دردوری تو رنج و تب ام هیچ کم نشد
فارغ دلم ز وسوسه و درد و غم نشد
گفتم غزل برای تو بابد سرود لیک
توصیف یک نگاه پر از مهرات هم نشد
صدیق راهی
قسمت پنجم
من در آغاز نوشتارهای خویش از زاویۀ دروغ بافی ها وتکالیف روانی نوشته های خانم بهأ را تحت مطالعه و ارزیابی قرار دادم بخاطریکه موصوفه با تمام تلاش و کوشش خواسته است مطالب رانورمال و عادی نشان دهد که البته واقعیت ها روشن وواضح میسازد که چنین نیست و برعلاوۀ آن من به حیرت میروم که چرا خانم بی بها تا این سرحد گستاخانه و بی شرمانه دروغ های شاخدار و جعل کاری هائي عدیدۀ بعمل آورده است فقط یک جواب میتوان برایش داشت و آن جواب روشن واشکار است؛ نبود روان سالم و نداشتن کرکتر وشخصیت والای انسانی. در چنین حالت است که آدمی خود را خوار، ذهیر وحقارت دیده می یابد وبرای تحمیل شخصیت فروافتاده و بی همه چیز خویش دست به یک عالم توطئه ودسیسه زده وآگاهانه به تحریف،تخطئه وتقلب حقایق میپردازد که اگر توانسته باشد اسم ورسم برای خویشتن کمائي نموده و خودرا از چهره های مورد حساب و با اهمیت قلمداد نماید ؛ اما من برای این خانم دروغ پردازصحنه ساز حالی میسازم که این امر دگر امکان ناپذیر است و این تلاش های مذبوحانه و نامردانه دگر خواب است و خیال است ومحال است وجنون.
سیموسی عثمان هستی
یادی از زنده یادعالم تاب با نام مستعار"زیبا"
جای تأسف است هنوزهم ملت افغانستان با وجود دموکرسی آورده شده از غرب و امریکا، به خاطر بی ثباتی و بی امنیتی موفق نمی شوند هنرمندان، نویسندگان ، شعرا و دانشمندان داخل و خارج از افغانستان را در داخل افغانستان دورهم جمع کنند. در این اواخر در« جشنوارۀ دهلی ، بهترین آوازخوانان مرد و زن، بهترین آهنگسازها و بهترین تهیه کنندههای ویدیوئی آهنگها، براساس رای بینندگان تلویزیون آریانا برگزیده و به آنها جایزه درهند داده شد.»
سید موسی عثمان هستی
بخش نخست
حرفهای قناری هنوزدرقفس نقداست
ترا خرس ساخت روس در افغانستان
و گرنه خرگوش بودی در جنگلستان
سرود مزدوری، سرودی از تاجکستان
مقام تو،به آخرشد درآموی خروشان
شاعربی وزن وبی ترازو
دوستی به من تیلفون زد درتیلفون می خنید و از خنده خود را گرفته نمی توانست،آخرگفتم: اوآدم چرا خنده می کنی؟ گفت: « باچند سوال روبرو شده ام»، گفتم: خانه پُرپلوخنده نکن بگوسوالهای خود را. گفت: « اول سوال من این است مرا می شناسی که درافغانستان چه کاره بودم؟». گفتم: بلی می شناسم از قریۀ بایان، پروان از یک خانوادۀ شریف بایان، از خوانین با نام و نشان ، باحزب پرچم همکاری داشتید. گفت: « نوشتۀ نقد کتاب رها درباد به شما بسیاردردسرخلق کرده باشد،شنیدم: « که پرچمی ها بجا ایکه با خانم ثریا بخاطریکه گوشۀ از تاریخ جنایت حزب دموکراتیک خلق را با اسناد، شواهد، دلایل ، قراین که هرسطراش ثبوت جرم می کند، با او جنجال می داشتند و بجای اینکه از پاچۀ قلم خانم ثریابها می گرفتند، دندان بر پاچۀ قلم شما محکم کرده اند». گفتم همان طوریکه ازحزب دموکراتیک خلق گلایه کردن سود ندارد، از دار و دستۀ پرچم هم گلایه کردن حماقتی بیش نیست.
«سگ را گر به دریای هفتگانه بشوئی - چون که ترشد، پلیدتر باشد »
سایت های انترنتی وفیس بوک نقش آب غسل بر پلیدها دارند. من این درد سرها را در تمام طول عمرخود که با قلم سروکار داشتم، درگیر بوده ام. من گاو مُردن ها را دیده ام، گوساله مُردن ها نسوار قلم من هم نیست. تشویش نکنید و تعریف کنید که چه شنیده اید و چه خوانده اید؟
افتخار عزیزم سلام:
فکرمیکنم درتتبعات تان چنان وامانده شده اید که حتی شفیع عیار را سرور و سردار خویش گر دانیده اید، لطفآ دست از پا خطا ندهید و به دریافت دانش بیشتر درین بحر متلاطم تلاش بی امان نمایید، عمرتان طویل باد.
بامحبت ، وزیر”
****
این کامینت (نظر) را؛ عزیز ناشناسی در ویبسایت گسترده دامن خاوران؛ ذیل "گفتار پانزدهم" اینجانب لطف کرده اند. در جایی خوانده بودم که یک همچو کامینت؛ " کتابخانه ای در یک سطر!" ارزیابی گردیده بود. من نیز احتراماً به خاطر توصیف نظر این دوست ناشناس؛ همان وصف " کتابخانه ای در یک سطر!" را به کار می برم. چرا که بسا چیز ها میتوان از این نظر استخراج کرد و مورد مباحثه قرار داد.
به ترتیب:
نخستین چیز؛"وامانده شدن من در تتبعات" است. یعنی اینکه من؛ 40 تا 50 ساعت برنامه های ویدیویی ی دارای روح پروتیستانتی در قبال قرائت های حاکم 1400 ساله مذهبی را به دقت ممکن مرور کرده و با مطالعات و یافته های پیشین خود و منابع قابل دسترس جدید، مبانی علوم و منطق و تجارب و حقایق تاریخی کشور و منطقه و جهان مقایسه و بالاخره نظری در باره قایم و اعلام نموده ام؛ مظهر وامانده شدن من در تتبعات است؛ شاید!
لذا سعی خواهم کرد تا اگر توفیق آفریدگاری نصیب شود؛ از این وامانده گی بیرون برآیم. همین.
دومین چیز؛ کتاب؛ نه که دایره المعارف "حتی شفیع عیار را سرور و سردار خویش گر دانیده اید" است.
مقالات دیگر...
- به من چی گفتن ـ یک خصلت غیرانسانی است
- څــــړیــکه
- قهرمان سازی های خلاف واقعیت قسمت چهارم
- محترم آقای نجیب جان روشن!
- رئیس اتحادیه افغانهای بریتش کلمبیا جدیدآ انتصاب شد
- شفیع عیار؛ و کشف حقیقت قرآن و حدیث در اَبَر لابراتوار"افپاک"
- آشنادي
- فقر شخصیت ورها شدن درگذرگه ای باد ها
- لحظه ی با آقای زریر (راووش) هنر مند خوش آواز
- کتابی 'مقدس' که از زمین به آسمان فرستاده شده