تلاش کرگسان
دندان روی دندان
پــیاپی مایه از جان می گذاریم
تماشا کن چه آســـان می گذاریم
چنــــان دردِ طمــــــع ماراگرفته
که دندان روی دندان می گذا ریم
جلودار ترور
مگر از دودمان بوف کوری
که بیزار از سرودِ نسل نوری
به شام شومِ وحشت خو گرفتی
سپیدی را جلو دار تروری
تلخۀِغیرت
جنـــــایت را پیاپی بار یابی
چه رهکاری ازین ادبار یابی
نداری تلخۀِ غیرت که خودرا
به روی گردن ما باریابی
نوار کهنه
سرِ بی پا و سر سرورنگردد
به هرسر رهزنی رهبرنگردد
به موسیقی اینان دل مبندی
نوار کهنــه هردم سر نگردد
مثبت ومنفی
نوشتم مثبــت و منفــیش خوانی
یکایک گرگها را میــش خوانی
الا مشاطۀِ اندیــــــشۀِ شــــــک
چرامارا به کیش خویش خوانی
بسترِتب لرزه
چنان چون باد صرصر هرزه گشتند
چمن را بســــتر ِ تب لرزه گشتند
بسوی خُمّ رنگی ره سپـــــــردند
شغالان شیــــر های شرزه گشتند
سحر فکران
شب اندیشان که گفتی ورشکستند
سحــر فکران ما را پر شکستند
به پای هرچه دیو ودد که دیدند
غرور ملتی را سر شکـــــستند
آنسوي فرداها
جهآان آرزو را كهكشانيم
ضمير عاشقان و عارفانيم
بیا کشتی دل را همرهی کن
كه تا آنسوي فرداها برانيم
مسافرهای اشک
دلم باند فرودگاهِ فغان است
هوا پیمای آتش را زبان است
مسافرهای نازش اشک وناله
دلم خالی زبوی ارمغان است
گولاییِ عشق
پس از تو آه زخمینی بجاماند
سکوتِ سردِ سنگینی بجا ماند
تَکر کرد م سرِ گولاییِ عشق
مرا غمهای رنگینی بجا ماند
خاکریز خویش
چه خوش گر بردهء هر در نگردیم
تلاش کرگســـــان را پر نگردیم
هلا تا خاکریز خویش باشـــیم
برای دیگران سنگر نگــــردیم
نورالله وثوق
30/3/1388
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید