسرشت این دولت عجین شده است.
چند وقت پیش بود ، شاید پنج ـ شش سال پیش ، شاید هم هشت سال پیش ، یادت نیست که چند سال پیش بود. خوب مهم هم نیست که چند سال پیش بود، مهم این است که همان وقت ، درست بالای همین کوچ نشسته بودی و برق نبود و تو کتاب « زنده گی، جنگ و دیگر هیچ» را در نور چراغ تیلی می خواندی .
اسیر چنگ پلنگاند بچهآهوها
مدام خون مرا میخورند ترسوها
بدخشان درمیان امپراتوری های چین،هند،فارس وفرارود(ماوراءالهر) درگذشته موقعیت مهم سیاسی؛اقتصادی ونظامی داشته است.