نـوای درد و ماتـم تـا بکی دل را کند پر خون
غم از دل ها به آهنگ و نوای شاد کن بیرون
بیا مطرب که جشن و شـادمانی را کنیم آغـاز
بـه عـشـق بـادۀ خـیـام و شـعـر حـافـظ مفـتون
سـماع شــور مـولانـا فکـن در محـفـل مسـتان
زرقص و پایکوبی ساز دلها می شود موزون
ز چنگ رودکی آوای سـغـد آیـد بـه گـوش دل
فرات وزنده رود آید به رقص ازنغمۀ جیحون
کند ویـرانـه آخـر درد و ماتم شـور دل هـا را
به آتش زن پلاس غـم به بـر کن جامۀ گلگون
نشد از نوحه و اشک و عزا کام کسی شیرین
برآور ریشۀ تلخی، عسـل باران کـن مضمون
ز کشـت اضطـراب و نا امیدی حـاصلی نبود
بکش از قـعــر ذهــن مبتلایـان نـشـوۀ افـیـون
شـده تعویض و دودی و دعـای شیخ بی تأثیر
کسی دیگر نترسـد از فـریب و حیله و افسون
دل از گـنـد تعـفّـن می فـتـد بیمـار در بســتـر
بسوزان نعش غـم در سینۀ تاریخ کن مدفون
سیه امراض افراط و تعصب مرگ آزادیست
اگر در ذهـن بنشیند سـاری می شـود طاعون
به پای خویشتن تا کی روی در ورطـۀ دشمن
پـلان مافـیـا تخـدیــر اذهــان را کـنـد افــزون
نشد عصای مـوسـی اژدها در دسـت ابراهیم
نـیـابـی حـاصـلی از داســتـان کهـنـۀ قـارون
زکشت داعش واخوان وطالب خون میجوشد
منـزه کـن دل و جـان از سـموم ایـدۀ مغـبون
نگیرد اهـریمن در سینۀ نیکان و پاکان جـای
حـریـم قـلـب پاکان نیسـت جـای فتنۀ ملعـون
حریـم دل مکان عـشق و آزادی انسـان اسـت
نوای عشق وآزادی دل و جان راکند مصئون
رسول پویان
29/6/2016