صدیق راهی
قسمت هفتم
به ادامۀ گفتار های قبلی خویش اینک طبق وعدۀ که داده بودم به قسمت هفتم گفتار خویش میپردازم که موضوع مشخص مورد بحث من همانا هر سه نوشتار خانم بهأ " ازدژخیمان بیدادگر تا به فرار از جهنم کمونیسم " ، " آیا نجیب را میشناسید ؟ " و " رها در باد " میباشد که من کوشش خواهم ورزید تا این نوشتار ها را به طور مقایسوی مورد ارزیابی قرار داده تا توانسته باشم که از یک جانب تصویر دقیق از متن نوشته های خانم بهأ را به صورت تدقیقی بدست دهم وا ز جانب دیگر با طرح سوالات روشن در قبال این نوشته ها خانم بهأ این دروغ پرداز قرن را به میز محاکمه بکشانم واز وی بپرسم که با جواب های مقنع در مورد داستان های ساختگی وجعلی خویش که درین سه نوشته من درآوردی خویش آورده اند توضیحات بدهند.
مولانا کبیر (فرخاری)
ونکوور کانادا فبروری 2013
ای آنکه در سپهر سخن شهره در دیار خورشید پر درخشش این چرخ کج مدار
(پرتو) دهــی به پهنه ی ایـن گنبد بلند برداشتــی ز سیـنه ی انـدیشه ها غبار
هر نکته ات چو اختری در چنبر سپهر دارد فــروغ لــعل بدخشان به شام تار
داری به کف چراغ هنر در محیط تار آورد گــاه ز آتـش فضــلت بــرد شرار
صديق راهي
بر همگان روشنست زمانیکه کتاب بی خاصیت و بی کیفیت وبی ظرفیت " رها در باد" خانم بی بهأ انتشار یافت من بعد ازخوانش آن تصمیم گرفتم که قسمت وار گفتار های بر آن داشته باشم و این نوشتار سرتا پا بی علمیت وسبک پایه را به نقدبکشم وآنهم نقد های مستند براساس نوشته های بازاری خود خانم بهأ که ازهیچ نوع استدلال ومنطق برخوردار نبوده و کاملاً پر ازضد و نقیض گوئي ها وفسخ کردن ها میباشد؛ بر همین مبنا و دلیل است که اینجانب تا کنون گفتار های شش گانه را خدمت خوانندگان محترم تقدیم داشته ام و سلسلۀ بعدی نقد هایم برای بر ملا ساختن دروغ ها، بهتان ها وجعلکاریهای این شعبده باز ننگین سرشت ادامه خواهد یافت. بدین منظور است که میخواهم اولین نوشتار های این موجود خرد باختۀ ابلیس صفت را که تحت عناوین " از دژخیمان بیدادگر تا به فرار از جهنم کمونیزم " و " انتقاد مضحک " نام دارد غرض مطالعه وآگاهی بیشترعلاقمندان حقیقت یاب مسأیل سیاسی پیشکش کنم که خانم بهأ بعد از نشر آن در مجلۀ " قلم در خدمت جهاد" آنرا بسط وتوسعه داده و پر از داستان های شاخدار وجعلی ساخت تا از یک جانب کام وپلان اربابان مورد نظر خویشرا برآورده ساخته باشد واز جانب دیگر غرض بدست آوردن پول و جیفۀ دنیا دست به نوشتن چنان ننگین نامۀ دیگری زد که همانا کتاب مورد نظررا بنام "آیا نجیب را میشناسید؟ " عنوان گذاری کرد وبرای نوشتن این دشنام نامه نوشته های مذکور را بدست استفاده گرفت که خانم بهأ تا کنون بار اتهام نوشتن اش را به عهدۀ من میگذارد؛ اما اینبار من تمام جوانب نوشته های بوقلمون، بی ارزش و رنگارنگ ویرا زیر زره بین ارزیابی و یافتن حقایق میبرم و هیچ گونه سوال را در زمینه در اذهان توانمند خواننده گان باقی نمیگذارم تا هنوز هم شک روا دارند که گویا حرف ها وفرموده های خانم بهأ درست است و نویسندۀ اصلی کتاب خانم بهأ نبوده گویا من میباشم.
نور محمد غفوری
چې د یار نازکې شونډې مچو نه کړم
که تمامه دنیا راکړی زه بې څه کړم؟
که مې سر ځي که مې مال دیار وصال کې
پروا نکا، زه به واړه نذرانه کړم
له خالقه توفیق غواړم په خدمت کې
چې سمسوره د وطن هره دره کړم
وقتی برای اولین بار فیلم گلچهره را از طریق انترنیت دیدم . هزار بار به مجاهد، طالب ودولت دستنشانده ای امریکایی دشنام فرستادم.
این فیلم شاید یگانه محصول سپاه انقلاب اسلامی ایران باشد که اینک در جهان اسلام خود را از همه پاکترین ها و با فرهنگترین ها میدانند و درقرن بیست و یک به نام خمینی و خامنه ای افتخار میفروشند.
فیلم ظاهرا تاریخ سیاسی سه دهه افغانستان را بدون کم و کاست تشریح کرده است. اما واقعیتهای فرهنگی در آن آنقدر ماستمالی شده است که خیال میکنی احمدی نژاد در سالگرد انقلاب اسلامی اش با طمطراق فراوان چهل سال انقلاب اسلامی اش تبلیغ میکند... که آری از برکت انقلاب خمینی و یاران اش بود که ایران سینما را رشد و توسعه داد، زنان هرچند با برقع به بازار نمیروند میتوانند تن شانرا با مانتو پوشانده و موی های خود را بادستمال پنهان کنند. تحصیل کنند، دکتور، آموزگار و کارگردان سیاست های دولتی شوند. اجازه دارند که بدون محرم شرعی هرجایکه دل شان میخواست بروند. مردان ریش خود را هر روز صبح بتراشند و لباس اروپایی به تن کنند، سینما بروند و سخن از محبت را به زبان جاری سازند.
مقالات دیگر...
- بشر که فقط 2% به کمال میرسد؛ آیا ناقص الخلقه است؟
- دوبیتی های سرگردان
- ترسیم زیبا
- "آسیب دیده گی های روانی" و بدبختی های مردم افغانستان
- مجید کلکانی و آشنائي با نام وی قسمت ششم
- پیدایش حقایق از زبان با درایت محترم سلیمان راووش
- چیم و کیم ؟
- غزل
- داستان دروغین " فروغ "
- یادی از زنده یادعالم تاب با نام مستعار"زیبا"
