ملای لنگ
کجا دارد دو سگ با هم سر جنگ
بیک چوکی که باشد جای شان تنگ
شنیدم قصه بسیار از این دست
از آن ملا که نامش بود وهست لنگ
موش موذی
شنیدی قصه ای یک موش موذی
که از هر ناتوان میجست روزی
خبر از آن نداشت و کله اش خام
تلک دارد به حلقش درد و سوزی
بنی آدم
اگــــر هستی بنی آدم چه سودی
که ازحـــیوان چنین داری نمـودی
سرِ هــمکیش خود را می بُری تو
به شیطان پس آز ان داری سجودی
جهل و خرافات
نه کندوز نه بدخشان و نه هرات
بیاد آرند چنین میکــروب و آفات
که باشــد جای انصاری و جامی
پر از جهل مرکب با خــرافات
ن.ت