نویسنده :
سید موسی عثمان هستی
جمعه ۱۳٩۱/۱٠/۱
حرفهای قناری هنوزدرقفس نقداست
حرف من نیست سرحرف دیروز
واژۀ عفت قلم گشته مود روز
خودشان از پاچه کشیدند به قلم
بر من گویند که دهن خود بدوز
واژه گر بد بود و شرم در لغت
اسماعیل چرا کرده تخلص گوز ؟
شاعربی وزن وبی ترازو
این بارنه وکیل خانم ثریاجان بها، بلکه دوست مشترک ما تیلفون زده نقد آقای عزیزالله ایما وداکتر عنایت الله شهرانی را عالی ترین وبیطرفانه خواند وهم محترمانه از آقای روشن نام برد و از نقد استاد و دانشمند مسؤول سایت وزین آزادی یاد کرد و او را متهم به طرفداری از رهبران حزب دموکراتیک خلق وچشم پوشی ازواقعیت های کتاب رها درباد و جنایت و فحشاگری حزب دموکراتیک خلق نمود و گفت به جز از نکات منفی، درنقد استاد روشن نکات مثبت کتاب تحت برسی قرارنگرفته بود و هم گلایه از من کرد که پاپی گک ها بخاطر نقد تند شما، خانم ثریا بها را درسایت های خود توهین می کنند، این دوراز جوان مردی وعفت قلم است. یک زنی که در حزب خودشان خدمت کرد و با یکی از خانواده های حزب بدنام پرچم ازدواج نمود و قربانی خر و خرگری دار و دستۀ پرچم، خوداش و خانوادۀ خانم ثریا بها گردید، شکنجه و اذیت های رهبران حزب دموکراتیک خلق به یک زن مبارز که در یک خانوادۀ مبارز به دنیا آمده و با رنج بزرگ گردیده، به عوضیکه بگوید همان طوریکه متروخین وآقای سیماب چلوصاف روس و پرچم را بخاطر افشاگری روس و حزب دموکراتیک خلق، خصوصاً شاخۀ بد نام پرچم به میدیای جهان داد و باید اعتراف کرد که افشاگری ثریا بها، خصوصاً در قسمت فحشای سازمان زنان، سازمان لوطی که در رأس اش نجیب الله وامتیاز حسن قرارداشت و بخاطر سرخم ساختن اعضای نوجوان حزب دموکراتیک خلق، سازمان لوطی را مثل سازمان زنان ساختند، نه تنها از رذالت سازمان زنان وسازمان لوطی (سازمان بچه بازی) حزب دموکراتیک خلق ثریا بها نه تنها که سازمان زنان وسازمان لوطی حزب دموکراتیک خلق را افشا کرد، بلکه از فاحشه گری های جنسی و سیاسی ببرک کارمل و جنایت خاد، ترورشخصیت های بزرگ، خانم ثریا بها پرده برداشته، عوض اینکه خانم ثریا بها قدرشود بی رحمانه توهین وتحقیر می شود. قضاوت یکطرفه درنقد، جنایت قلمی است. تو بارها گفتی با درنظرداشت وجدان کتاب رها درباد را من نقد می کنم. کدام وجدان؟
(ستاک) باغ ادب گـل بـریـز در یـخـنـم
غــلام شعـر و ادب گســتر زمانه منم
درخت عـلم و ادب آبگـیر چشمه ی توست
بدین درخـت سترگ ازکجا رسد رسنم
خـدای شعر و ادب دیدمت به ملک سخـن
عــقـیق شـعــر بسفـــتی ز قـــلـزم یمنم
چمن چمن ببری گــل همــی به گـلبن شعر
دهـــی به قــامت اشـــعار جامه از پرنم
نهــال سر به فـلک دیدمت به گلشن و باغ
بری ز میوه ی هر شاخ خرمن کشنم
به گفــت تــست برد نغمه بر فراز چـمن
به شــورو ناله ی بلبل به گلشنی که منم
غـــزلی تازه ندارم که ترا شاد کنم
بهـــتر انست که با مرثیه ای یاد کنم
من که فـــرزند غم ام با چه میسر گردد
که ترا از لجـــن وســــوسه آزاد کنم
آفتاب و ره مشرق چه تاریک و چه سرد!
ناگذیرم که دلم شـــاد به مـــــُرداد کنم
مصلحت نیست درین خطه بعد از یک توفان
قصر یا خانه ای از خشت و گل اباد کنم
***
Attitudes and Search for Coexistence
Reminder: This article was delivered in a conference under the title of “ Why Hazaras, leaving their ancestors land, Afghanistan?” It was convened on Sunday 15. April 2001, in Melbourne, Australia. Mr. Qayum Bashir made a detail report about. We can read in one part as, “ This gathering had been done by 'Association of Hazaras in Australia'. In it a groups of political- cultural experts, students and scholars, were participated. “ Hajji Jawad Mohammadi, the president of this association, during warm welcoming of participants, put emphasize on a lot of current existing problems and challenges of Afghanistan. He during his speech asked from audiences to talk about specific needs and analyze them deeply for reaching to aims. At the end he participated in a session of questions and answers. In the mentioned report, Bashir expressed his hope that such a conference would be convened more and more in Australia and world too. He thanked Mr. S. R. Tarzi, for sending an article on these topic from Germany. |
“Afghanistan, a big and beautiful treasure of ethnics”
Morgensterne, the famous linguist on Afghanistan.
رسول پويان
موسسات غيردولتی خارجی در همآهنگی و همکاری با موسسات دولتی و قوای نظامی خارجی به منظور اهداف خاصی در افغانستان فعاليت میکنند. آنها با اينکه پراکنده عمل کرده و نتوانسته اند برمحور منافع عمومی غـرب در افغانستان و منطقـه مـوفقيتهای برجسته يی به دست آورند؛ ليکن دارای اسـتـراتـيژی، تاکتيکـها، منافـع و پالسی مشخص خـود اند
حضور آنان موازی با دولت ضعيف، بیکفايت و آلوده به فساد کابل طی ساليان متمادی مانعی در راه درک و دريافت فرهنگ و مدنيت تاريخی ما، ساخت و شيرازه بندی نهادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داخلی، تقويه و توسعۀ قدرت دفاعی، امنيتی و اداری، استقلال و استقرار حاکميت ملی ما بوده است.
اين موسسات خارجی که از طرف دونرها (موسسات خيريه، مراکز دينی، بانکها، کمپنیها، تاجران، دولتها و ديگر ارگانهای خارج از افغانستان) تمويل میشوند، نقش عمده و قدرت اقتصادی زيادی در کشور ما داشته و دارند. آنان در تمام عرصه های حقوقی، قضايی، اقتصادی، فرهنگی، بازسازی، نظامی، سياسی، امنيتی، خبری، استخباراتی، دولتسازی، صحی، امور زنان، غيره و غيره فعاليت میکنند.
مقالات دیگر...
- زنان سرشناس افغانستان
- اخبار ضد و نقیض از جریانات سیاسی افغانستان
- برای اینکه تاریخ؛ لاشهِ «سگ مرده» نشود!؟
- افغانستان ـ موزیم آدم های اولیه وحشی
- متروخین جاسوس کا جی بی، افشاگر راز های پنهان
- فلسطین! ــ واردات ما
- برای اینکه تاریخ؛ لاشهِ «سگ مرده» نشود!؟
- "فتنه ها"یی که پیامبر اسلام را به فغان آورده بود؛ چه ها بودند و به چه ها منجر شدند؟
- افغانستان ـ موزیم آدم های اولیه وحشی
- We and Modernism