باز زیر دندان شاه كوكو ریگ آمده و سر رشته طوی بچه آواره و سر سبيل خود شكور خاده را داره. شکور از آن بی تربیه های نامی بود که دختر های کوچه از دست چشمچرانی هایش به گریه بودند.
مگر شاه کوکو در هر جای که می شیشت برای بازار تیزی لاف بچه ناکاره خوده شروع میکرد، که شکور جان دوازده سال مکتبه امتحان سویه داده و به قول شاه کوکو ( فالکوته ) ره تصمیم داره با امتحان سویه ختم بکنه .
این در حالیست که گل آغا جان پدر خاده شهادتنامه ء صنف دوازده ء مکتبه بری این غول بیابانی مبلغ 200000 افغانی خریده و در نظر داره تا قبالهء فاکولته را هم در برابر مبلغ چاق به بچه نازدانه خود خرید کنند.
شاه کوکو در هر محفل شب شش، عروسى و شيرينى خورى دختر هاى مردم را به نظر خریداری از سر تا پاى از نظر ميگذارند كه حتا سيتى ماشين هم مريض را با آن دقت معاينه نميكنه مگر یکی هم لایق این نالایق نیست.
در اين كار يك ياور ناراضی هم داشت خواهر اندرش كوكو گل ( مريم ) مشهور به جرنيل، حال كه چرا لقبش جرنيل شده بر میگردد به زبان نيش گژدم مانندش که چنان پوچ پرانی مینمود که هزاران خيابان گرد هم به خاك پايش نميرسيد.
بناً شير اغا ماماى شان كوكو گل مريم را با لقب ( جرنيل) نوازيد. جرنيل با شكور خاده چندان ميانهء خوب هم نداشت زيرا شكور هميشه زير پاى خاله اندر چقورى مي كند.
گاه پول هایش را از دستکولش می دزدید و گاهی هم به چشمش خاک زده سودای ده روپیه را صد روپیه برایش حساب میداد.
يكبار که خاده از حد گذراند، پاروى گاو را خشك كرده و با كمك دوست هاى سفله ء خود كوبيده در جعبهء به عوض نصوار انداخته و پول نصوار را قند و قروت کرده بودند .
جرنيل با صدقه و قربان نصوار را گرفته و يك كپه زير دهن انداخته مگر با بى ميلى گفته بود:
- جان خاله نصورات هيچ كيف نداره!
شكور خاده با ريشخند در حاليكه فرار ميكرد گفته بود:
- نوش جان تپى گاو!
جرنيل هم هزاران دشنام پر كيف نثار خاده كرده و از آن تاريخ به بعد خاله و خاده بجان همدیگر گوشت و کارد گشته.
باز هم قصه زن دادن خاده شروع شده و مادر برای این نمونهء دو اقلیم عروس زیبا تلاش داره ، مگر جرنيل هم که از گذشته قصوری خوانده بود كجا میمانه زن مقبول به نصيب خاده شوه!
شاه كوكو با ديدن هر دختر ولو ماه پيكر فى ميگرفت و ميگفت: - اللللللللللللله كه خاك ها ره بليسم همى قوره است فقط شتر مرغ، مه به شكور جان يك گل مهره ميگيرم.
كوكو گل مريم ( جرنيل ) با كمى خشم جواب ميداد: - به خر مهره كى گل مهره ميته ، شتر مرغ كتى شتر مرغ جور ميايه!
شاه كوكو كه با وجود هم راز بودن با جرنيل يگان بار نيش جرنيل را با نيش جواب ميداد می گفت:
- به نصيب بچه زاغ مانند تو كه کفتر سفید شد مه هم طاووس يافت ميتانم.
باز امروز اين دو عروسى دعوت هستن ، این که دعوت به رضای میزبان است یا بزور خدا ميدانه چون طبق عادت این دو خواهر خود را سر عروسى دار تحمیلی دعوت میکنند.
محفل آغاز، ساز و سرود به اوج و دختران جوان با پیراهن های رنگین و عجیب و غریب با شوق میرقصیدند.
شاه کوکو و جرنیل مانند دو شکاری در صف اول جهت عروس پالی نشسته بودند تا هم سیل کنن و قرار گفته خود شان کار خیر انجام بدهند.
جرنيل در حاليكه نصوار دهن مى انداخت به شاه كو كو گفت :
ـ ببين همى سرخ پوشک چطور است؟
شاه كوكو با كبر گفت:
- بچه مه لايق همى دختر سفله ديدى هيچ ميدان رقصه ايله نميته اللللللللللللللله هى زن ميشه!
جرنيل با كنايه گفت: - مرد مرد شوه زن نگاه كنه اگر نى نامرد لايق نازن است.
رنگ شاه كوكو پريد مگر چيزى نگفت، ده همى وخت چشمش به يك دختر زیبا موى دراز افتاد كه بسيار لباس جالب هم پوشيده بود، با وارخطايى به جرنيل گفت:
- تره بخدا همى چطور است؟
جرنيل که هنوز هم بوی تپی گاو از کام و گلونش نرفته بود با نگاهء عجيب به دختر نگريست گفت: -
موى هايش جلنگ جلنگ پيراهنش گردهِ گليم
چادرش ماه ستاره كفش هايش تلى نداره
اعصاب شاه كوكو كمى خراب شد و گفت :
- شيشت شيشت گپ زد، تو چى ميگى عينك هاى ته سرچپه ماندى ؟
جرنيل با تمسخر گفت: - نى خواهر صدقيت تو عقل ته کتی کلیت جنگ پرتو که مغز بیچاره یته پوپنک نزده باشه، زيرا ناخن هايش چرك است، برو بابا روز خاده گشته كه هى ره بگيره !
شاه کو کو با اعتراض گفت: ـ بخی دیگه ناخن های خوده ( مینیکیور ) کده.
جرنیل با کنایه گفت: ـ پنجال هایش خوب به چشم کشیدن تیار است، وای به حال چشم های بقه مانند خاده!
خلاصه در تمام محفل هر دختر را به چک ـ چک پراندن و در آخر که شکم ها سیر شد و وقتی رفتن بود شاه كوكو با فخر گفت:
- برو خواهر جان شهزاده لندن وارى بچه دارم که بيست دختر گرفتار داره يكى ره خودش خوش كنه مه زن پالیده مانده شدم یک دختر ده محفل لایق شکور جان نبود.
جرنيل با كنايه گفت: - بلی ملكه عليزابت كادى سلطنتى منتظر شما است قصر تشریف ببریم که شهزاده چارلز هم از سگ بازی خانه تشریف آورده باشند؟!
خاتول مهمند