پس از یک انتظار طولانی و هولناک و قتلعام بیسابقه مردم مظلوم و اسیر در غزه به دست رژیم کودککش و جنایتکار صهیونیستی که بیش از ۱۵ ماه به طول انجامید، سرانجام توافق آتشبس حاصل شد.
اما این سوال مطرح است که تا چه زمانی رژیم صهیونیستی به این توافق پایبند خواهد ماند؟ هیچکس پاسخ این سوال را نمیداند، چراکه اسرائیلیها با حمایت بیدریغ و جنایتکارانه غرب "متمدن" (!) هرگز به قوانین بینالمللی و تعهدات خود پایبند نبودهاند و همواره به عنوان یک دولت یاغی و قانونگریز عمل کردهاند. عامل اصلی این بیاعتنایی صهیونیستها به تعهدات بینالمللی، پشتیبانی بیقید و شرط غرب "متمدن" (!) است که بدون هیچ دغدغه وجدانی، تمامی امکانات را برای این رژیم فراهم میکند.
بسیاری بر این باورند که بازگشت "ترامپ" به قدرت در آیندهای نزدیک موجب این تغییر ناگهانی در سیاستهای تجاوزکارانه و نسلکشانه رژیم صهیونیستی شده است. اما این دیدگاه شاید کمی عجولانه و سادهانگارانه باشد؛ زیرا ترامپ فردی است که بیش از بسیاری از صهیونیستها در راستای منافع اسرائیل عمل کرده است. در دوره اول ریاستجمهوریاش، او سفارت آمریکا را به بیتالمقدس منتقل کرد و بلندیهای جولان سوریه را "از کیسه خلیفه" به رژیم صهیونیستی بخشید. با این حال، امضای توافقنامه آتشبس در این مقطع زمانی، فرصتی برای سران صهیونیست و در رأس آنها "نتانیاهو"، که دستانش تا مرفق به خون زنان و کودکان بیگناه فلسطینی آلوده است، فراهم آورده تا اندکی در جنایات خود تأمل کنند. موج گسترده مخالفتها و اعتراضات جهانی علیه این جنایات به حدی است که قداست هولوکاست، که صهیونیسم همواره از آن برای منافع خود بهرهبرداری کرده است، در دیدگاه بسیاری از جهانیان خدشهدار شده است. از سوی دیگر، ادامه این وضعیت برای آمریکا میتواند به یک نقطه عطف منفی در روابط سراسر سودجویانهاش با کشورهای عربی تبدیل شود. از این منظر، بازگشت "ترامپ" به کاخ سفید و ادعای اینکه او باعث شکلگیری این توافق شده است، فرصتی برای حکومت پنهان آمریکا به شمار میآید تا واشنگتن را از این بحران نجات دهد و به نفع "ترامپ" تمام شود.
در شرایط کنونی، بدون شک آمریکا نخستین و اصلیترین حامی سیاستهای صهیونیستی است و بار گناه و مسئولیت این جنایات را نیز به دوش میکشد. تمامی کشورهای غربی، که به اشکال مختلف به زنجیر اسارت صهیونیسم بسته شدهاند، در این جنایت هولناک قرن حاضر با تمام توان در کنار جنایتکاران بیرحم صهیونیستی ایستادهاند. این همان کشورهایی هستند که وقتی صحبت از "بشار اسد" به میان میآید، همچون "دیوید کامرون" متکبر، او را "قصاب" خطاب میکنند، اما در ارسال کمکهای نظامی برای کشتار فلسطینیان، به رقابت با یکدیگر میپردازند. با این حال، دولت آلمان در کنار آمریکا، همچون "کاسه داغتر از آش" عمل میکند. آمارها نشان میدهد که در میان کشورهای اروپایی، دولت آلمان بزرگترین حامی مالی جنایات اسرائیل در غزه است. در این میان، نقش آلمان در این ماجرای خونبار و فاجعهآمیز، بسیار عجیب و قابل تأمل است.
بررسی نقش آلمان در حمایت از رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن
جهان به خوبی آگاه است که رژیم نازی آلمان در حق یهودیان ظلم بزرگی روا داشت. آلمان امروز خود را به نوعی بدهکار هر آنچه مرتبط با یهودیت است میداند؛ اما نه به یهودیان شریف و آزادهای مانند "گیدئون لیوی"، "ایلان پاپه"، "نوآم چامسکی" و یهودیان مذهبی ضدصهیونیسم، بلکه بیشتر به جنایتکارانی که حتی دیوان کیفری بینالمللی لاهه آنها را به دلیل نسلکشی و جنایات جنگی تحت تعقیب قرار داده است. از زمان تأسیس استعماری رژیم اسرائیل، این رژیم تلاش کرده است تا تاوان آن گذشته تلخ را از تمامی مردم جهان طلب کند. برخورد صهیونیستها به گونهای است که گویی تمامی ملتهای دنیا، و بهویژه فلسطینیان، به همان اندازه که آلمانیها مسئول بودند، بدهکار آنها هستند.
در مورد نقش آلمانیها در این زمینه باید اندکی تأمل کرد. در تاریخ دیده شده است که در بزنگاههای حساس، اکثریتهای جامعه در جایی که حاکمیت دست بالا را دارد، به نحوی با آن مدارا کرده یا حتی آن را تأیید میکنند. این وضعیت از یکسو میتواند ناشی از بیاطلاعی اکثریتها از پیامدهای اعمال حاکمیت و ناآگاهی از واقعیتهای پیرامون باشد، و از سوی دیگر، نتیجه سادهانگاری و راحتطلبی در مواجهه با مسئولیتهای اجتماعی تلقی شود. شاید بتوان گفت که در کشورهایی که وارد مرحله رشد سرمایهداری شدهاند و با انتقال وسیع جمعیت از روستاها به شهرها، سوادآموزی و اطلاعرسانی گستردهتری را تجربه کردهاند، مردمان نمیتوانند بهطور کامل خود را بیگناه بدانند. تاریخ به ما نشان میدهد که بخش قابل توجهی از آلمانیها، کشوری که زمانی مهد فلسفه و منطق در قرن نوزدهم بود، دیروز با تأیید جنایات رژیم فاشیستی هیتلر، ظلم بزرگی را در حق یهودیان مرتکب شدند. آنها نه تنها در برابر این جنایات سکوت کردند، بلکه از آن پشتیبانی نیز نمودند. مبارزان شریفی همچون "تلمان"، "اولبریخت"، "هونیکر" و "برتولت برشت" که علیه این وضع ایستادند، تنها اقلیتی ناچیز از جامعه آلمان را تشکیل میدادند.
امروز نیز شاهد آن هستیم که بخش تأثیرگذار و تصمیمگیرنده جامعه آلمان، بار دیگر با تأیید جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی، بهنوعی ظلم دیگری را در حق یهودیان به عنوان یک کل روا میدارد. آنها با حمایت از جنایات صهیونیستها و دشمنی بیدلیل با فلسطینیان، به تخریب وجهه تاریخی مظلومیت یهودیان در نزد افکار عمومی جهان کمک میکنند. سیاستمداران آلمانی، مانند "آنالنا بئربوک" وزیر خارجه کمتجربه این کشور، جنایات نسلکشی صهیونیستها را توجیه کرده و همزمان در اوکراین، همان جنایاتی را که پدران و پدربزرگهایشان مرتکب شدند، بدون کمترین عذاب وجدان حمایت میکنند.
اکثریت خاموش آلمان در برابر جنایات رژیم صهیونیستی بیتفاوت است و حتی به دنبال توجیه آن برآمدهاند. سیاستگذاران آلمانی باید به این نکته توجه کنند که در دنیای امروز که آگاهی عمومی از واقعیتها بیشتر از هر زمان دیگری است، رویکرد آنها برای بسیاری از مردم جهان چیزی جز تلاشی برای تطهیر گذشته تاریکشان نیست. فاشیستها با ارتکاب جنایات بیشماری علیه یهودیان و دیگر مخالفان، میراثی شرمآور برای ملت آلمان به جا گذاشتند، اما راه رهایی از این گذشته شرمآور، حمایت کورکورانه از رژیمی نیست که همان جنایات را علیه فلسطینیان مرتکب میشود.
حمایت بیقید و شرط آلمان از اسرائیل نهتنها کمکی به جبران گذشته نمیکند، بلکه موجب خدشهدار شدن قداست هولوکاست در ذهن بخش بزرگی از بشریت میشود. چنین سیاستی باعث میشود که برخی، با مغلطهای بزرگ و یکسان دانستن یهودیت و صهیونیسم، یهودیان را عامل بدبختی جهان بدانند و جنایات گذشته نازیها را توجیهپذیر جلوه دهند. در حالی که واقعیت چیز دیگری است؛ این صهیونیسم است که با جنایات بیرحمانه خود، یاد و خاطره هولوکاست را در اذهان مردم خدشهدار میکند و موجب ایجاد معضلات جدیدی در فهم درست تاریخ میشود.
صهیونیسم؛ گروگانگیری مظلومیت تاریخی یهودیان و مانع آشتی ادیان
صهیونیسم، مظلومیت تاریخی یهودیان و همچنین امکان نزدیکی و آشتی تاریخی یهودیت با پیروان دیگر ادیان را به گروگان گرفته است. این ایدئولوژی در تلاش است تا میان «ضدصهیونیسم» و «ضدیهودیت» مغالطه ایجاد کند و هر چه بیشتر مانع نزدیکی یهودیان با سایر ملتها شود. چنین رویکردی نهتنها با منافع بلندمدت یهودیان در تضاد است، بلکه آنان را در مسیری قرار میدهد که با گذشت زمان، منافع آنان را در معرض تهدید جدی قرار خواهد داد.
جهان در شرایط فعلی با توازن قوا و برتری نسبی اسرائیل مواجه است، اما این وضعیت پایدار نخواهد ماند. تشدید مخالفتهای تاریخی به نفع هیچکس نیست. برای تداوم زندگی اسرائیل در میان همسایگانش، این رژیم باید به معیارهای حقوقی و اصول پذیرفتهشده بینالمللی تمکین کند.
حماسه طوفان الاقصی و تغییر معادلات منطقهای
بازگردیم به موضوعی که منشاء جنجالها و مباحث امروز شده است؛ عملیات طوفان الاقصی به لحاظ تأثیر عمیقی که بر روند تحولات و تغییر ذهنیت جهانی گذاشت، شاید در زمره برجستهترین رویدادهای نظامی-سیاسی قرن حاضر ثبت شود. در کنار این عملیات هوشمندانه، مقاومت تاریخی مردم عادی غزه—زنان، کودکان، سالخوردگان و جوانان—با شجاعت بینظیر و ایستادگی در برابر تمامی فشارهای صهیونیستی، به خط زرینی در تاریخ مقاومت مبدل شده است. این اراده راسخ برای ماندن در سرزمین خود، درسی جاودانه برای تاریخ به شمار میرود.
در نخستین لحظات پس از حادثه ۷ اکتبر، رسانههای غربی به شکل گستردهای با تبلیغات منفی و اتهامزنی علیه مقاومت فلسطین، افکار عمومی را هدف قرار دادند. تمام رسانههای غربی که در چنگال نفوذ صهیونیسم هستند، به یک صدا گروههای مقاومت غزه را متهم به قتلعام، تجاوز و اقدامات وحشیانه کردند. غرب «دموکراتیک» و مدعی «حقوق بشر»، به شکلی گسترده از این تبلیغات حمایت کرد و موجی از اخبار جعلی را در سطح جهان منتشر ساخت.
هجوم تبلیغات دروغین و نقش رسانههای غربی
رسانههای غربی با دروغپردازیهای برنامهریزیشده، افکار عمومی را در جهت مطلوب خود هدایت کردند. آنها بدون ارائه هیچ مدرک معتبری، گروههای مقاومت را متهم کرده و تلاش کردند که هر نوع انتقاد از جنایات رژیم صهیونیستی را بهعنوان یهودستیزی معرفی کنند. نتیجه این پروپاگاندا به جایی رسید که در کشورهای غربی، حتی ابراز همدردی با مردم فلسطین به یک جرم بدل شده است.
در فرانسه، رهبر فراکسیون پارلمانی جنبش چپگرا به دلیل حمایت از مردم مظلوم غزه به دفتر پلیس احضار شد. غرب سودمحور که تمام قد در کنار صهیونیسم ایستاده است، در این نبرد خونین علیه مردم غزه به گونهای عمل میکند که یادآور روزهای سیاه دهه ۱۹۳۰ و ظهور فاشیسم در اروپا است.
با حفظ تمامی مقیاسها، نفس قتلعام فلسطینیها و تصمیم برای نابودی آنان در غزه، از نظر وحشیگری، شدت عمل و قساوت، هیچ تفاوتی با بزرگترین جنایات تاریخ ندارد.
بگذارید خوشبین باشیم و آرزو کنیم که دستکم این بار، به برکت حمایت جهانی گسترده و عظیم تودههای مردم از فلسطینیان مظلوم غزه در سراسر جهان، رژیم صهیونیستی مجبور شود به تعهدات خود در چارچوب توافق آتشبس پایبند بماند. امید است که مردم رنجکشیده غزه بتوانند اندکی نفس راحت بکشند و برای عزیزان خود که در خون غلتیدهاند، سوگواری کنند.
نویسنده: اسد کشتمند