افغان موج   

جیغ سکوت گـوش فلک را دریده است

فـریـاد خـامـوشـانـۀ دل نـاشـنـیـده است

پرشـاخ و بـال درخت کهـن سـال آدمی

در زیـر پـای بـاد خـزانی خـمـیده است

از عنکبوت وهـم کهـن در خـیـال ذهن

تار غـبــار در هـمــه عـالـم تـنیده است

گوییکه عهد عشق ومحبت گذشته است

دوران جنگ وماتم ونفرت رسیده است

سـوزیــده آشـیـانـۀ مـرغـان خـوش نـوا

یارب چـرا همـای سـعادت پـریـده است

دنـدان گرگ مرهـم زخـم جگـر شدست

مهــر غـزال از بـر انسـان رمـیده است

افکار تـنـد در هـمــه جـا جـار می زنند

شمشیر خونچکان دل انسان دریده است

تخـم نـژادپـرسـتی شـده پخش در جهان

خـار کـشـنـدۀ در چـمـن گل دمیده است

فاشیزم را به شکل نوین زنـده کرده اند

زخـم درون جامعـه اکـنـون کـفیده است

دانی چرا چوچۀ گوسفند شـده چوگرگ؟

درکوه وباغ ومزرع زهری چریده است

افراطیت به کودک معصوم چه می دهد

در پیش او که حلقوم انسان بریـده است

آنـان که در دل وطـن آتـش فکـنـده انـد

بس پرزه ها بـه دامـن آنان رسیده است

جنگ اتـم اگـر بشود در جهـان شـروع

گیتی چـو کـوه آتـشِ پاشـان تکیده است

گرگان زبس به دامن دل حمله می کنند

آهـوبـره به چـادر مجـنـون دویده است

گلگون سرشک چشم ترم در فراق یار

بنگر که از کجا بـه کجاها چکیده است

باور اگر به پاکی واخلاص کرده است

دل درفضای عشق و محبت تپیده است

درتنگنای وحشت وتشویش واضطراب

دل در حـریـم خلـوت دل آرمـیـده است

رسول پویان

1/5/2021