غنی خان:
در مقابل یک سرباز ده طالب اعدامی را از محبس اعدام
کن. اگردست شان برسد که خدا کند برسد ترا به جهنم
میفرستند.
وزرا و فرماندهان غیر طالب پرست:
علیه غنی و دار و دسته اش قیام کنید. قرار گاه ها را
تحت ادارهیخود بگیرید. همرزمان تان را کمک کنید
اسماعیل خان، یارمحمددوستم و همه مدافعان وطن را
کمک کنید،
کنترل انبار های اسلحه رابه دست گیرید.
بیست سال کامل است که غنی وکرزی به دستور باداران شان ملت ما را به جوخه های مرگ طالبانی میفرستند و خود در بلندیذلت نشسته به بادران در امریکا و انگلیس و لبنان گزارش میدهند. ترور های پیهم و زنجیرهیی، حملات گستردهی طالبان به شهرو روستا ها و شهرستان ها، جبر و ظلم و وحشت آوردن هر لحظه بالای ملت کدام پلانی است که اینان را از خوردن خون ما سیرابنه میکند.
امنیت ملی ما چی میکند، ارگان های کشفی و استخباراتی ما چی میکنند، حتا اگر در هر بخشی یک نفر از کرزی و غنیباشند، دیگران چی میکنند؟ تجهیزات و مهمات که همه به جیب غنی وکرزی نیست.وزرای سنتور های دفاعی چی میکنند؟ همهفرماندهان که طالب و طالب پرست نیستند، چرا گروه های مقابله در اهل قرارگاه ها علیه فرماندهان طالب پرست تشکیل نمیشودتا ایشان را ادب کنند و چرا مقامات مسئول خاموش اند؟
چرا دادگاه افغانستان خاموش است؟ چرا به اصطلاح شورای علما خاموش است چرا احکام قرآن را بالای طالب تطبیق نه میکنید. خداوند قصاص را برای تان اجازه داده است.
غنی خان: تو که دین نه داری و به دین باور نه داری، بدان که کشور اسلامی است و تابع شرای و احکام اسلامی.
برای تو مرگ شهید دوا خانه مینه پال چی ارزش دارد؟ هیچ. برای تو سوختن فراه و نیمروز و جوزجان و هرات و کندهار چی ارزشدارد؟ هیچ. برای تو بیوه شدن، یتیم شدن، ویران شدن، بی عزت شدن و در آتش سوختن زن و مرد و کودک افغانستان جی ارزشیدارد؟ هیچ. برای تو آمریکا و طالب چی ارزشی دارد؟ هر چیز. برای تو خدمت به انگلیس و یهودی های در لبنان و گوشه گوشهیجهان چی ارزشی دار؟ یک جهان. برای تور ارزش بودن در قدرت چی است؟ بی تفاوتی در
مورد ویرانی وطن.
تو که قرآن نه میدانی از ملا های ارگی بپرس که خداوند چرا این آیات و آیات مشابه دیگر را
فرستاد؟
يَا أَيهَا الَّذين آمنُوا كتب عَلَيْكُم الْقصاص فِي الْقَتْلَى الْحر بِالْحرِّ وَالْعَبْد بِالْعَبدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى
فَمن عُفيَ لَهُ منأَخِيه شَيْء فاتباع بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِأَحْسَن ذَلِك تَخْفيف من ربكُم وَرَحْمَة فَمن
اعْتدى بعد ذَلِك فَلهُ عَذَاب أَلِيم.
ای افرادی که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان بر شما نوشته شده است، آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، وزن در برابر زن، پس اگر کسی از ناحیه برادر (دینی) خود مورد عفو قرار گیرد (و حکم قصاص او تبدیل به خونبها گردد) باید ازراه پسندیده پیروی کند (و در طرز پرداخت دیه، حال پرداخت کننده را در نظر بگیرد) و قاتل نیز به نیکی دیه را به ولی مقتولبپردازد (و در آن مسامحه نکند) این تخفیف امری حمتی است از ناحیه پروردگار شما و کسی که بعد از آن تجاوز کند عذابدردناکی خواهد بود.
چرا طالبان در بند را مثل برادر های مادر زاد خود هم تو و هم کرزی دوست دارید. لیست اعدامی های طالب را بببین و همینحالا در برابر خون مینه پال و دیگر جوانان روزانه ده ده نفر اعدامی طالب را در چهارراه ها آویزان کن تا عبرتی به دیگران شود. باری گفتمت که روزی باداران تو میروند و تو به دست ملت خواهی افتاد. اگر واقعاً میخواهی آدم شوی همین حالا حکم اعدام
طالبان محکوم به اعدام را برای قصاص عملی کن.
Sent from my iPad
نوشتهی محمد عثمان نجیب
شرایط به گونهیی است که غنی هرگز توان مدیریت وطن را نه دارد. بر عهدهی مجلس معیوب نمایندهگان است تا کنار گذاشتن غنی و سلب اعتماد از او را مطابق احکام قانون اساسی بررسی کنند. به دلایل کافی داشتن بیماری روانی، از ایجاد تفرقه بین اقوام تا برتری طلبی انحصاری و رها کردن در کشور در گودال نابودی و سیاست های اجنبی پرستی و اعطای صلاحیت های فراقانونی به خانم یهودش، ویرانی امروز کشور و شهادت هر ساعت جوانان و مردمان سرزمین، بی اثر سازی عمدی فعالیت های قوای مسلح و جلوگیری از سرکوب طالبان از گذشته تا حال و رهایی طالبان و رهبران محکوم به اعدام آن ها و از میان برداشتن اتوریته و صلاحیت اخلاقی کشور در مجامع بین المللی، پشتیبانی از دزدان سرمایه های ملی و سهم داشتن در دستبرد ها بر دارایی های عامه و تلاش عمدی برای سقوط شهر ها و شهرستان ها و تجهیزات جنگی کشوری به نفع طالبان پاکستانی و ایرانی به دستور آمریکا و انگلیس، کشانیدن وطن به نقطهی آتش سوزی در جنگی که اصلاً خمی به ابرو نه می آورد و دو گانهگی های موضعگیری های سیاسی و انحصار قدرت در تمام عرصه ها و داشتن نقش در ترور های زنجیرهیی و به دام افکندن منتقدان و حق طلبان و اقدامات پیهم تروریستی در از بین اشخاص و افراد سرشناس و مخالف سیاسی و نگاه داشتن گروه های تروریستی مثل قطعهی خاص محافظ خودش و افراد انتحاری در مهمانسرا های دولتی واستعمال آن برای تشدید خشونت و توهین آشکار به شخصیت های گذشتهی کشور از احمدشاه بابا تا امان الله خان و نقش و موافقت مستقیم برای ترور جنرال رازق قهرمان و بی تفاوتی به چپاول و یغماگری های طالبان در تمام گوشه های کشور علیه مردم و خواهران ما و در اختلاس صدها میلیون دالر توسط خودش و بیبیگل و صد ها مورد دیگر …
نامهی چهارم سر گشادهی من.
این بار برای محترم مارشال دوستم، دوست گرامی و
اندیوال روزهای ماندگار ام :
در شرایط ظلمت طالبانی کنار ملت باشید نه کنار غنی جاسوس و نامرد. ملاقات امروز شما با غنی خنجری بر سینهی ملت و شهدای راه وطن بود.
نوشتهی: محمدعثمان نجیب
پسا سلام، دو دهه از آخرین دیدار من و شما به عنوان دوستان خوب گذشت که به دعوت جناب شما و در کارتهی سه همراه محترماصغر جاوید خدمت شما آمده بودم و محترم رفیع نمابردار به من از حضور شما در کابل اطلاع دادند. روزگار فرود و فراز زیادیرا فرا راه هر هموطن ما متناسب به توانمندی هایش قرار داد و برای شما مانند گذشته انبوهی از مشکلات و درگیری های بادسایسی که شما هرگز آغاز گر آن نه بودید. میخواستم نامه ام را عادی و بدون تشریفات به فکر آن که روبه روی هم قرار داریمبنویسم، اما اگر دوست و اندیوال روز های خوب هم بودیم، حالا به حیث یک عسکری که به مارشال مملکت نامهیی مینویسد خدمتتان می نویسم. آرزو دارم این نامه
به دست خود تان برسد، تجربهیی دارم از نامه هایی که در گذشته ها خدمت تان میفرستادم و
شما نسبت مصروفیت های تان در زمان رهبری شورای عالی صفحات شمال یکی از دوستان را
وظیفه میدادید تا نامه را مرور وخلاصهی آن را به شما توضیح دهند. به زنده یاد محمدعالم رزم یکی از نامه های من را سپرده بودید، ایشان به مجرد دیدن من باخنده گفتند، « … بیدر یک خط روان کده بودی ..به قومندان صایب…مره داد…که بخان عثمان چی گفته… باز به مه بگو…مههر کی که خاندم نفامیدم که چی نوشته کده بودی …خلاصه به قومندان گفتم…که عثمان میایه… حالا بیم دارم که این نامهبرای شما نه رسد و دیدار من هم با شما تقریباً ناممکن شده است.
سخن را به دراز نه میبرَم. من به خاطر شما بار ها تا رفتن بهزندان یک گام فاصله داشته ام و از
دوستی با شما پشیمان هم نیستم. حتا زمانی که ایشچی و گروه او طرح ترور من را ریختند و
من بدون آگاهی شما و جنرال صاحب ملک هتل مزار را ترک کردم و همان شب من را جستوجو میکردند. خوبی آن بود که محترم یاسین نظیمی معاونمن با دل پاک و بی خبر از ترفند های
اوپراتیفی به من گفتند، که انجنیر احمد معاون ولایت شما ره خاسته و گفته پاچا صاحب امر
کده تا عثمانه مه ببینم… داستان طولانی است و من در روایات زندهگی ام با تفصیل به آن
پرداخته ام.
اوضاع نا به سامان امروز نتیجهی باور های بیش از حد همهی شما ها بالای کرزی و غنی است.
من در بُعد خارجی آن کاری نهدارم. چنان سخنان را مستقیم به مارشال صاحب فهیم فقید هم
گفته بودم. سیاست دنیای اعتماد و خوشباوری ها نیست و رفتارسیاسی نه باید تا سرحدی باشد که بازندهی آن مقام اعتماد کننده و برندهی آن شخصیت های دون صفت و اعتماد شدهیی
مانند غنی خان و کرزی خان و عبدالله خان باشند. تجارب چهار دههی جنگی و سیاسی شما آموزه های برای تان بوده که هیچ کسی به آن تجارب نه رسیده است.
غنی مارِ نامردِ همان غاری است که تا حال ده بار زیادتر شما راگزیده و نیش زده.
گفتار من حالا جایی را هم نه میگیرد و فرصت ها هم برای گفتن شان از دست رفته اند. اینان
هیچ گونه ایمانی به گفتار و کرداریبه رفتار شان نه دارند. هزار بار که با آن مدارا کنید بار یک
هزار و یکم شما را نیش میزنند، گزنده تر از گذشته. پدران این هاقراری به قول های شان نه
داشتند، در قدرت طلبی برادر چشم برادر را کور کرده، پسر پدرش را کشته، برادر زاده کاکا را
کشته و کاکا زاده ها همدیگر را کشته اند. برای غنی و طیف بزرگی از سیاسیون و نخبه های غنی مانند هیچ چیزی بالاتر از منافع شخصی شان نیست. اینان برای کشتن برادر قرآن را وسیله
میسازند تا در قدرت بمانند، قوم و قبیلهی خود را تباه میکنند تا خودشان و به اصطلاح عام
دور دسترخوان شان در عشرت به سر ببرند. اینان برای گرفتن قدرت و ماندن در قدرت مانند
حلزون ها و در عدول از عهد و تعهد و قرآن درندهتر از روبا های مکار و ماده اند. اینان که خود را شیر میگویند ماده شیر هاستند. اینان حتا برایبقای خود شان در
منافع از قهرمان های تبار خود میگذرند و آنان را قربانی میکنند. اینان به عبدالرازق شهید
بهدست خود بهموافقهی خود رحم نه کرده و او را قربانی مرمی آمریکایی ها کردند. کرزی برادر خود را کشت برای آن که جای او را در رهبری پشتونولۍ نهگیرد. با آن که او خود یک جانی خطر
ناک بود و اخیراً گزارش هایی نشر شدند که به همراهی محمود کرزی برادرش مردانبیچارهی
کندهار را که حاضر نبودند زمین های شان را برای ساختن عینو مینه بدهند شبانگاه زیر آوار ها
توسط تراکتور ها سربه نیست کردند. اینان رحمی به مردم عام پشتون هم نه دارند که برادران و خواهران هموطن ما اند، اینان غیر از گروهی که به خودشان وفا دار بماند با هیچ کسی راست
نیستند. دیدید که امان الله خان پدرش را کشت اما محمود طرزی را در بغل گرفت و ازبرادران
خود گذشت اما در قدرت فقط به هدایت خسرش عمل کرد، اینان به خانه واده های خود هم
رحم نه دارند، دیدید که نادر غدار در حاشیهی قرآن مهر نمود اما امیرحبیبالله خادم دین رسول الله را با یاراناش تیرباران کرد، اینان هرگز غیر از قدرت وظلمت به اسلام و دین و خدا باور نه دارند، دیدید که وقتی عبدالخالق آن جوان غیور هزاره نادر خان را راهی جهنم ساخت، صدهاتن از اعضای خانه واده اش را پیش روی چشمانش پارچه
پارچه نموده و خلاف حکم قرآن که القصاص بالقصاص گفته چیجنایاتی را علیه برادران هزارهی ما نه کردند. اینان در قدرت طلبی خانه وادهگی بین خود هم در کش و گیر بودند، از مارشال
شاهولی پوقانهیی تا داود مستبد و تا ظاهر عیاش و ولگرد برای بقای قدرت چه ها که نه کردند،
دیدید که داود خان ترجیح داد نظام سلطنتی انحصاری خانهوادهگی ظاهر عیاش و آل یحیا
سرنگون شود، اما خودش به قدرت برسد، همین گونه حفیظ الله امین سفاک و دیگران … در میان اینان هموطن های عزیز و بیچاره و مظلوم و عادی پشتون ما بیشتر از من و شما رنج برده اند، چون نخبه هایشان نه خواسته آنان زندهگی مرفه داشته باشند، همیشه آنان را در سرگیچهگی و
تبلیغات و موهومات قرار داده اند تا در میان تفرقه اندازی شان خود صاحب قدرت و مکنت
شوند و شده اند، اینان هراسی از وجدان و ترسی از خدا نه دارند و حتا در درگیرسازی های
ذاتالبینی اقوام مختلف از جمله خود برادر های پشتون ما دست دارند، اینان از با سواد شدن
آنان در هراس اند، ازمکتب رفتن و داشتن آگاهی های مدنی و شهروندی و حقوقی خواهران و
برادران پشتون ما دچار اضطراب و دلهرهی بدبختی اند. خلاصهاینان ذلیل ترین حاکمان قدرت
اند. به وعده ها و به خنده ها و بغل کشی های ظاهری غنی فریفته نه شوید. شما تجربهی کار باشادروان دکتر نجیب را دارید که بار ها من و شما در مورد آن صحبت های خصوصی و تنهایی
داشتیم و شما روایت کردید و منشنیدم که بعد ها با شما و شهید مصطفای قهرمان چی کردند و من میدانم که با شهید جلال رزمنده چی کردند.
غنی شما را برای خود پل عبور از غرقاب می سازد:
شرایط و اوضاع نا به سامان طالبانی در کشور و وارد کردن فشار بر زادگاه شما و قرارگاه بومی
تان توسط طالبان و به نامطالبان طرح سادهیی نیست که بدون دست داشتن غنی و کرزی و
کشور های منطقه و جهان و هر آن کسی که از نیرو و قوت رزمیو مردمی شما هراس دارند عملی شوند. غنی مانند ارهی دوسره شما را، نیرو های مقاومت دوم را، نخبه های پشتنون و تاجیک وهزاره و همه اقوام را که در مخالفت با آن ها قرار دارند، اره کشی میکنند. به اصطلاح اگر شد
آبی اگر نه شد للمی. یعنی در هرحالت به تضعیف مخالفان شان از شمال تا جنوب و از شرق تا
غرب اقدام و تلاش بی وقفه می کنند. اینان توافقات و تعهدات مشخص به سازمان های
جاسوسی و کشور های جهان دارند تا پلانی را که ضرب و شتم نشاندادن حریفان بر دایرهی
بزکشی کشور ماست عملی نه کنند از پا نه می ایستند.
حالا که غنی خود را در غرقاب بدون نجات می بیند دوباره دست به دامان شما شده و از باور و خوش قلبی تان استفاده کرده، بهمجرد نجات یافتن یک ایشچی دیگری برای تان میتراشند. پس به پاس خاطر هر یتیم و بیوه و شهید و زخمی و آواره گی مردماناین سرزمین که همه شما را
دوست دارند و به خاطر جلوگیری از ویرانی بیشتر مُلک ویران ما با غنی همنوا نه شوید. غنی آدممکاریست که ارزش پشیزی را هم نزد آمریکای بادارش نه دارد و ما و شما دیدیم که ترامپ او را چون خدمهی دفتر خودمیشناخت آن هم در زادگاه اش و جایی که او را به قدرت گماشته بود و کرزی بدتر از اوست.
مارشال صاحب عزیز :
لالۍ حمید زی جاسوسی که از سوی غنی کرزی نزد تان پرتابگردیده بود:
من ثبوت کامل و غیر قابل انکار دارم که غنی خان و کرزی خان در دور دوم انتخابات آقای
لالۍ حمید زی را به حیث جاسوس ویران گر به شما نزدیک ساخته بودند. این جملات عین
جملاتی است که لالۍ در منزلش بهمخالفان حضور شما در پست معاونیت اول گفته بود:
«… چی شی ته وارم خطا ده… مونگ دوستم سره تر هغه یو چی انتخابات وگتو او شمال ته ور
ننوځو… بیا … شړل یېگورې…» و چنان هم کردند، هرگاهی که من لالۍ را در کنار شما و حتا پیش تر از آمدن شما در تصاویر
تلویزیونی در دفتر تانمی دیدم آن سخنان او یادم می آمد تا آن که گپ لالۍ درست از آب بر آمد و ایشچی بهانهیی برای راندن شما از دولت توسط غنیخان بود.
مارشال صاحب دوست و رفیق عزیز من:
شما نزد خدا و ملت مسئول وجوابده استید اگر جنایات غنی را حتا
در مورد خود تان نادیده بگیرید و از او حمایت کنید.
پیرامون جنگ طالبان و کشور های منطقه در افغانستان
محمد عثمان نجیب
جریان کوتاه پرسش آقای محترم محمد زمان و پاسخ نه چندان عقلانی من.
نجیب جان گل سلام امید شما صحتمند وسر حال باشید.
سلام زمان عزیز سلامت باشین. صحت تان چطور است؟
فضل خداوند شکر صحتمند همرای فامیل استم، نجیب جان شما منحیث افسر سابقه اردوی ما نظر شما در باره چیزیکه در ولایت هرات ، شبرغان،تخار،بدخشان، لغمان وسایر ولایات مملکت ما میگذرد چی نظر دارین.
بحث طولانی و پیچیده است. قدرت نمایی کشور های منطقه تحت رهبری روسیه برای آمریکا. هر کشوری طالب خود را دارد. در معادلات سیاسی و جنگی خط های انسدادی ضابطه ها می شکنند و بر رابطه ها می انجامند. من سه سال پیش نوشتم اخوند شیعهی ایران را با طالب سنی پاکستان و افغانستان چی کار؟ هر چند اقدامات کشور های منطقه به شمول روسیه در آغاز تجاوزات به افغانستان پسا بیرون شدن دزدانهی آمریکا به نظر خود شان یک مانور و یک اقدام من در آوردی است اما به دید من این کار یک نوع حماقت نظامی به خصوص از سوی پوتین است. هند و ایران و چین هم چنان دچار خطای محاسباتی شدند. به دلیل این که در یک عجولانه و نا سنجیده شده دو اصل را در نظر نه گرفتند:
اصل اول- مقاومت ها و خیزش های ملی و مردمی و قرار گرفتن شان در صف قوای مسلح. استراتیژیست های نادان آن ها به این فکر افتادند که ملت افغانستان از غنی خان دلقک و مداری خسته اند، با هجوم طالبانی مانند خیمهی دوم دههی هفتاد از آنان استقبال میکنند. اما مردم نشان دادند که با وجود منافقت های غنی، مجالی برای آن که غنی چی تصمیمی بگیرد نه دادند و خود جوش به دفاع برخاستند. این دفاع در سه چهار محور زود شکل گرفت از بدخشان آغاز شد تا جوزجان و ایستادهگی عملی محترم اسماعیل خان به اوج خود رسید و در پهندشت شمالی و پنجشیر پای گاه های مقاومت تحت رهبری فرماندهان محلی و احمد مسعود ایجاد شد، ننگرهار و کندهار و دیگر ولایات بدون چشم داشت به غنی به دفاع پرداختند و این امر ضربهیی بود به تمام کشور هایی که طالب پرور بودند.
اصل دوم_ کشور هایی که شاید به اشارهی سبز اما مخفی آمریکا و انگلیس به هجوم طالبانی و نیرو های پاکستانی و خیبر پښتونخواه و قبایل آن سوی مرز دیورند علیه کشور ما دست به دست هم دادند و با شعار سرش از مه و مالش و ناموسش از تو، همه اوباشان یک تبار خاص و پنحابی های پاکستان را به کمک غنی وکرزی و اکثر فرماندهان و اکثر مقامات و وکلای فروخته شده و جاسوس مانند مسلمیار بر جغرافیای وطن ما سرازیر ساختند باز هم دو باخت داشتند:
باخت اول شان این که نابخردانه آب در آسیاب آمریکا و انگلیس و غرب ریختند. یعنی نشان دادند که تا آن ها در افغانستان بودند، اینان مانند موش ها در سوراخ های شان پنهان بودند و گاه گاهی برای شکاری از پناهگاه های شان سر می کشیدند و توان مقابله و رویارویی با آمریکا و متحدان او را نه داشتند. آمریکا شیر برفی یی که در همه جاذبت تابیدن آفتاب آب میشد و سر افکندهگی های ویتنام را در کارنامهی ناکارهگیهایش دارد.
باخت دوم شان این است که تغییر معادلات در افغانستان را دست کم گرفته بودند. آنان که به هر نوعی غنی و دارو دسته اش را تطمیع کرده بودند، روی سرمایه گذاری بالای ملت ما و قوای مسلح ما حساب نه میکردند.
در غافلگیری های نظامی پیشرفت و پس هایی وجود دارند، اما مشروط به موجودیت نظام و حکام واقعن وطندوست نه مجری احکام باداران شان مثل غنی و کرزی و تیم شان. عبدالله و دیگران که ارزش پشیزی هم نه دارند.
من همین چند دقیقه قبل با آگاهی از نشست مارشال دوستم و غنی دچار سرگیچه شده و با توجه به رفاقت بسیار حسنه که با مارشال صاحب دوستم دارم مصروف نوشتن نامهیی به ایشان بودم که پیام شما آمد و به احترام شما دیدگاه نه چندان صایب خود را تقدیم کردم.
اطمینان داریم که به توکل خدا همه طالبان مدفنی هم نه میداشته باشند و غنی هم در پهلوی با کرزی و تیم شان سر افکنده می شوند. اما سه حسرت به عنوان نوستالژی ما باقی می ماند و نسل های بعد از آن رنجورتر از ما می شوند:
حسرت شهادت و زخمی شدن و آواره شدن ملت ما و تحمیل هر چی جبر و ستم است بالای آنان تا فتح نهایی. که از سوی طالب های کشور های مختلف صورت میگیرد.
حسرت ویرانی زیر ساخت هایی که در طی دو دههی اخیر توسط ملت احیا و اعمار شدند نه توسط کرزی و غنی. این ویران سازی ها و به آتش کشیدن ها پلان خاص ایران و پاکستان به عنوان همسایه های ناباب ما و چین و روس و هند و دیگر کشور ها به عنوان مدافعان و دشمنان نیابتی یک دیگر در کشور خسته و ویران ما.
حسرت سوم نه داشتن یک زعامت واقعی ملی و مردمی. حالا داشتن حاکمان پلید و جاسوس و پست و ذلیلی چون کرزی و غنی و تیم های شان از هر تباری که با آنان باشد چی دردی را به ما دوا می کند؟
سلامت بمانید. انشاءالله که صبح پیروزی نزدیک است.
نجیب جان از نظر همه جانبه شما یک جهان ممنون. شما زنده وسلامت باشین ،جامعه مامثلی شما و دیگر شخصیت های والای اردوی ماضرورت دارند، و خداوند روز را بیاورد که مثلی سابق یک اردوی منظم وقوی که داشتیم سر از نو ایجاد کنبم مصدر خدمت برای وطن ما شویم..
ممنون شما هم. من این بحث را در رخنامه ام نشر کردم و برای دوستان هم فرستادم. خرسندم از همکلامی باخردورزانی چون شما. ارچند هنوز زیاد آشنا نیستیم، اما انسانیم و هموطن.
Sent from my iPad