دنیای دون
دوبیتی های سرگردان ام از آن
غمِ دل را کند عریان فراوان
که قبل از مرگ میخواهم بگویم
به این دنیای دون ام نیست ایمان
شیطان
نمیگه کس من هستم مـــهد عصیان
جهان را میکنم از خشم ... ویران
ولی در نفس... او راهیست مجهول!
که شیطان هم در آن گردیده حیران
مسلمان
نمیدانم چرا هر جا... مسلمان
به هر بنیاد شهوت دارد ایمان
برای حور های یک بهشتی...!
به قتل همره اش گردیده خندان
وطن
وطن در آب و خاکت نیست امروز
گلی رنگین وشاداب و دل افروز
ازین پائیز غم افسرده ام من
چرا فصلِ... بهاری نیست پیروز؟!
ن.ت