افغان موج   

نویشته محترم خلیل (حیفی) را از کتاب (سرزمین دسایس) در مجله ی زن مطبعه ی کانادا و صفحات انتر نیت به نشر رسانیده بودم، به صدها مراتب صفحه به صفحه گذاشته شده و صدها نظر مختلف از طرف علاقمندان را در رابطه خواندم.
آقای (حیفی) به نقل از خانم شکریه حیدر که خاطرۀ سفر خود را از پنجشیر بصوب خواجه بهاوالدین که محل اقامت مسعود بوده بیان داشته میگوید:
(امکان ترور احمدشاه مسعود از داخل شورای نظار)


(زمانیکه من با خانم فرانسواکنس نامه نگار فرانسوی همراه با مجاهدین محل، پنجشیر را به قصد خواجه بها والدین توسط هلیکوپتر ترک می گفتیم ، حضور دو چهره نا شناخته عرب تبار باعث شک و بد گمانی شد و همه راکبین از یکدیگر می پرسیدند که اینها کی و از کجا اند و قصد کجا دارند؟ این سؤظن و بد گمانی ها سبب شد تا سر نشینان هلیکوپتر افراد مظنون را از جمع خود برانند و آنها را از هواپیما پیاده کنند،اما معلوم کس نشد که افراد مذکور به مجرد خروج از هواپیما در آن دره تنگ پنجشیر بکجا رفتند و با که در تماس شدند که تا ورود مجدد آنها پرواز معطل و تا مدخل هوا پیما چه کسی آنها را بدرقه نمود"
این صحبت خانم شکریه نویسنده را به دو سوال متوجه ساخته است.
1- او که امر توقف هوا پیما را تا ورود مجدد افراد مشکوک و مظنون مذکور صادر کرد که بود؟
2 – مشایعت کنندگان چه کسانی بودند و به امر کدام مرجع ذیصلاح افراد مذکور را تا مدخل هوا پیما بدرقه کردند؟
نویسنده بخاطر روشنتر شدن این فاجعه کنجکاوانه به سراغ محافظ احمد شاه مسعود که فهیم (دشتی) نام دارد و از چنین حادثه مهیب جان بسلامت برده و جهت تداوی به پاریس آمده به عیادتش میرود تا از زبان او بحیث شاهد محل واقعه بشنود .نویسنده یقین داشته که او را به بستر یکی از بیمارستانها خواهد یافت که بعد از عمل جراحی بیک حالت زار از شدت درد بخود می پیچد و شاید توان گفت و شنید و حوصلۀ توضیح واقعه را نداشته باشد. اما خلاف تصور او را به دفتر سفارت کاملآ سر حال و بدون علایم کدام جراحات می یابد تنها قسمتی از دست او با بنداژسفید بسته است. برای نویسنده از مشاهده حالت صحی او سوال پیدا میشود. چه امکان خواهد داشت که در شرایط دشوار محیطی یک شخص این همه راه دور و دراز را با صرف یک مبلغ درشت محض به منظور یک پانسمان عادی بپیماید؟
آیا نظربه سؤظن و تردید هاییکه از گفته های شکریه حیدر ایجاد شده این سفر جنبه نمایشی و تبلیغاتی نخواهد داشت؟
نویسنده فرصت می یابد تا در پای صحبت فهیم (دشتی) محافظ احمدشاه مسعود بنیشند. توضیحات سوال بر انگیز فهیم دشتی و ورود نمایشی او بمنظور یک پانسمان ساده به پاریس این شایعه را قرین به واقعت می سازد که ترور احمد شاه مسعود بدستیاری و همکاری اشخاص از داخل شورای نظار بوقوع پیوسته باشد):
ارکادی دوبنوف یک خبرنگار روس "اسپوتنیک نیوز)از جمله کسانی است که هنگام کشته شدن مسعود در خواجه بهاءالدین حضور داشت و در واقع با دو تروریست عربی که به نام خبرنگار برای کشتن مسعود آمده بودند نیز سر خورده بود. او از زمانی که در صحنه حمله به احمد شاه مسعود حضور داشت به گفته وی این دو خبرنگار خیلی مشکوک به نظر می رسیدند و این پرسش که چرا نزدیکان مسعود به این مساله توجه نمی کردند سوال برانگیز بود. دوبنوف به این باور است که کسانی از نزدیکان مسعود در قتل او دست داشت.
احمد مسعود پسر ارشد احمد شاه مسعود در پاسخ به اینکه چرا با گذشت 15 سال هنوز انگیزه قتل پدرش، احمد شاه مسعود روشن نیست، گفت: "جواب این سوال پیش من نیست، باید از هم رزمان پدرم و حکومت وقت آن زمان در این مورد سوال شود". به گمان دوبنوف، باید این را بپذیریم که مسعود قربانی توطئه سیاسی شد و بدیهی است که این توطئه به هم رزمانش نسبت داده شود.
.
مفصل تر : https://dari.sputniknews.com/afghan/20160913866157/

به عقیده آقای نصیر پویا که مقاله ی را در سایت کابل پرس نشر نموده است(
دو تروریست عرب وابسته به القاعده از خاک پاکستان و از محدوده ی تحت کنترول طالبان عبور نمودند، به سلامت به پایگاه احمد شاه مسعود د رخواجه بهاءالدین رسیدند، مدت دو هفته مهمان استاد سیاف بودند، اطرافیان احمد شاه مسعود را متقاعد ساختند مسعود را تشویق کنند که به آنها اجازه ی مصاحبه بدهد، از سیستم امنیتی مسعود که عملاً یکی از با تجربه ترین و زبده ترین سیستم های امنیتی بود عبور نمودند و با انفجار بمبی مغز احمد شاه مسعود رهبر مقاومت را در چند ثانیه متلاشی ساختند. مسعود حتی فرصت سخن گفتن پیدا نکرد. یکی از تروریست ها در جا کشته می شود. دیگری فرار می کند و در حالیکه به نظر نمی رسد او هیچ راه فراری از دره ی پنجشیر به بیرون داشته باشد، دستگیر نمی شود و توسط نیروهای امنیتی به قتل می رسد. بدین ترتیب تنها سرنخ موجود از بین برده می شود. چرا؟
سوال اساسی این است که آیا تمام این ماجرا می تواند بدون همکاری حلقات اطراف مسعود اتفاق افتاده باشد؟ چرا سیاف دو هفته از دو تروریست عرب پذیرایی کرد و چرا به مسعود توصیه نمود تا با آنها مصاحبه نماید؟ چطور ممکن است که سد امنیتی محافظین مسعود قادر به کشف توطئه ترور احمد شاه مسعود نشده باشد؟

.چند نگاشته ی که به ادرس شخصی انترنیتی من رسیده به خوانش می گذارم.
1-((آقای امان معاشر سلام بر شما ،خداوند این همه صداقت شما را در برابر وظیفه مقدس ژورنالستی تان اجر دهد. من در ایام زندگی آن دو تروریست در خواجه بهاودین بودم. چند روز قبل ازین حادثه ،آنها هر آنچه پول که برای مصرف داشتند برای مردم خیرات داده و از آنها طلب دعا نمودند.این عمل آنها مرا شکی ساخت و حیران زده جریان را به دیگران گفتم و در غیابت آن تروریست ها بکس و جیب های لباس آنها را پالیدم اما چیزی نیافتیم. روز بعد دیدم آنها بسته پول جدید از جیب کشیده و مصرف نمودند. ندانستم آنها از کجا بسته پول نو و سرغچ را کردند؟.)
1-(امان جان سلام از نوشته های پر معلوما ت شما لذت می برم .مطلب که در رابطه بر مرگ مسعود بزرگ نوشته اید کاریست مردانه . در ایام ترور امر صاحب احمد شاه مسعود شهید من در خواجه بهاودین همرا با آمر صاحب بودم و مسوولیت مواظب از مهمانان را داشتم. من بالای این تروریست ها گاه گاهی شکی میشدم و دو مراتب بکس کالا و کمره های آنها را چک و کنترول نمودم کامره آنها هیچ تفاوت از دیگران نداشت اگر 10 گرام در وزن آن اضافه میشد حتمآ احساس می نمودم. بعد از واقعه دلخراش همیش به دلم می گشت شاید کسی در بین ما بوده باشد که کامره ی با بم را در موقع مصاحبه که قبلآ آماده بود عوض نموده. من نظرم را بار ها در آنجا تکرار نموده بودم).
2_(معاشر صاحب سلام و علیکم:
من برداشت که ازین حادثه ی دلخراش نموده ام این است که از این دو تروریست یکی آن تروریست و دیگر آن فریب خورده و بی خبر بوده ممکن در مقابل پول آمده باشد. وقتیکه بم انفجار نمود آن بی خبر از محل حادثه پا به فرار نهاد .اما توسط اطرفیان مسعود به ضرب گلوله کشته شد. به فکر من ممکن شریک قتل در بین شورای نظار بوده باشد و آن تروریست که می خواست جان به سلامت برآید از پای در آمد و نشانه ی از این پلان باقی نماند.)
عده ی علاقمندان از جمله آقای (پروانی) ژورنالست مطرح افغانستان فیسبوکی از جناب فهیم (دشتی) ژورنالست مستعد و عضو بر جسته ی شورای نظار اند تقاضا نمود به این سوالات جواب دهد، تا این سوظن ها بر طرف گردد.اما آقای (دشتی) ابراز نظر ننمود.
ژورنالست ها نا گزیر اند حقایق را بگویند و آنرا توضیح و تشریح نمایند.
معرفی نامه ی رسول سیاف ، وسیله هلیکوپتر رفتن آنها به محل ، بر دیگران پول مصرف خود را بخاطر ثواب قبل از مرگ دادن تروریست ها وچینج شدن کامره ی فلمبرداری هدف هموار ساختند و خلاصه انگیزه قتل آنرا سبب گردیده و دست سیاه خون الود اشخاص دور بر و یاران شخص خود مسعود خون آنرا به زمین ریختند.
تحقیقات من در رابطه ادامه دارد.
امان معاشر

Image may contain: 2 people, beard and text
Image may contain: 3 people, people smiling