نامهای استکه همیش با آدمها است؛انگار در ذهن خمیر شدهاند از یاد نمیرود که گویی نیست شونده نیستند. همینطور جاهای هم است. «حلب» و «غزه» و « اقصا»، سهجای استکه در ذهن ما/مسلمانها ترزیق شده است. ممکن نیست از یاد برود.
تاریخ اسلام با مناطق ویژهی پیوند ویژه دارد، از جاهای خاطره دارد و برای جاهای تاکید داشته است. ازینرو تا پیامبر بود نام اقصا سر زبانها بود و از بیتالمقدس گفته میشد. طبق روایتها پیامبر گفته بود «بیتالمقدس» بزودی گرفته میشود. وقت چنین گفته بود این مکان بدست جهود/یهودها بود. این گفته و پیشبینیای پیامبر در اذهان پیروانش بود تا که خلیفهی دوم، عمر فاروق، دستور داد این خطه گرفتهشد. خلیفهی دوم، جهودها را فرار نداد بل گفت منطقهیتان است و زندگی کنید- برایشان دستورالعمل داد تا در روشنایی آن پا بزنند و کار بکنند. کلیساهایشان ثابت ماند . پسانترها، دوباره جهودها آمدند و بیتالمقدس را اشغال کردند؛ گفتم اشغال- نهگفتم گرفتند- زیرا مسلمانها را کشیدند، کتکزدند و کشتند؛ کاریکه هیچگاه مسلمانها برایشان نکرده بودند. مثل قصهی اندلس-سالها مسلمانها در اندلس حکومتداشتند و کلیساها باز بود اما، وقتیکه مسیحیها اندلس را گرفتند مسلمانها را تارومار کردند؛ کشتند و گریز دادند. درست، جنایت بشری و کنش نادرست را پیاده ساختند. بعدها، خلیفههای عثمانی حلب را گرفتند و بیتالمقدس را فتح کردند. بهگونهی کلان، حلب و بیتالمقدس با عثمانیها پیوستهشده بود که گویی همهی هم وغمشان فلسطین بود و حلب و.... این حادثهها و درشتیها فلسطین، حلب و... را در اذهان ما جاویدان ساختکه دورکردنش سخت است.
دریغ، تاریخ فلسطین تاریخ آوارگی است. تاریخ ضجه و ستیز است. ما خوبآموختهایم فلسطین آتشسوخت بود/است. هرکس از هرسو رویش افتیده و بالهایش را شکسته است.ا زینرو فلسطین مقدس است چونکه خانهی ستمدیدههاست؛ کلبهی حیرانماندهها و کسان سوختهشده است. مردم فلسطین بیچارهاند، گنهکار نیستند، بلکه زخمیاند. درست این استکه تاریخ فلسطین، تاریخ زخمی/زخمخورده است. یادم است «سرگذشت فلسطین » کتاب که یکی از رهبران جهادی فلسطین نگاشته است، مدت پیش خواندم، بهدرستی پی بردم که مردم این خطه چهقدر زخمیاند و چهقدر ستمکشیدهاند و زخمهای ناالتیام دارند. زخمهایکه نیاز به دارو دارد نه گلوله.
میآییم روی اصل گپ؛ بهتاریخ ببینیم یا بههرچه اسناد مستند است فلسطین زمین فلسطینیها است، نه جهودها و نه مسلمانها. بل فلسطین کهنه هم جهود داشت و هم مسلمان. پس از هردواست. نمیشود یکی را حذف کرد و دیگری را ثابت، تاریخ ثابت ساخته فلسطین از فلسطینیهاست. فلسطینیهای اصیل این جهودهای امروزی نیستند که در اسراییل زندگی میکنند. اینها از چار کنج گیتی جمعشدهاند؛ مناطق مردم را گرفتهاند و زیست میکنند. جهود دیروز بهاندازهی نیم حصهی امت محمد نبود/ نیست. بلکه قدرتهای بزرگ، زورگوییها و اهریمنکاریها سبب شد فلسطین را جهودها بگیرند و مالکان اینخطه را آواره بسازند. این همان بلای استکه آتش جنگ و تنش را شعلهور ساخته است. پس اینطور نام حلب و فلسطین در اذهان ما/ مسلمانها تنیدهتر میگردد.
جدا از انگیزهی دینی و خطهی مقدس و دینی بودن، فلسطین خاک مسلمانهاست زیرا چند چند جهودها استند و جهودهایکه فلسطینی استند ناچیز استند. پس لازم است خاک مردم برایشان سپرده شود تا جنگ خموش گردد ورنه جنگ بار میکشد و بههرسو پر میزند و خشک و تر را آتش میزند.
نویسنده: شیون شرق
فرستنده: محمدعثمان نجیب