کشور من، تنها کشوریست در جهان، که هر کسی هر چه خواست از هر گوشهیی بر آن و مردمش میتازد. مردم کشور من گاهی تا آنجا بیچاره میشود که سومالیاییها بیشتر از او در بهزیستی اند.چون سومالیها، با یورشهای پیوسته بر کشتیهای بازرگانی غربیها، به آنان توانایی های به چالش کشیدن شان را یادآور میشوند.
در اینگاه، غربی ها و دگران یا ناگزیر برای آنان امتیازهای بزرگ پولی و کالایی بدهند یا هرگز از ناتوانیهای ایستایی در برابر سومالی رهایی نه یابند. رهزنی های دریایی و اوقیانوسی، یکبخشی از آن تواناییهای سومالیهاست که غرب را به زانو زدن در پیشگامهای شان وا میدارد. کشور های دیگر که هر کدام دارندهگان توانمندیهای خودی اند و بدون دستبرد زدن و راهگیری، آشکارا از داشتهها و خواستهها و برابر اندیشیهای شان. کشور من، مگر در این میان سوگ نهداشتن توانایی خودش را گرفته و بدون این، کاری نه دارد. به همین بنیاد لرزان است که در سه صدسال پسین، همه شکوه و پایندهگیهای پیشا سهصد سال خودش را از دست داده و از شاهکاریها، امپراتوریها، شاهنشینیها وشاهنشاهیها، در اندازهی یک سرزمین وابستهی مدام در بند دیگران که بر سرنوشتش سرجه میزنند، است. کشور من که بیش از دوصد پنجاه سال در برابر تجاوز اعراب جنگید و کابلشاهانش تا آنجا درخشش رزمایشی و آوردگاهی و نبردگاهی داشتند که سران اعراب ناگزیر برای شان جزیه می دادند. در پی برگرد برگهی زمان بود که آخرین شاه کابلشاهان از سوی خودیها شکار دام دروغ و شهید شد. اینجاست که میگویی کاش نادر افشار پنجاه یا صد سال دگر زنده میبود. از گذشتهها زیاد سخن گفتیم. در امروزه هاست که باز هم زنگهای کشندهی نیرنگ ها، کشور ما را مدهوش و بیهوش و از خود بیخبر ساختند، تا آنکه کنون هیچ فریادرسی در زمین خدا برای ما گوش شنوا و دید بینا نه دارد. بدی، بدتر آن این است که کنون کشور نه داریم و آن را از نزد ما دزدیدند. مگر آن را به ایادی و گماشتهها و پاسبانان برگزیدهی خود سپردند. در پی این سپردن بود که نیروهای مزدور شان کشور ما را در دست دارند و پسلگدهای پسا اشغال هم از سوی آن به مردمان غیر گروه حاکم زده میشوند. نمونه اش برخورد سیاسی با میررحمان رحمانی است. از شما میخواهم برای آگاهی بیشتر تان در اینباره، دو برنامهیی را بیننده و شنونده باشید، تا پهنای اندرونی برنامههای سیاه در بارهی کشور ما و مردم خاص ما یعنی تاجیکان و پارسی زبانان کشور ما را بدانید، این برنامه ها هرگز دفاع از آقای میررحمان رحمانی نیستند، مگر برای اندیشهی من به خاطر آیندهی زیان تبار پارسی و تاجیکی من. از گذشتهها زیاد سخن گفتیم. در امروزه هاست که باز هم زنگهای کشندهی نیرنگ ها، کشور ما را مدهوش و بیهوش و از خود بیخبرها بهگونهی آشکارا میدانیم که پشتون هم آرام نه می نشنید. اگر فردا یک پشتون تحریم شود که ملامت نه باشد، ما هرگز خوش نه میشویم. و لابیگران پشتون هم در آمریکا و انگلیس برای جلوگیری از بروز بانتقادات چند پشتون کمزور را تحریم خواهند کرد.
بالای لینک ها فشار وارد کنید:
https://youtu.be/Uq1JHW2duEE?si=WUDiNcne7UDqKfJj
محمدعثمان نجیب
Sent from my iPad