سرود فتح
فرار ملکها شدیم زدست این شیاد ها
شکار گرگها شدیم ز نحس این شغالها
شغالهای سرخ وسبز، بساط فتنه چیده اند
که هست و بود توده ها رود سوی سرابها
فنا شدیم به باد شد تمام هست و بود مان
نمیکند حیا هنوز ز جرم خود دجالها
وما درین سوی سراب و درمیان توده ها
بسنده کرده ایم مدام ، به دادن شعارها
ز خواب غفلتت برآ رفیق نیمه راه من
بریز بذر انقلاب به روی این شیارها
ترا نمی سزد کنون به خواب غفلت اندرون
تکان بخور پیاده شو برس به نظم کارها
خُمُود من جُمُود تو نذیر مرگ میدهد
غریو ما و تو بُوَد درفش افتخارها
بیا با هم عَلَم کنیم درفش حزب کارگر
سرود فتح سردهیم به گوش انتظار ها
+++++
ر. پیکارجو – نایمیخن – هالند
2010/09/21
30/06/1389