نیایش
سید فضل احمد پیمان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ز مــرحمت نكـــني گــر بما نگاه خدايا
تــمام معـــــصيتيم و هـمه گناه خدايا
بـه شــهر بند حـوادث اسير صـد ستميم
ازيـن اسـارت و انـــدوه و درد ؛ آه خدايا
هـــزار بار گـرفتـــار دام خـــصم شـديم
هــنـــوز هـــم نــــگـرفتيم انتباه خدايا
به بـي پناهي ما نيست هيچكـس به جهان
تــــوئي بـراي پــناهـندگان پـناه خدايا
ز بسكـه روز و شب ماست تار و ظلماني
نـه شامــگاه شناسيم و نه پــگاه خدايا
گـذشت عمري وهـركس براي مقصد خود
به حيــله بر سـرما مي نهد كلاه خدايا
دريــن مسير دگـر جاي پا نــهادن نيست
ز بســــكه در رة مـا كنده اند چاه خدايا
مــرفهند هــمه دشمـــنان ؛ و مـا اثري
شبـــي بـه خـواب نديديم از رفاه خدايا
دريـــن ستمزدگي مي كـند چــو كوه اثر
زنـد به پيـــكر ما؛ گر كسي به كاه خدايا
نگـون به چاله و چاهيم ما ؛ وسلطه گران
زنند طــبل سيادت بـه مــهر وماه خدايا
سپاهيان سپــاه تـــــو و رســول توايم
روا مـــدار هزيمت بر ايـــن سپاه خدايا
روا مـــدار كـه معـمورة عـــــدالت تو
بدست عــدل ستيـزان شــود تباه خدايا
بــخون پاك شهيدان كـه مي شـود پامال
تـــوئي گـــواه خدايا ؛ تـوئي گواه خدايا
هـــمه خطا و همه خٌسرت و همـه جرميم
همــــه مـلامت و عصيان و اشتباه خدايا
ز هــــر طـرف شده نـوميد و با هزار اميد
به محـــضر تــو فتاديم عذر خواه خدايا
تـــو پادشاهي و هــيهات گر بدست تٌهي
گــــدا بر آيد از ايــــوان پادشاه خدايا
تــجارتي كـــه بخـون مي كنند بيدردان
همــــه منافي حـق است و اشتباه خدايا
بـه بـــزمگاه طرب ؛ شـــاد مفتخوارانند
بــــه روز حــادثه مائيم و رزمگاه خدايا
چـــگونه تكـيه به دشمن كنيم ؛ چون مارا
هميشه بــوده و هستي تو تكيه گاه خدايا
مــباد كــز دمِشب بــارگان شود خاموش
چـــــراغ مــدرسه و شمع خانقاه خدايا
به بارگـــــــاه تــو آورده ايـم روي نياز
كــــه نيست بارگـــة بنده بارگاه خدايا
اگـــر نه لطف تــو گردد دليل و راهنمون
ز شش جهت بــرخ ماست بسته راه خدايا
اگـــر نه عـــفو تو بر آن كشد خط بطلان
كـــجا رويم به اين نامـــــة سياه خدايا
بــه عَـــجز بر در تــو داد خواه آمده ايم
بـرس بــداد ضــعيــفان داد خواه خدايا
بزرگــــــــوار الها ؛ عنايتي ؛ كرمي
كــه كس بجز تـو نداريم اي اله خدايا