افغان موج   
زبوی خون شقایق پُراست دامن تان
زعطر زنبق ونسرین تهیست گلشن تان
طراوتی نه به گل مانده نه شکوه به باغ
به لاله داغ به دل، شد فسرده سوسن تان
شود زجهل شما خشک نخل دانش وعلم
رود به راه خطا امر ونهی کردن تان
به جز تبر به سراغ درخت کی رفتید ؟
به غیر خار وخسی نیست جنس خرمن تان
خراب گشت بت بامیان به دست شما
بشد به گونه ی ویرانه کوی وبرزن تان
هراس نیست شما را گهی ز روز جزا
که خون آرش وبیژن بود به گردن تان
اگر مسیر خطای شما عوض نشود
دگر کسی نتوان دید گور ومدفن تان .
 
عبدالجبار توکلی