من چه گویم بهر این زورآوران
در هوای ثروت و قدرت روان
هر یکی خواهد کلای رهبری
با غرورو کبرو با خیره سری
این ندانند ملت محروم و زار
نیستند چون طعمهء بهر شکار
رهبری باشد مقام بس سترگ
هرکس وناکس نگردد زو بزرگ
گر نداری همـــت بالنده گی
از تو ناید جز فساد و گنده گی
قدر خود بشناس و پا نه دررکاب
تا نگردی مایهء رنج و عذاب
پول امداد در جهان بهـــر رفا
گشتنه ارزانی، بیــــــابیم ارتقا
گر کنید تاراج و صرف خویشتن
می خورید گوشت یتیم و بیوه زن
گوش دارید بر ندای جان گداز
مایهء فقر است غرور وحرص و آز
تا شـــــوی ازدرد ملت باخبر
( گوش خر بفروش و دیگر گوش خر)
بر شمــا گوید بری ای سنگدلان
کی شویم با فتنه و جهل درامان
ف. بری
ارسالی: سلیمان کبیر نوری