افغان موج   

عشـق را از نغـمـۀ تـار نگاهی نـوش کن
از سکوت حالت دل بوی مستی گوش کن
واژگان را بـال پــرواز خـیــال انگـیـز ده
بلبـل مسـت غـزل را چـهچـۀ گلـپـوش کن

رنگ تصویر خیالش را بـه قاب زر بگیر

لحظه های شـوق یادش را بت منقوش کن
حلقه حقله تار هجـران را بـه پای دل فکن

بـوی گیسـوی ورا بـا ایـده هـم آغـوش کن
ساغر سرشار چـشمی مست مستم می کند
خوش بیادربزم رویاخویش رامدهوش کن
تا سـرود دلـنـشـیـنی عـطـر دوســتی آورد
دیگ شوق وذوق دل رابامحبت جوش کن
گر نهی در راه عشق و دوستی از دل قدم
کـوه سـنگـیـن امانت از وفـا بـر دوش کن
ساز عـشق از پردهای دل اگـر گـردد سُر
قیل و قال مسجد و مدرسه را خاموش کن
دفتر عـشق حـقیقی را بـه چـشم دل بخوان
خط و عـنوان نمایـشـنامه را مغشـوش کن
عشق و احـساس و محبت گوهـر انسانیت
عقل و تدبیر و مدارا زیب تن و توش کن
بیت حافـظ را بـه فال نیک بر گردن فگن
کاغـذ تعـویـض را از آه ارمـان پـوش کن
دلـبـری گـر دل بـرایت داد جـانـت را بـده
جان ودل رادروفاداری به هم همدوش کن


رسول پویان

13/6/2019