افغان موج   

پوهنیار بشیرمومن
درود وسلام خدمت همه شما سروران وعزیزیان ! حاضرین گرامی !
اگر ما به گذشته بیش از نیم قرن اخیر کشورخودمان برگردیم می‌بینیم که زن درجامعه ما به صورت «ملکیت مرد » وجود دارد و معمولاً بی‌دخالت در حوادث تاریخی است. همزمان باین حالت در جوامع متمدن،وگاهی در جامعه سنتی همچو کشورما، زن خانه را‌‌‌ رها کرده وارد اجتماع گردیده ، در زمینه علمی، فرهنگی، سیاسی شریک مرد شده و به صورت «شخص» درآمده است.

یکی ازین شخصیت ها بانو جمیله زمان انوری است که نام ونشانش برای همه زنان و مردان افغان آشنا ست، او فعالیت خود را به عنوان نطاق در دورانی آغاز می کند که 90 در صد جامعه افغانی فاقد سواد وفیصدی زنان باسواد در حد نازل قرار داشت. بنابراین ورود یک زن به عرصه رادیو وگویندگی خلاف تمام سنت های مسلط آن دوران مرد سالار بود .
به قول صادق هدایت « ﺑﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺍﮐﺜﺮیت ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﮏ ﮐﻦ،ﺍﻏﻠﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﻘﻂ ﺗﻘﻠﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺍﺯ ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺘﺮﺱ ! اﻧﮕﺸﺖ ﻧﻤﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﺣﻤﻖ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ »، او در آن زمان همین راه را پیشه کرد ، شخصیت مقتدرو متین او علی رغم تمام پرابلم ها در این راه به پیش می رفت وهمین سنت شکنی او مسیر را برای درخشش خودش ودیگرزنان سنت شکن افغان هموار کرد. بانو انوری بدین منوال در کنار اولین تاریخ سازان عرصه نطاقی افغانستان قرار گرفت . نباید فراموش کرد که در آن زمان این کار سهل وآسان نبود زن جامعه در حال گذار افغان ترکیبی از سنتی و مدرن بود، یعنی هم کار دربیرون وهم امور منزل ، هم مادر و درخدمت فرزندان بودن و هم در جامعه حضور داشتن و از پیشرفت عقب نماندن ، هم به اعتقادات و مقدسات به خوبی عمل کردن و هم از مُد و مصرف پس

نماندن ، بود، خلاصه زن مورد نظر جامعه در حال گذار یک موجود خارق العاده بود وهنوزاست .
انتونی گيدنس جامعه شناس انگلیسی در این زمینه مي گويد: جهانِ نوين، مدرن است اما نه به اين معني که ديگر سنتي وجود ندارد و مردم به اعتقادات اجدادشان اميد نداشته باشند. جهانِ مدرن، مرگ سنت ها را به بار نمي آورد و شاید بتوان گفت با سنت ها به تطابق می رسد» . با این همه به نظر می رسد با درک درست از سنت ها و آداب و رسوم مثبت افغانی و شناخت صحیح از دین و ایجاد نوعی هماهنگی میان سنت و تجدد و بازتعريف و بازسازی هويت زنان به دست خود آنها، می توان به روالی منطقی و ایده آل برای زندگی زنان به دور از هیاهو و بحران دست یافت.
باوصف آنچه گفته آمدیم از لحاظ تاريخی هنر نطاقی با اختراع راديو وتلويزيون ايجاد گرديده و مراحل مختلف تكاملي خود راطي نموده ومینماید.
تمام فلاسفه بزرگ يونان ازجمله سقراط ،افلاطون وارسطو يافته ها خود را ازطريق بيان به مردم نشر كردند.به پندار جامعه شناسان اين هنردرطول تاريخ بخشي از ارزش هاي حياتي واساسي ارتباط رابه عهده داشته است.

این را هم علاوه باید نمود که هنر نطاقی وگوينده گي باعث شهرت وناموري اشخاص دربين جامعه نیز میگردد، درواقع انگيزه واستعداد مهمترين عواملي است كه انسان را وادار به گوينده گي ميكنند.
با توجه به اهمیت این هنر در وضعیت نابسامان کشور، رسانه ها ضمن برخورداری از حقوق و آزادی هايی كه دارند بايد سخت مسئوليت پذير هم باشند.
درین رابطه بانو جمیله زمان انوری طی یک مصاحبه در پاسخ یک پرسش انجینرعبدالقادر مسعود چنین میگوید « چنانچه میدانید پس از جنگ های چند دهه اخیر کشور همه ای روشنفکران ومنجمله نطاقان اجبارا در خارج از کشور بسر میبرند ویا در داخل کشور جنگ زده افغانستان هستند، پیامی من به آنانی که دور از وطن آبایی شان زندگی میکنند اینست که برای لحظه ای وطن خویش را فراموش نکنند و نطاقان وگویندگان نسل جوان که در داخل کشور به کار گویندگی می پردازند به دامان آنانی نه غلطند که با افکار بیمار شان افتخاراتی ملی مانرا به باد فنا میدهند».
با تایید این سخن در کشورمان آزادی مطبوعات از برکت حضور جامعه جهانی است، اما اين دس

تاورد واقعيتی شکننده و کاذب است وبه مجرد خروج جامعه بین الملی، فرمان ملای کهنه و مسجد کهنه نقش آفرینی خواهد کرد.
وخامت وضعيت امنيتي، تهديد های جنگسالاران، روحانيون محافظه کار و قدرت حاکمه ای که هر روز ضعيف تر مي شود، بردوش مطبوعات چیان مان سنگيني مي کنند. همراه با این وضعيت مطبوعات و از جمله برخی تلویزیونها در شرایط دشوار کنونی قابل اندیشه است.
بدون شک که رسانه ها و سایت های اينترنيتی است که گردانندگان آن با تلاش های مبرا از تمام فاشیزم چه قومی زبانی و چه سمتی و بخاطروحدت ملی اعتمادی سازی سعی وتلاش میکنند . ولی بدبختانه عده ای ازين رسانه ها باوابستگی قومی وزبانی ،باحقارت وعقده مندی از صبح تا شام درپي تخريب و توهين دار ونبود مان بنام افغانستان هستند .
درینجا مشکل اساسی درک واقعی از آزادی بیان است، آزادی بدین معنی نيست که هر چه هرکی خواست بگويد وبه هرکسي اتهام ببندد و رهبران دولت را تا اين حد مورد قهروخشم قرار دهند که حتی عفت کلام رعایت نگردد.
باید دانست اگرهرشخص ،گروپ وحزب خيانت وجنايتی انجام داده است ، آن شخص باید مورد مواخذه قرار کیرد نه سمت وتبارش، که این خود جفای کلان در حق اقوام با هم برادر کشور ماست.
با وجود این همه مطبوعات چیان مان در ترویج فرهنگ صلح وامنیت نقش فوق العاده ای دارد واین نقش را باید درین برهه ای برزخی کشور بسربرسانند.
روزگار کنونی بما می آموزاند که درشرایط کنونی و آینده نه چندان روشن، زمان آن رسیده تا تجدید نظری در افکار و میتود گفتار وبیان خویش نمایم.
ببینید واقعیت‌های تلخ در این کشور زیاد است، ولی جنبه‌های مثبت نیز کم نیست، دریغا که رسانه های مان اکثر در پی تبلیع نا امیدی ها وبرجسته ساختن اشک وخون هستند ، به خبر خوش وامیدوار کننده نمی‌پردازند و یا خوش ندارند آن را ببینند.
تصور میشود که هم برای نویسنده و هم گویندگان و هم برای خوانندگان خبر های وحشتناک جذاب‌ تر و تعصب و دشنام برای ما هنر گردیده است. بدلیل اینکه این نوع نگرش در لایه‌های زیرین شخصیت ما افغانان نفوذ کرده است و لذا هجوم اخبارغم انگیز و ناجور در ذهن و روح ما چنان نفش بسته که مجال خوبی ها انصاف ودیگر پذیری را به ما نمیدهد !
حاضرین معزز مان میدانند و جوانان امروز ما باید بدانند که بانو جمیله زمان انوری نه تنها یک افتخار در تاریخ رادیو افغانستان بود و است بلکه او یک معلم وآموزگار نیزبود که احساس ورسالت انسان سازی داشت واین کرکترهرمعلم نبود .
او از زمره آموزکاران بود واست که عاشق تربیت انسان بودند. درس اخلاقی، با پند وسخن نمیشود بلکه کردار و رفتار رسالتمند او موجب دگرگونی در دیگران می گردید. بانو انوری با یاری و کمک همسرش ماندگارترین کارهای فرهنگی وتعلیمی را در شرایط دشوار انجام داده است.
او ثابت کرد که زنان افغان می توانند با عزم راسخ و اعتماد به نفس بالا بزرگترین کارها را انجام دهند.او طلسم محرومیت زنان افغان در عرصه اجتماعی را شکست و تفکر خانه گزینی زنان را برای همیشه به فراموش خانه فرستاد.

کنون این بانوی سنت شکن که در دوره کهولت وغربت قرار دارد ، برای نسل جدید افغان ناشناخته است در حالی که جهت الگوسازی و تقویت حضور مفید و موثر بانوان در عرصه های اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی ضروری است تا این الگو ها بشکل شایسته ای معرفی شوند.
انتظار می رود تا نهادهای فرهنگی در داخل کشور وانجمن های بیرون مرزی با برپایی هرچه بیشتر محافل قدردانی وبزرگداشت از شخصیت های عرصه های مختلف علوم وهنربنام افغان نه قوم وتبار وزبان مانند محفل امروزی که اتحادیه همبستگی افغانها درشهر گینت، بلجیم بریاست جناب خدر خیل از گویند ای شناخته شده کشور جمیله زمان انوری بعمل آورند، پیروی نمایند.
تا ما به حیث انسان های بی تعصب ومتمدن بنام ملت افغان به وحدت ملی یاری رسانیم وهم تا این شخصیت ها بدانند که وطنداران شان، کار کردهای شان را به دیده قدر مینگرند واز جانب دیگر دین اخلاقی خویش را در برابر شان ادا نمایم .

سلامتی وزیبایی نصیب تان باد!


ارسالی: A. K. Masoud <این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید>