دوبیتی های سرگردان ام امروز
بُود از رنج و دردی خانماسوز
نداریم همدلی با یکدیگر ما...
شده عمری که دشمن گشته پیروز
مسلمان را مسلمان میکشد چون
جهالت را به دل پرورده افزون
نمیگوید اگر هستم من انسان
چرا باید بریزم این همه خون
سیاست خواهر و مادر ندارد
به غیر از منفعت بر سر ندارد
مگو یک حرف از انسانیت را
که شیطان رجیم باور ندارد
دلم از درد یاران....! بیـــقرار است
غریب و بیکس و دار و ندار است
مرا عمری مصیبت گشته همراه...!
نصیب ام نیش عقرب زهر مار است
نعمت الله ترکانی