افغان موج   
FacebookTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksRedditLinkedinRSS Feed

نیروی جوانی یا جوانان٬ عبارت از قدرت اجتماع می باشند٬ که می توان آنرا٬ قلب جامعه گفت. و محرکه بسوی تعالی و عقب ماندگی کشوری نیز جوانان اند.

 

در صورتیکه هویت کسبی چون: انجینر٬ پژشک٬ معلم و غیره ... که به واسطه سعی و تلاشی فردی٬ این هویت ها بدست می آید و آنچه از این دست آوردها محصول می گردد٬ عبارت از خیر و نفع عمومی می باشد٬ که پدیدار جامعه مطلوب یا خوب نیز٬ از هویت های کسبی سرچشمه گرفته و مسبب متعالی یا جهان اول شدن کشور می شود.

از اینجاست بحران هویت در جوانان افغانستان٬ که منظورما هویت های کسبی اند٬ مسبب انحطاط جامعه همانا در افتخار هویت های ذاتی چون قوم و زبان و سمت ... بوده اند. و سیر تنازل جامعه و نگهداشت کشوری در حالت جهان سومی یا چهارمی یا پنجمی٬ که تکرار تاریخ و نقض حقوق بنیادین بشری نیز٬ از حضور اعضاء جامعه توده که اکثریت شان فاقد هویت کسبی و سراپا فنا و فدایی در هویت های ذاتی اند٬ می باشد.

عوامل بحران هویت در جوانان ما:

·      تقلید کورکورانه: امروزه بسیاری از جوانان در پی شهرت میان تُهی اند یعنی دوست دارند در شبکه های اجتماعی مشهور شوند٬ و آن شهرتی میان تُهی که جوان فاقد هدف در فعالیت هستند٬ که این شهرت های بیدون محبوبیت٬ پی آمدهای در پی دارد که یکی از عوامل سیر تنزل توسعه انسانی در جامعه می شود.

·      معارف و تحصیلات: بایستی جوانان در مرحله نوجوانی همانا صنف نهم٬ هویت کسبی شانرا بدانند و خویش را پیدا کرده باشند. که برای کدام ارزش اجتماع همانا خدمت به انسانیت و کشور٬ پسا فارغیت دانشگاه حضور پیدا کنند. در حالیکه بعد فارغ شدن صنف دوازدهم این نظام تحصیلات استکه رشته جوانان را معین می کند٬ نه خودشان و علاقه شان ... که شاهد این مورد نیز هستیم که محصلین شرعيات فاقد دروس مقدماتی دینی یا مدرسه در تحصلات عالی از جوانان که از مکاتب راه پیدا کرده اند٬ و در دام افکار افراطیت و وهابیت افتاده اند. 

و ماهیت معارف و تحصیلات در کشورما افغانستان٬ به حد ناکارآمد و ضعیف استکه از دوره لیسان چون در دانشگاه داخلی در کابل فارغ شده ام٬ نمی توانم پنج استاد به معنای واقعی استادی را٬ ردیف یا لیست کنم از اینجاست که هیچ پوهنتون افغانستان در طی بیست سال٬ در ردیف دانشگاه های یک هزار بهترین که سالانه معرفی می شود٬ راه پیدا کند.

·      دین زدگی: دین زده عبارت از جامعه می باشد٬ که دیندار از دین٬ چون امتیاز استفاده می برند. در این حالت شکل دین در جامعه در مقدم سرکوب آزادی بیان می کند تا بستری برای تولید برتری جوی و حس ولایت را٬ مهیا کنند از همین جاستکه جوانان ناکام که بهر تقدیر از هویت های کسبی دور مانده اند٬ یا هویت کسب فقد بنام در مدرک دارند٬ دیندار در نقاب یا ظاهراً می شوند و طعمه تجاران دین می گردند.

البته اضافه کنم که دین ذات ندارد. و معجز بودن قرآن نیز٬ مقدم ذات کامل و مکمل همانا روح منور و عقل منکشف حضرت محمد (ص) را داشت٬ که سرشت و فلسفه دین تکامل انسان است٬ نه اینکه دین انسان خلق کند که بایستی هستی شناسی انسان و یا اینکه هستم را٬ مقدم دین درک کرده و بعد در مسیر دین به جستجوی حقیقت گام بردار شد.

 

 

محمدآصف فقیری