محقق نيك سير
شناختي از گنبد كهسان
تاريخ درخشان تيموريان هرات در مسير فرهنگي كشورما،هميشه بگونه نقطه عطف مورد توجه قرار گرفته و گوشه هاي نا معلوم آن توسط دانشمندان وباستان شناسان گوناگون به مطالعه وبررسي گرفته شده است.
برعلاوه ،علاقمندي مورخين به اين مقطع زماني فرهنگ افغانستان،ازين واسطه است كه دوره تيموريان هرات كلكسيوني از هنرهاي گوناگون معماري، نقاشي، صنايع ظريفه، آبدات تاريخي وغيره است، كه هربخش اين نمودهاي هنري داراي خطوط برجسته ي از شهكاري هاي هنرمندان برجسته ودست اندركاران پرتلاش بوده است، كه نامهاي شان درين رديف زيب صفحات تاريخ كشور ماست.
از جمله بناهاي متنوع دورهء تيموري كه در ميان همه انواع آثار تاريخي اين زمان، برجستگي خاص خودرا دارند وبيشتر مورد توجه و پژوهش و شناسايي قرار گرفته اند و زواياي مختلف آنها درعصر حاضر بيش از پيش روشن گرديده است، ساختمانهاي اطراف مقبرهء خواجه عبدالله انصاري(رح) مناره ها ومقبره هاي اطراف گوهرشاد، مناره هاي مقبره سلطان حسين ميرزاي بايقرا ميباشند كه بيشتر ازهمه به روشني وتحقيق گذاشته شده اند و همه نمايانگر سليقه واهتمام ودقت نظر وهنر دوستي امراي دوره تيموريان هرات اند.(1)
يكي ازين بناهاي عصر تيموريان هرات كه اندكي از مجموعه بناهاي مذكور دورافتاده و گوشه مانده است،بناي مشهور به مقبره گوهرشاد در كهسان است.(2(
دهكده كهسان در يكصدوبيست كيلومتري شهر هرات واقع است،كه اين بنا در ميان اين قريه دورافتاده شكل نگيني را به خود گرفته واز دور خودرا نمايان ميسازد.
كهسان كه بنام(كوسويه)نيز ياد گرديده از توابع قديم فوشنج نيز ميباشد كه در زمان كنوني بنام كهسان يادميشود.در كتاب روضات الجنات اسفزاري آمده كه:«قصبه كوسويه خطهء معموره ايست كه در ميان صحرا ومختصر فصيلي از گل بر گرد آن كشيده وازعجايب وقايع اينكه از عشاير چنگيز...»(3(
گنبد كهسان بناييست عالي وبلند،مانند گنبد مقبره گوهرشاد درهرات و تنها تبايني كه با گنبد اخيرالذكر دارد،اينست كه گنبد آرامگاه گوهرشاد از بيرون كلاه درويش مينمايد و بگونه كلاه هاي قديمي فتيله دار بنظر ميخورد،ولي گنبد واقع در كهسان از بيرون صاف ويكدست كاشي كاري گرديده كه كاملا شبيه گنبد گاوچران در سر خيايان است،كه متاسفانه اين گنبد اخير بواسطه حوادث زمان اكنون وجود ندارد و گويند شايد معمار اين هردو يكي بوده باشد.(4(
طوريكه استاد فكري سلجوقي در«بخشي از تاريخ هرات باستان»نوشته است،بين اين گنبد قبريست كه كرسي قبر از كاشي رنگين درست شده كه هيچگونه كتيبه ونوشته درآن ديده نميشود.(5)
به گفته بعضي مورخين قبر جاماسب حكيم در كوسويه(كهسان) است وبسيار احتمال دارد اين آرامگاه جاماسب حكيم باشد، كه شاهرخ يا يكي از شاهان علم دوست تيموري اين بنارا بالاي قبراو اعمار نموده باشد وفعلا بظن قوي اين گنبد را ازان قبر جاماسب حكيم ميشناسيم.
طوريكه پيشتر هم گفته آمد از نگاه ساختمان وابعاد كار مهندسي شباهتهايي بين گنبد كهسان و گنبد گوهرشاد بيگم در شهرهرات وجود دارد.(6(
قرار گفته يكي از باستانشناسان اتحاد شوروي معماري گنبد كهسان شباهتهايي با مهندسي قرن پانزده ميلادي يعني حدود دوره تيموري به هم ميرساند،كه اين نكته تاكيدي است براينكه گنبد كهسان يكي از بناهاي دوره تيموري بوده و شايد كه به اراده گوهرشاد بيگم ساخته آمده باشد.
نامزد نمودن اين آبده زيبا وقشنگ ومعروف سبك معماري دوره تيموري به نام«قبر گوهرشاد بيگم» ازين واسطه است كه درينجا يك آرامگاه مجلل اعمار شده واين زيارتگاه با مسجدي متصل بوده وطرز معماري اين بنا كه نسبت بديگرآبدات تاريخي دوره تيموريان از نگاه شكل فرق دارد،داراي يك اطاق مركزي است كه فرش آن توسط خشتهاي پخته اطراف آن توسط كاشي آبي مزين گرديده است.موزاييك اين آبده از خشتهاي لعابي تزيين يافته ودرروي تمام موزاييك ها رسمهاي نفيسي نقش ونگار گرديده است.(7)
طوريكه قبلا نيز تذكر داده شد،دفن شدن گوهرشادبيگم در گنبد كهسان هيچگونه اسناد تاريخي ندارد ونظر بدلايل ذيل نيز اين مساله تاييد ميگردد:
- 1 ملكه گوهرشاد در باغ سفيد به امر سلطان ابوسعيد به شهادت رسيده وامكان ندارد كه جنازه اش برده شده ودر آنجا دفن شده باشد.
- 2 مدرسه گوهرشاد در مركز شهر هرات موقعيت دارد و او براي دفن خود وفرزندانش گنبدي به اين شكوه وجلال ونفاست ساخته ودر حيات خود وي، فرزندانش بايسنغر ميرزا ومريم سلطان ونواسه هاي او درين گنبد بخاك سپرده شده اند.البته به هيچ وجه واقعيت ندارد كه اورا غير از مدفني كه براي فرزندان ونواسه هاي خويش ساخته آمده،دفن نموده باشند.
- 3در روضته الصفا آمده است:«درين سال پادشاه بحروبر،ركن الدين علاءالدوله فرمان يافت ونعش آن جناب را به هرات آورده ودر مدرسه گوهرشاد بيگم كه مدفن بايسنغرميرزا و نيز مدفن مهدعلياي مشاراليهاست،مدفون ساختند.»
– 4 يافت شدن قطعهء از سنگ آرامگاه گوهرشاد در نزديكي جوي انجيل شمال گنبد مذكور،مدفن ملكه را درين گنبد تاييد ميدارد وهرگونه شك وترديد را از ميان برميدارد(8)
ويژه گيهاي مهندسي بناي گنبد كهسان:
به اساس مطالعاتي كه خانم پوگا چنكووا در سال 1969 ميلادي برروي گنبد مشهور به مقبره گوهرشاد انجام داده و آنرا از نزديك مفصل ملاحظه نموده،گنبد مذكور داراي ويژه گيهاي خاص معماري خود است كه نكاتي ازان درينجا تذكر داده ميشود:
اطاق اصلي مقبره كه در واقعيت امر فصاي ساختماني گنبد را مشخص ميسازد،نيازمند مطالعه زياد است.اطاق اصلي بگونه هشت ضلعي،در محورهاي اصلي خود داراي طاقچه هاي مستطيل شكل ودر محورهاي وتري داراي طاقچه هاي نيمه هشت ضلعي ميباشد.داخل رواقهاي خشتي طاقچه ها بنوبه خود توسط رواقهاي تزئيني از گچ وبه سه طرز مختلف تزيين گرديده است.
اطاق مذكور داراي چندين رواق،شبكه هاي سه گوشه يي بين سقف وديوارو زواياي برجسته ميباشد.
سقف اطاق اصلي داراي دو پوشش قبه يي از خشت بوده واز هشت ضلعي به قطع بيضوي نما پايين آمده واز قبه داخلي توسط يك سيستم چار طبقه يي سه گوشه بين سقف وديوار ورواقهاي كتيبه كاري به شكلي كه يكي بالاي ديگري آمده،صورت گرفته است.در ابتدا بگونه پيوسته شبكه هاي بزرگ سه گوشه يي بين سقف وديوار وپوشش كمانه ها ازيك شانزده ضلعي آغاز شده است،در حاليكه كنج هاي مقرنس ودريچه هاي كوچك به محورهاي وتري صحن متصل ميباشد.اين دو رديف شبكه هاي سه گوشه يي بين سقف وديوارهرقدر بالا برود،متدرجا كوچك ميشود وبعد ازان يك حلقه مقرنس وسپس مقطع قبه يي ميآيد.
اگر از شعاع ها و ستاره هاي شانزده گوشه يي كه يكي بر ديگري افتاده است،بسوي سطح برويم،مرتسمه افقي پوشش به آساني بدست ميآيد.گنبد خارجي بالاي هشت صلعي قرار گرفته واين گنبد توسط يك استوانه باريك ومتناسب استوار گرديده است.ضخامت سمت پاييني گنبد به اندازه دو نيم خشت ودر قسمت وسط به اندازه يك خشت ميرسد.استحكام و الحاق بين گنبد خارجي و قبه داخلي در داخل استوانه توسط هشت پايه خشتي تامين گرديده است.اين پايه در قسمتهاي مختلف توسط ميله هاي آهني تقويت گرديده است،كه عناصر يك خوازه را براي ساختن استوانه وگنبد به وجود آورده و بعدا به استثناي دو ميله فوقاني به شكل چليپا كه بر علاوه به منظور دفع زلزله نيز استفاده ميشود،حفظ گرديده ومتباقي ازروي تعمير جدا شده است.
قبه توسط خشتهاي لعابي به رنگ آبي كمرنگ تزئين گرديده ودر قسمت پايين توسط ترسيمهاي سفيد بالاي زمينه آبي موجود بوده ودر اساس مقرنسهاي چار رنگ ديده ميشود.پوشش استوانه با خشتهاي كوچك آبي كمرنگ و سفيد به شيوه كوفي خطاطي شده،اما امروز زياده از نصف اين كتيبه كاري از بين رفته وتنها در گوشه غربي استوانه تاريخ هجري كه برروي آن ثبت شده هنوز باقي است.خطاطي استوانه آنقدر بزرگ نبوده و شكل ارقام وحروف عربي هندسي شده را دارد(در سال 844 هجري)يعني(41-440م)بناء تاريخي را كه به اساس معلومات تاريخي وكتابي به اين مقبره داده شده،يعني برابر به سالهاي 30 قرن 15 بصورت غير قابل انكار تاييد گرديده است.
قسمتهاي پاييني ديوارهاي داخل مقبره توسط سطوح چار گوشه مزين گرديده ودر قسمت مقبره اصلي اين سطوح چارگوشه با كاشيهاي آبي فيرزه يي و آبي لاجوردي وميناكاري تزيين شده ودر مقبره كوچك و مسجد، سطوح چارگوشه متشكل از مكعبهاي گل پخته با حاشيه هاي كاشي احاطه گرديده است.قسمت فوقاني سطوح چارگوشه يي از يك پوشش گچ سفيد پوشيده شده كه در داخل مقبره با نقاشيهاي ديواري تزيين گرديده است.يك حاشيه كتيبه دار با خط ثلث(حروف سفيد بالاي زمين آبي) در قسمت پايه ها،سه گوشه هاي بين سقف و ديوار ديده ميشود.بالاي مقرنسهاي كه طاقچه هارا پركاري كرده است،گلهاي ظريف ومناظر ميناتوري با درختها وبته ها به رنگ آبي بالاي زمينه سفيد رسامي گرديده است.اما در تزيين شبكه هاي سه گوشه يي بين سقف و ديوار در قسمت تحتاني قبه ميتوان عناصر رسامي را كه در نسخه هاي خطي تيموري ديده شده،مشاهده نمود.
يك مطالعه مفصل در نماي شمالي هشت ضلعي ميرساند كه چهار پايه در سمت پايين خود متشكل از سنگ وخشت ميباشد ودر محور اساسي ساختمان موقعيت دارند ويك شكل هلالي مانند كه عمقا فرورفته ديده ميشود،بدون شك يك مجراي تهويه است كه منتهي به زير زمين ميگردد.شبيه اين نوع مجراها در بعضي ازمقبره هاي تيموري در سمرقند مانند گور امير(مقبره امير تيمور گوركان وعشرتخانه) به ملاحظه ميرسد.همچنان مقبره كهسان داراي يك زيرزميني است كه تجسمات مهندسي بدون شك معلومات جديدي را ازين ساختمان مهم و قابل توجه بدسترس خواهد گذاشت.طرز معماري وجزئيات مقبره گوهرشاد كهسان شباهتهاي زيادي را به آثار هنر معماري شرقي تيموريان در نيمه اول قرن پانزده دارد.
مقبره مدور هشت ضلعي زمان الغ بيك در مجموعه مقبره شاه زنده(يعني مرقد حضرت قشم بن عباس «رض»)سمرقند ديده ميشود،بعضي از قسمتهاي قبه واستوانه كه به شيوه كوفي كتيبه كاري گرديده،مقبره گنبد كهسان را به مقبره قاضي زاده رومي در شاه زنده(در حدود سال 1467م) و مقبره اخلاف الغ بيك در شهر سبز(38-1437م)شبيه ميسازد.علاوتا مقبره بي بي خانم و تومان آقا در سمرقند(هردو در حدود سال 1404 م) خطوط متناظر و رسم هاي ديواري آبي بالاي زمينه سفيد را مانند تزئينات مقبره گوهرشاد تا حال حفظ نموده اند.
تمام تزئينات بشكل چار خانه يي كه در بناي مقبره كهسان بكار رفته مطابق با رواج و سنن با سنگ فرشهاي تزئيني در مدرسه هاي هرات و سمرقند(قرن 15) نيز به كار رفته است.
در هر حال مقبره گوهر شاد در كهسان هرات بصورت كل يك بناي واحد ونشر ناشده در طرز خود ميباشد وحقيقتا هنرهاي موجود در آن مقبره مذكور را در رديف آثار ويژه معماري دوره تيموريان هرات قرار ميدهد.(9 (
با همه اين تشريحات و تصوير آرايي از زيبايي ها و نمود هاي هنري گنبد كهسان،متاسفانه بايد گفته شود كه امروز از اين همه تجسمات اثري نيست،زيرا جاروب حوادث سه دهه اخير همه را روفته است وگنبدي خالي از لطف هنر،تنها وتنها در ميان دشتي هموار ايستاده است.
در آخر بايد گفت كه فقط در سال 1374 يعني چهارده سال پيش موسسه داكار آنرا با خشت پخته ترميم نموده و از فرو افتاده گي بيشترش رهانيده است،زيرا گنبد متذكره هشتاد فيصد تخريب گرديده و از پا افتاده بود.
پاينوشتها:
-1نگاهي بر ابنيه زمان تيموريان، مجله آريانا،شماره(294)،جوزا وسرطان 1350،ص 49.
-2گوهرشاد باني مسجد جامع شهر مشهد ومدرسه وجامع خيابان هرات،همسر شاهرخ ميرزاي گوركاني و دختر امير غياث الدين ترخان است.
-3بخشي از تاريخ هرات باستان،فكري سلجوقي،كابل،مطبعه دولتي،ص85.
-4همان كتاب،ص 90.
-5مردم كهسان عقيده دارند كه اين گنبد مربوط قبر ملكه گوهرشاد بيگم،خانم شاهرخ ميرزاست.(؟) كه اين قول عوام مؤخذ و مدرك درستي ندارد.زيرا ملكه گوهرشاد بسال 861 در باغ سفيد هرات به امر ابوسعيد گوركاني به شهادت رسيده و در گنبد خوابگاه بايسنغر دفن شده و كنون سنگ مزارش موجود است.البته بگونه حتم ميتوان گفت كه گنبد كهسان يكي از بناهاي دوره تيموري است،زيرا شباهت تمام با طرز معماري آن دوره را دارد.
-6همين مساله شباهت بين دو گنبد كهسان و گنبد گوهرشاد در هرات باعث آن گرديده كه عوام آن دو را با هم مماثل دانسته و گنبد كهسان را نيز برروي مقبره گوهرشاد نسبت دهند،كه اين موضوع غلط است و اصل مقبره گوهرشاد بگونه مستند در گنبد سبز يعني گنبد گوهرشاد در هرات موقعيت دارد.
-7مجله آريانا،بنايي بنام گوهرشاد در كهسان هرات ،شماره(274)،دلو و حوت 1346،ص8.
-8خيابان،تاليف فكري سلجوقي،نشرات انجمن جامي،عقرب 1343،كابل،مطبعه دولتي،ص44.
-9مجله آريانا،شماره مسلسل 294(جوزا وسرطان 1350،ص50.