افغان موج   
درباغ سوخته فصل بهار آرزومکن
ازرویش جوانه وگل گفتگو مکن
جای که سرو ها همه آتش گرفته اند
بشکن خُم وپیاله ومی در سبومکن
اندر قلمروی که قضاوت کند تفنگ
آزادی وعدالت وحق جستجو مکن
اندر فضای جهل وسیاهی قدم مزن
آیینه را به سنگ سیه روبرو مکن
آری تیممی بزن وتازه کن نماز
باآب دشمنان وطن هم وضو مکن
ماازدیار آتش‌ وخون وشهادتیم
مارا به دام توطئه بی آبرو مکن
ویرانگری به گفته بیگانگان چرا؟
این خانه را خراب به حکم عدو مکن
خاک وطن به موج جنایت شناور است
ویرانه رابه جهل خودت زیر و رومکن
ای هموطن پیام( شریفی) توگوشدار
باور به قول دشمن بیگانه خو مکن
 
شاعر: عبدالحمید شریفی