نامه های رسیده
کتاب سه دهه با مطبوعات فارسی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
کتاب سه دهه با مطبوعات فارسی زبان مهاجران افغانستان در جهان منتشر شد هدف از تهیه این کتاب از قول نویسندگان آن، نبود تحقیقات منطقی در زمینه مطبوعات فارسیزبان مهاجران افغانستانی قید شده است
دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها کتاب «سه دهه با مطبوعات فارسی زبان مهاجران افغانستانی درجهان» را منتشر کرد.
سه دهه با مطبوعات فارسی زبان مهاجران افغانستانی در جهان / نویسندگان: معینالدین محرابی و مهدی جعفری خانقاه / قطع: رقعی / چاپ اول: 1389/ شمارگان: 1000 نسخه/ قیمت: 3000 تومان/ انتشارات: دفتر مطالعات و توسعه رسانهها.
روابطعمومی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها اعلام کرد: این کتاب حاصل بررسی، بازشناسی و طبقهبندی مطبوعات مهاجران افغانستانی از سال 1357 تا 1387 خورشیدی است که با بهرهگیری از مطبوعات افغانستانی و آثار مکتوب دیگر همچون، تاریخ روزنامهنگاری افغانستان، مجموعه مقالات نشریات دُردری در خصوص مطبوعات افغانستانی، آرشیوهای تخصصی روزنامهنگاران و فعالان مطبوعات افغانستانی و برخی از تکنگاریهای پراکنده تهیه شده است.
در مقدمه کتاب آمده است: روند انتشار نشریات مهاجران افغانستانی در جهان متأثر از رویدادها و وقایع سیاسی، اجتماعی داخل و خارج این کشور است و بالطبع رشد نشریات مهاجران افغانستانی در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
تاریخ روزنامهنگاری در این کشور حکایت از تاریخ پرفرازونشیب و تجربههای گرانسنگی دارد که در نظامهای استبدادی، دموکراسی، کمونیستی و جنگهای داخلی به دست آمده است.
در این دوران هر چند فرصتهایی برای آزادی پیش میآمده، اما این فرصتها کوتاه و زودگذر بوده است. زیرا پیش از آنکه نهاد مطبوعات مستقل و آزاد قوام یابد، طوفان سهمگین برخاسته از استبداد طومارش را در هم میپیچید.
در میان کشورهای فارسی زبان، افغانستان چهارمین کشوری است که برای نخستین بار طعم روزنامهنگاری فارسی را تجربه کرده بدینترتیب با انتشار نخستین نشریه به نام «شمسالنهار» (مهر 1252)، دستاندرکاران آن به فاصله 37 ساله خود با روزنامهنگاری ایران و فاصله 93 ساله با روزنامهنگاری فارسی در هند پایان بخشیدند.
جعفری خانقاه در مقدمه کتاب نوشته است: آمار فراوانی نشریات فارسی زبان مهاجران افغانستانی بیانگر آن است که پس از پاکستان، بیشترین نشریات مهاجرین افغانستانی در ایران به چاپ رسیده است و بخش قابل توجهی از رویدادهای سیاسی – فرهنگی افغانستان در دل همین مطبوعات جای دارد. بنابراین، بررسی زوایای آشکار و پنهان آن، محققین این عرصه را به شناخت بهتری از تاریخ معاصر افغانستان رهنمود میسازد.
هدف از تهیه این کتاب از قول نویسندگان آن، نبود تحقیقات منطقی در زمینه مطبوعات فارسیزبان مهاجران افغانستانی قید شده است که به واسطه آن میتوان محققان و پژوهشگران را در شناخت جایگاه مطبوعات مهاجران افغانستانی و شناخت بهتر فضای پرتب و تاب سیاسی – اجتماعی سه دهه گذشته افغانستان یاری نماید.
مجموعه حاضر با مطالعه و بررسی 302 عنوان نشریه فارسیزبان مهاجران افغانستانی تهیه شده که در پنج فصل، به تفکیک مکان انتشار و به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده و دارای پیشگفتار، مقدمة، پیوست، کتابنامه و نمایه است.
معرفي کتاب «نقد و تحلیل جباریت» نوشته «مانس اشپربر»
حمید عسکرزاده
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن 32 سالگی و در دهه 30 میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می کردند.
این کتاب توسط کریم قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال 1363 توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم همین کتاب در سال 1364 بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد.
اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جباران، نشان می دهد که جباران به خودی خود جبار نمی شوند بلکه آنها محصول رفتار توده هایی هستند که خلق و خوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که جباریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه رخت بربندد باید روحیه جباریت توده ها از بین برود (یادمان نرود که ما افغان ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان نداریم. ببینید بچه هایمان خیلی راحت به سوی گربه ها و سگ ها سنگ می اندازند، سوارها بر پیاده ها رحم نمی کنند، همه مان در موضع شغلی خودمان حکومت می کنیم. بقال حاکم است نانوا حاکم است رانند تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می گیریم به جای آن که تحویل پلیس اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می زنیم، پلیسمان وقتی خطاکاری را دستگیر می کند اول او را می زند و این مثالها الی ماشاء الله وجود دارد. این ها همه نشانه های جباریت نهفته ای است که در همه ما وجود دارد).
اشپربر نشان می دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول می یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می کند به گونه ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می شود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می شود.
اشپربر با دسته بندی انواع ترس نشان می دهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده «دشمن انگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون می نویسد «هر کس می تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می دهد که جباریت ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت می شود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ....) نمود دارد. اما وقتی احاد توده های شخصیتاً جبار در عالم واقع با یکی از جباران همراهی می کنند و او را حمایت می کنند، از او یک حاکم به تمام معنی دیکتاتور می سازند.
اشپربر نشان می دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می شود و آنگاه توده ها برای ارضای حس نفرتشان از عده ای، جباری را یاری می کنند تا آنان را نابود کند. و بعد دوباره زمانی می رسد که توده ها به علت نفرت از همین جبار، او را به کمک جبار دیگری به چوبه دار می سپارند.
او به زیبایی نشان می دهد که چگونه جباران با ساده کرده مسائل پیچیده زندگی، راه حل های عامه پسند ـ اما غیر قابل اجرا ـ می دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده های خود نیستند چرا که آموخته اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید به راحتی می توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمند اند و نمی گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.
اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی کند اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه اش (استالین و هیتلر) می آورد. با این حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می گذاریم می بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آنها را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.
سعی کنید این کتاب را بخوانید. همچنین برای دوستانتان بفرستید و آنان را به خواندن این کتاب توصیه کنید.
برای اصلاح کشورمان هیچ کاری موثرتر از آگاهی بخشی نیست. دیکتاتورها بر امواج ناآگاهی سوار می شوند.
به پیوست این ایمیل، فایل پی دی اف کتاب «نقد و تحلیل جباریت» تقدیم شما می شود.