طلب مرگ
استقبال از غزل حفیظ الله زریر
زین شیــــخ های دل سیه کینه توز ما
فتـــوا تمام میــــرسد از ساز و سوز ما
گویی خـــدا بروی همین نطـفه های شر
تاریک کرده برسر ما صبح و روز ما
ریشی خدا داده عنان اش بدست اوست
ریشخــند میزند به دهان و به پوز ما
عمـــری کشیده بر سر ما چـــادر سیا
در بند صد حدیث کشــــانند هنوز ما
یخ بسته است تمام سطح هر خیال ما
فرقی نمیکند بهــــار و تمــــوز ما
***
از بارگاه حـق طــــلب مرگ میکنم
بر این تفاله هـای غـــــم لایجوز ما
نعمت الله ترکانی
7 فبروری 2010