محمد عثمان نجیب
باده گر شوی
پیاله و جامت شوم
درد گر شوی
نالهیی نایت شوم
روح گر شوی
نَفَسِ جانت شوم
مهرالدین مشید
ما ز قرآن مغز را برداشتیم - پوست را با دیگران بگذاشتیم
این شعر یکی از بیت های بلند و پرمحتوای مولانای بلخی این شاعر شوریده حال و عارف معنی آشنا است که مسلمانان را برای آموزش مغز و هستهء قرآن متوجه کرده و آنان را از هر نوع سطحی نگری و ظاهر فریبی برحذر داشته است. این شعر با اشاره به مغز و پوست قرآن پرده از بسیاری ناگفته ها برداشته است و عظمت مردی را به اثبات می رساند که " نیست پیغامبر ولی دارد کتاب".
عثمان نجیب
خدا زندان نه دارد.
خدا زندان نه دارد و قرآن کریم با کرونا کاری نه دارد. مگر این که دعا کنیم و مستجاب شود.
یک دوست خوبم شعر گونه یی را برای من فرستاد، پس از خواندن آن در مخیلهام گذشت که به چندی و چونی محتوایی آن کاری نه داشته باشم.
زندگی هست و بـود انسان است
مهـر تابان عشـق و ارمان است
خـوش بـزی در جهــان انسـانی
هرکه خوارش کند پشمیان است
مثل هریک از افغانستانیها دلم برای وطن میتپد. در حسرت آنجایی وطن این گفتههای نازیبا به ۱۰۰۰مصراع خواهند رسید
فقط آرامش برای روح من است چیبسا اگر هم وطنی آنرا مرور کند.
محمدعثمان نجیب
مقالات دیگر...
- ویدیوی ۱۰۱۷ شفیع عیار ( پنجشیر با کشته شدن یک جوان بدست طالبان آبستن یک قیام است)
- په تیاره کې ساتل شوی ولسمشر!
- جیغ آزادی و پایداری
- ویدیوی ۱۰۱۹ شفیع عیار ( غنی و دروغ های شاخدارش با بی بی سی)
- برخیها در سیاست عروسهای هزار شوهر اند.
- دین ملامت است یا دیندار
- قصۀ روزگار
- افغانستان میدان تقابل منافع قدرتهای سرمایهداری
- وضعیت جدید و روایت ما از آن
- سیاست همگرایی منطقوی