افغان موج   

غزل

 

اینجا بـــرای از تو نوشتن، هـــوا کم است

دنیا بـــــرای از تو نوشتن،  مـــرا کم است

اکسیر من ! نه اینکه مرا شعر تازه نیست

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال،  ولی این کفـاف نیست

در شعر من،  حقیقت یک مـاجرا کم است

تا این غــــزل، شبیه غزلهـــــای من شود

چیزی شبیه عطر،  حضـور شما کم است

گاهی تو را کنار خــود احساس می کنـم

اما چقدر دل خوشی ای خوابها،  کم است

خون هر آن غزل که نگفتم، به پای توست

 آیا هـــنوز آمدنت را بهـــــا کــــــم است؟

 

حسین منزوی

شاعر آزادۀ ایران