افغان موج   

بخش دوم

     پس از افشاگری ریچارد هیدن بلک، از دم و دستگاه هژمونی قهار صهیونیستی- انگلوساکسن ( دیپ ستیت) یا همانا دولت پنهانی که دنیارا زیر سلطه دارد؛ می خواهم تاملی بسیار بسیار کوتاه و مختصر بر عوامل شکست حاکمیت در سوریه داشته باشیم.

محققان حقوقی می‌گویند که تهاجم آمریکا به سوریه از دیدگاه قانون اساسی آمریکا نیز غیرقانونی بود؛ باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، مجوز کنگره این کشور را برای مداخله دریافت نکرده بود. (12)

 

 

     قبل از تحریم های امریکا بر سوریه در سال 2011، سوریه به سمت یک کشور مرفه و با رشد و انکشاف خوب سیر صعودی خود را می پیمود. پس از هجوم امریکا بر مناطق نفت خیز شمال شرق سوریه و تسخیر و چنبره زدن بر بزرگترین منابع نفتی آن، امکانات تمویل، تجهیز و تسلیح تروریستان مخالف دولت بشار اسد  را بیش تر از پیش مساعد ساخت. براساس استدلال ادعایی سابرینا سینگ، معاون سخنگوی پنتاگون، آمریکا "چندین سال است که در سوریه حضور داشته و به عملیات خود با هم‌پیمانانش برای تضمین شکست پایدار داعش!!! ادامه می‌دهد."

این در حالیست که هیچ مبنای قانونی برای انجام عملیات نظامی امریکا در سوریه وجود نداشته است؛ آمریکا نه از حمایت شورای امنیت سازمان ملل برای مداخله برخوردار بود و نه ازسوی دولت قانونی سوریه دعوت شده بود.

    با تسخیر منابع نفتی سوریه پس از تهاجم قلدرانه ی  نیرو های امریکایی، امکانات ناهنجار اثر گزاری اقتصادی بر سیستم اقتصادی ـ اجتماعی سوریه و بر مورال  ارتش سوریه فراهم شد، و بر عکس آن؛ توسعه و تشدید امکانات عالی مالی برای تطمیع، تمویل، تسلیح و آموزش  تروریست های سوریه، توازن قوا را دگرگون ساخت.

ما همه شاهد بودیم که هوا پیما های اسراییلی با اشتیاق تمام هر ازگاهی در اسمان سوریه ظاهر می شدند، سوریه را بمباردمان کرده و بر آسمان آن می رقصیدند. با وصف حضور بالفعل پایگاه های نظامی روسیه و حضور نیرو های چشمگیر خودی و نیابتی ایران در سوریه،  بشار اسد پیوسته از روسیه و ایران تقاضا برای حصول پدافند هوایی برای دفاع از حریم کشور خویش را پیشکش میکرد. اما این دو متعهد اسد، اصلا به پیشنهادات موصوف وقعی نگذاشتند و تقاضا هایش را نادیده میگرفتند.

    نیروهای سوریه به صورت متداوم زیر حملات هوایی مرگبار اسراییل قرار میگرفت. اما باز هم روسیه و ایران فقط  به نظاره می نشستند.

 سربازان و جانبازان سوریه گویا از جانب صهیونیزم محکوم به کشتار بودند. البته این فشار ها بر ارتش سوریه طی سال های متمادی ادامه داشت. من یکی از افرادی بودم که حوادث سوریه را پیوسته و همیشه زیر ذره بین داشته و تعقیب میکردم. در موجودیت دو پایگاه مجهزهوایی روسیه و امکانات نیرو های سپاه پاسداران و سایر نیرو های نیابتی ایران، هر از گاهی باشگاه ها ومراکز نیرو های امنیتی سوریه به وسیله هواپیماهای  اسراییل بمبارد می شد، برای این کمینه همیشه پرسش برانگیز و ناراحت کننده بود. با خود می اندیشیدم که چرا نیرو های روسی و ایرانی این چنین بیرحمانه به تماشا نشسته اند؟

اما به این پیامد میرسیدم که گویا اقتدار لابی های روسی – یهودی در ساختار نظامی و دیپلوماسی حاکمیت پوتین تا سرحدی است که ارتش روسیه در پایگاه های مقیم سوریه ("دو پایگاه نظامی بزرگ روسیه در سوریه، پایگاه دریایی طرطوس و پایگاه هوایی حمیمیم، که حدود ۲۰ کیلومتر در جنوب شرق لاذقیه قرار داشتند.") (13) اجازه نداشتند تا این بم افگن های اسراییلی که مواضع ارتش سوریه را زیر وزبر میکردند را سرنگون کنند.  

 

پس از فروپاشی حاکمیت اسد چه به وقوع می پیوندد؟

اسراییل با سوءاستفاده از شرایط، و دست بازی که دستگاه های اطلاعاتی امریکا و غرب برای آن داده است، به بمباران گسترده مراکز و زیر ساخت های نظامی و امنیتی و استراتیژیک سوریه می پردازد. تمام زرادخانه های سوریه را نابود میکند. به تهاجم و پیشروی در خاک سوریه ادامه میدهد. قریه ها و قصبات را تسخیر میکند. این در حالیست که ارتش سوریه مقاومتی ندارد و ورشکسته شده است. اصلا هیچ نوع تهدیدی از جانب سوریه برای اسراییل متصور نیست. درین بمباردها صد ها و صدها تن از اهالی ملکی و بیگناهان سوری جان های خویش را از دست میدهند. به همان سانی که اسراییل به یاری انگلیس، امریکا و شرکای جرمی اش، همه روزه مردم بیدفاع غزه را بمباردمان کرده و به خاک و خون می کشاند. غربی  ها همه با سکوت مرگبار از پس تلویزیون های خویش بیشرمانه به نظاره نشسته اند. اسراییل سعی در تحقق رؤیاهای دیرینه ی خود علیه سوریه دارد و آن هم هموار کردن مسیر برای تحقق سوریه ای به شدت ضعیف و در دست امپیریالیست ها با تمام منابع نفتی، گازی و ده ها ثروت دیگر. کشوری که در مواجهه با رژیم اشغالگر قدس به هیچ عنوان حرفی برای گفتن نداشته و تسلیم خواسته های تل آویو باشد. 

فراموش نکنیم، سوریه در  سال های گذشته ظرفیت های راهبردی ای برای جنگ احتمالی با صهیونیست ها ایجاد کرده بود که اکنون بخش قابل توجهی از آنها نابود شده است. ایراییل همه روزه تمام زیرساخت های زیربنایی و استراتیژیک سوریه را هرآن بمبارد کهره نابود میکند.

تحقق سوریه ضعیف به این معناست، مردم این کشور نمی توانند حقوق خود را در مواجهه با رفتارهای اشغالگرانه و قلدرمابانه رژیم صهیونیستی استیفا کنند و این نکته ای مطلوب صهیونیست هاست. رژیم صهیونیستی از رهگذر بمباران مراکز راهبردی سوریه سعی دارد این کشور را به ده ها سال قبل برگرداند و در موقعیتی قرار دهد که راهی جز تسلیم شدن برابر صهیونیست ها نداشته باشند.

  بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی با فرصت طلبی از تحولات سوریه و بمباران مراکز راهبردی و حیاتی این کشور سعی دارد برای خود دستاوردسازی کند و آنها را به افکار عمومی فلسطین اشغالی بفروشد. از یاد نبریم، نتانیاهو در سرازیری سقوط است و همین حالا نیز در دادگاه های رژیم صهیونیستی حاضر و محاکمه می شود. در عین حال، وی در تحولات بیش از یک سال گذشته منطقه غرب آسیا ضربات جدی ای از محور مقاومت دریافت کرده است.

موضوع اصلی این است، نتانیاهو در همین فضا قصد دارد با اقداماتی نظیر بمباران مراکز راهبردی سوریه این گونه وانمود کند توانسته به دستاوردهای قابل توجهی در جنگ علیه جریان های مخالف با اشغالگران صهیونیست دست یابد و از این رهگذر، قصد دارد تا حدی اعتبار برای خود ایجاد و از رقم خوردن سناریوهای منفی برای آینده سیاسی اش جلوگیری کند.(14)

در ادامه نوشتار ارزشمندی را از ویبسایت وزین 8صبح نقلا به حضور تان تقدیم میدارم که نه تنها تحقیق بنده را کمال می بخشد بلکه چون این ویبسایت در داخل کشور؛ سانسور میباشد؛ این عمل را ارجح و افضل میگرداند:

" با ورود گروه‌های مسلح به دمشق، پایتخت سوریه و خروج بشار اسد رئیس جمهور این کشور از آن، چنین به نظر می رسد که یک دولت عربی دیگر وارد نقطه عطف جدیدی در تغییر نقشه خاورمیانه شد که با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای اسلامی و عربی مزدور به پیش می‌رود.

 گزارش افق؛ تحولات آینده در سوریه را مبهم ارزیابی و اعلام کرد که حمله به برخی مؤسسات عمومی در دمشق و روند عملیات انتقامی در برخی شهرها و گسترش افراد سلاح به دست در خیابان‌های اصلی شهر نشان از اوضاع جدیدی در این کشور دارد.

یمن نیوز می‌افزاید که 46 گروه مسلح از جریان‌های مذهبی و فرقه‌ای متعدد و جریان‌های جدایی طلب همزمان با سقوط دمشق وارد عرصه تحولات شده‌اند که هر کدام از آنها نماینده یکی از طرف‌های بین‌المللی شامل ترکیه، آمریکا، روسیه و حتی رژیم صهیونیستی هستند. این تحولات از زمان آغاز خود در ادلب و حلب نشان داد که درگیری‌هایی در میان این گروه‌ها وجود دارد. درگیری‌هایی که هفته گذشته نیز بین عناصر موسوم به ارتش آزاد و جریان‌های اخوانی وابسته به ترکیه و جریان جدایی طلب کُرد موسوم به نیروهای «قسد» مورد حمایت آمریکا شکل گرفته بود.

در عرصه جغرافیایی سوریه نیز ده‌ها گروه وجود دارد که کنترل خود را در بخش‌هایی از این کشور بسط و گسترش داده‌اند. در شرق سوریه گروه‌های جدایی طلب کُرد مستقر هستند که طبق گزارش‌های رسانه‌ای به دنبال در اختیار گرفتن بیش از ۴۰ درصد از جغرافیای سوریه هستند. در جنوب سوریه نیز اتاق عملیات جنوب مستقر هستند و در مناطق شمالی اداره عملیات مشترک قرار دارند که هر کدام به دنبال توسعه جغرافیای خود هستند.

به گزارش یمن نیوز، در عرصه اطلاع رسانی و تبلیغاتی اما، آمریکا با برجسته کردن یکی از سرکردگان گروه‌های تروریستی یعنی ابو محمد الجولانی که خودش برای دریافت اطلاعات منجر به دستگیری او بالغ بر ۱۰ میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود، او را حاکم بر مقدرات سوریه کرد و امروز برای مشروع جلوه دادن حاکمیت وی در سوریه تلاش رسانه‌ای گسترده‌ای را به کار گرفته است. به همین علت بود که وی اولین حضور رسانه‌ای خود را در شبکه CNN آمریکا انجام داده و وعده داد که برای حمایت از منافع سوریه با آمریکا وارد ائتلاف خواهد شد.

به این ترتیب به نظر می‌رسد آمریکا سعی دارد از پشت پرده، جریان‌های سوریه را مدیریت کند و با تحولاتی که در این کشور اتفاق افتاده؛ موفق شده توافق‌های دوحه و آستانه را کنار زده و واقعیت جدیدی در عرصه این کشور ایجاد کند.(15) 

بیایید تا به ساختار های انسانی، اتنیکی-قومی، زبانی- و گرایش های دینی- مذهبی سوریه هم تاملی داشته باشیم.

جمعیت تخمینی سوریه، قبل از جنگ داخلی؛ یعنی در سال 2011، 22 میلیون نفر ساکن دائمی بود که شامل 21 میلیون و 124 هزار نفر، سوری، یک میلیون و 300 هزار نفر، پناهنده عراقی و بیش از پانصد هزار نفر فلسطینی بود. جنگ، شمارش دقیق جمعیت سوریه را دشوار کرد­ه است؛ زیرا تعداد پناهندگان سوری، سوری ‌های آواره داخلی و تعداد تلفات در نوسان است؛ اما بر اساس  آمار سازمان سیا، حدود 20 میلیون و 400 هزار نفر تا جولای 2021، در سوریه ساکن بودند.

چند میلیون نفر از جمعیت سوریه بعداز بحران اخیر از کشور خارج و آواره شده‌اند. «کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان» (UNHCR) تا سال 2019 بیش از پنج میلیون نفر از آن‌ها به عنوان پناهنده به ثبت رسانده است. بیشتر آن‌ها به کشور‌های همسایه (ترکیه، لبنان، اردن و عراق) و همچنین کشور‌های اروپایی؛ مانند یونان، آلمان و سوئد گریخته‌اند.

در سال 2017، «محمد اکرم القاش»، رئیس کمیسیون امور خانواده سوریه، جمعیت سوریه را 28 میلیون نفر اعلام کرد که از این تعداد، 21 میلیون نفر در سوریه زندگی می کنند و 7 میلیون نفر پناهنده هستند. عمده مهاجران ساکن در سوریه، آوارگان فلسطینی­‌ها هستند. این جریان مهاجرتی بعد از اشغال سرزمین فلسطین، صورت گرفته است.

پراکندگی جغرافیایی نژادی

همان­طور که پیشتر در بخش تاریخ تمدن سوریه بررسی شد، سوریه پایانه رفت­و آمد و تاخت ­و تاز نژاد‌های مختلف شرقی و غربی است که هر کدام سال­‌ها و قرن­‌ها در این سرزمین اقامت نموده و یا به طور کلی آن را به تصرف خود درآورده‌اند. اکثر مردم سوریه را در حال حاضر، به دلیل زبان رسمی امروزی و پیوند‌هایی که با فرهنگ و تاریخ عرب دارند، می­توان عرب و از نظر ژنتیکی،  زیرگروه‌‌های مختلفی از نژاد سامی زبان بومی منطقه خاورمیانه  به شمار آورد نسبت اعراب با اقوام نژادی دیگر به تفصیل این چنین است:

اعراب سوریه

80 درصد جمعیت سوریه عرب­ «عدنانی» هستند و تقریباً در همه نقاط سوریه؛ به جز استان الحسکه، اکثریت را دارند؛ اعم از اعراب اصیل سوری و یا اعراب م‌هاجر از کشور‌های دیگر عربی؛ خصوصاً آوارگان فلسطینی و رزمندگان لبنانی. عرب عدنانی به مردم عربی گفته می‌شود که دارای اصالت عرب خالص نیستند و عربی‌سازی (مستعرب) شده‌اند؛ برخلاف اعراب عاربه (یعنی اعراب خالص و اصیل) یا قحطانیان که به ساکنان منطقه جنوبی شبه جزیره عربستان گفته­می­شوند؛ قومی که خود را از نژاد «یعرب بن قحطان» فرزند پنجم نوح نبی (ع) و عرب خالص می‌دانند به همین جهت به قحطانیان شهرت یافتند.

اعراب مستعربه (یعنی اعراب ناخالص و پیوسته با دیگران) یا عدنانیان: ساکنان منطقه شمالی و مرکز شبه جزیره عربستان اند که خود را از نژاد عدنان نواده اسماعیل نبی (ع) می‌دانند به همین جهت به عدنانیان شهرت یافتند. امروزه عمده اعراب، عرب عدنانی هستند و از نظر تباری اغلب عرب تبار نیستند مثل اعراب مصر و شمال آفریقا.

کرد‌ها

10 درصد جمعیت سوریه کُرداند و بدین ترتیب دومین گروه نژادی سوریه محسوب می­شوند. کرد‌ها اکثراً مسلمان سنی و شافعی مذهب هستند با بخش کوچکی از فرقه «ایزدیه/یزیدیه». قوم کُرد به عنوان بزرگ ترین قومیت نژادی بدون دولت در چ‌هار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه پراکنده‌اند؛ اما در طول تاریخ  مبارزات زیادی برای استقلال نموده اند و به جز موارد و مقاطع کوتاهی ناموفق بوده است. در یک نمونه، صلاح­الدین ایوبی با تشکیل دولت ایوبیان از نام­آورترین شخصیت‌های کرد در تاریخ سوریه و اسلام و نبرد‌های صلیبی است که توانست پادشاهی کرد را تا شمال آفریقا گسترش دهد.

«عفرین» در گوشه شمال غربی؛ شامل شهر عفرین و دشت­‌های اطراف و کوه­‌های کرد (کرد داغ) و هم­مرز با ترکیه است.

«جزیره» در شمال شرقی که به دلیل قرار گرفتن در بین رود‌های فرات و دجله جزیره نامیده شده است، شامل شهر‌های الحسکه و قامشلی، پایتخت واقعی کردستان سوریه محسوب می­شود و با کردستان عراق هم­مرز است.

«کوبانی» در شمال مرکزی در امتداد رودخانه فرات تا نزدیکی «جَرابولوس» (Jarabulus) آخرین شهر متهی الیه شرقی استان حلب. این منطقه کردی به نام شهر اصلی آن، کوبانی، نامگذاری شده است و با ترکیه هم­مرز است.

قلعه «کراک دیس شوالیرز/ دژ شهسواران» (Krak des Chevaliers)، مشهور به قلعه کردها در حمص[i].

به طور سنتی، کرد‌ها را از تبار اقوام هندواروپایی تلقی می‌کنند که در اواسط قرن دوم هزاره قبل از میلاد به سمت غرب و به طرف ایران مهاجرت کرده‌اند. در دوران باستان، کردستان به کرد‌ها در برابر ماد‌ها، یونانی­‌ها، رومی­‌ها و نیز امپراتوری­‌های ایرانی و پس از ظهور اسلام، در قرن هفتم پس از میلاد، در بین­النهرین علیا و ایران غربی در برابر فتوحات اعراب، مقاومت کرده ا­ند؛ اما در نهایت، اکثراً به دین اسلام و مذهب شافعی گرویدند و تقریباً از قرن سوم هجری زیرا به صورت نیمه خودمختار زندگی کرده‌اند.

افول خلافت عباسی در قرن دهم به ظهور سلسله­‌های کرد؛ از جمله ایوبیان (1171 تا 1260) منجر شد. بنیانگذار ایوبیان، صلاح الدین که به دلیل اتحاد مسلمانان و بازپس گیری اورشلیم از صلیبیون در سال 1187 مشهور بود، امپراتوری خود را به سوریه و فراتر از آن گسترش داد. در آغاز قرن هفدهم، کرد‌های آناتولی به دستور سلطان‌‌های عثمانی به سرزمین‌‌های دو طرف فرات (عفرین و کوبانی) کوچانده شدند. پس جنگ جهانی اول (1914-1918)، مناطق کرد نشین امپراتوری عثمانی، بین دولت-ملت­‌های سوریه، ترکیه و عراق تقسیم شد. حافظ اسد، از سال 1973 به بعد، سیاست کمربند عربی را  اعمال کردند، یعنی عربی کردن یک نوار مرزی بین 10 تا 15 کیلومتری بین رأس‌العین و مالکیه با سلب مالکیت از مناطق تحت مالکیت اکراد و ایجاد ده‌ها روستای عرب نشین؛ اما در سال 1976، با این که اسد سیاست کمربند عربی را کنار گذاشت؛ اما اسکان مجدد اجرا شده توسط اسد معکوس نشد.

در سال 1978، عبدالله اوجالان، در شمال خط آهن مرزی، حزب کارگران کردستان(PKK) را  تأسیس کرد که به دنبال ایجاد یک کشور کرد مستقل در ترکیه بود. اسد که با ترکیه بر سر مسائلی مانند استفاده از رودخانه‌‌های فرات و دجله اختلاف داشت، به پ‌ک‌ک اجازه داد در ازای تمرکز پ‌ک‌ک در کردستان ترکیه و نه سوریه، در سوریه فعالیت کند؛ در نتیجه، شمال سوریه در طول دهه ‌های 1980 و 1990 به محل پرورش شبه نظامیان پ ک ک تبدیل شد. همکاری بین اسد و پ‌ک‌ک در اواخر دهه 1990 زمانی که ترکیه ارتش خود را به مرز سوریه منتقل کرد و خواستار استرداد اوجالان شد، پایان یافت. اوجالان از سوریه تبعید شد و در کنیا ترک‌‌ها او را دستگیر و زندانی کردند.

در سال 2003، حزب اتحاد دموکراتیک(PYD) به عنوان یکی از شاخه ‌های سوریه وابسته به PKK تأسیس ش؛ اما علیرغم نقش پ.ک.ک در گسترش اولیه مفهوم «کردستان سوریه»، PYD  عموماً از درخواست برای تأسیس «کردستان سوریه» خودداری کرد.

با شروع بحران اخیر سوریه، در سال 2011 آغاز شد و مفهوم کردستان سوریه، اهمیت بیشتری پیدا کرد؛ زیرا مناطق کرد نشین در شمال سوریه تحت کنترل جناح ‌های تحت سلطه کرد‌ها قرار گرفتند و PYD یک اداره خودمختار در شمال سوریه ایجاد کرد که آن را «روژاوا» یا «کردستان غربی» نامید. احزاب غیرPYD ؛ مانند KNC نیز شروع به طرح مطالبات برای ایجاد کردستان سوریه به عنوان منطقه جداگانه کردند و نگرانی ‌های فزاینده­ای را برای ناسیونالیست­‌های سوری و برخی ناظران که این طرح­‌ها را تلاش برای تجزیه سوریه می دانستند، ایجاد نمودند.

ایزدیان (ملک­طاووسی­‌ها / شیطان پرستان)

کردان ایزدی – که به غلط گاهی یزیدی خوانده می­شوند- اقلیتی از نژاد کُرد هستند که بدون هیچ نسبتی با یزید بن معاویه، خلیفه جنایت­کار اموی، با کردان مسلمان، تمایز دینی دارند و در بخش‌‌هایی از عراق، ایران، سوریه و ترکیه و عموماً در مناطق کردنشین و عمدتاً در استان‌‌های نینوا و دهوک عراق و جبل سمعون سوریه، زندگی می‌کنند. «لالِش» در موصل عراق، مزار «عدی بن مسافر» (مرگ: 1160 م.)، کسی که در قرن هفتم هجری به این دیانت به ظاهر باستانی، قوام و هویت بخشید، پایتخت مذهبی و محل اجتماع سالیانه آن‌ها است. به ادعای خودایزدیان و بعضی پژوهشگران، دین یزیدی ریشه در یک دین ایرانی پیش از زرتشتی غربی دارد؛ اما روحانیون اسلامی مذهبشان را یک فرقه بدعت آمیز در اسلام می‌دانند؛ به همین خاطر در سال 2014 از سوی داعش مورد نسل کشی گسترده­ای واقع شدند.

«ملک طاووس» مشهورترین شخصیت در دین ایزدی است. یزیدیان بر این باورند که خداوند از نور خود هفت فرشته را آفرید و فرمانروایی ج‌هان را به آن‌ها واگذار کرد: عزازیل (ملک طاووس)، دردائیل (شیخ سین)، اسرافیل (شیخ شمش)، میکائیل (شیخ ابوبکر)، عزرائیل (سجادین)، شمنائیل (شیخ نصیر دین) و ناورائیل (شیخ فخر دین).  رئیس این هفت فرشته ملک طاووس است. خداوند به همه فرشتگان دستور داد که بر آدم سجده کنند. پس همه سجده كردند جز طاووس ملك، او امتناع كرد و سجده نكرد و چون خداوند از او پرسید چرا از سجده كنندگان نیستى؟ گفت: پروردگارا آنگاه که ما را آفریدی، امر کردی که فقط برای تو سجده کنیم و من جز وجه شریف تو سجده نکردم و نخواهم کرد. در اینجا طاووس ملک برنده امتحان شد و خداوند او را نزدیکترین مخلوقات به او قرار داد و فرمانروایی عالم را به او سپرد!این داستان بسیار شبیه به داستان آفرینش کتب مقدس اسلامی، مسیحی و یهودی است؛ بنابراین، آن‌ها را شیطان پرست نامیده‌اند؛ گرچه خود ایشان به شرارت ملک طاووس و یکی بودن او با شیطان باور ندارند و به طور کلی منکر محرک شر خارج از وجودخود انسان هستند.

 

ترکمن­‌ها

ترکمن­‌های سوریه 4-5 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می­دهند و تن‌ها 30 درصدشان به زبان ترکی صحبت می­کنند. اکثریت آن‌ها مستعرب شده و مسلمانان سنی هستند. ترکمن­‌ها با ترک­‌های آناتولی که در سوریه نوعاً عرب زبان شده‌اند، فرق دارند؛ همچنین از جمله مردمان ترکمنستان در آسیای مرکزی نیستند؛ اکثریت آن‌ها از نوادگان م‌هاجرانی هستند که در زمان حکومت عثمانی (1516-1918) وارد سوریه شده‌اند؛ با این حال، بسیاری از ترکمن‌‌های سوری نیز وجود دارند که از نوادگان م‌هاجران ترک قبلی هستند که در دوره‌‌های سلجوقی (1037-1194) و ممالیک (1250-1517) وارد شده‌اند[۱]«یوسف العظمة» پیش گفته، قهرمان مقاومت سوریه در مقابل فرانسویان و «نزار قبانی» (1923-1998)، شاعر شهیر سوری، ترکمن نژاد هستند.

ترکمن­‌ها بیشتر در استان‌های شمال غربی؛ مثل ادلب و حلب تا استان رقه پراکنده‌اند. بخشی نیز در کوه ترکمن در نزدیکی لاذقیه و نیز گروهی در شهر‌های حمص، حما  و دمشق ساکن هستند. استان­‌های جنوب غربی؛ مثل درعا (مرز با اردن ) و قنیطره (مرز با اسرائیل ) نیز میزبان طوایفی از ایشان هستند. ترکمن­‌های سوریه عمدتاً سنی مذهب هستند؛ اما گروهی از آن­‌ها نیز جزء اقلیت علویان­اند.

ترکمن­‌های سوریه و لبنان به شدت تحت حمایت دولت ترکیه هستند و حتی به آن‌ها تابعیت ترکی اعطا شده استاین قوم ساکن در سوریه پرچمی محلی برای خود طراحی کرده‌اند که بسیار شبیه پرچم ترکیه است. ترکمن­‌ها در منازعات اخیر سوریه از گروه­‌های جدی مسلحین ضد دولت اسد بوده‌اند.

 

آشوری­‌ها

3-4 درصد سوری­‌ها، آسوری (Assyrians) یا آشوری و اکثراً مسیحی هستند؛ یعنی در حدود  800 هزار نفر.همان­طور که در صدر همین کتاب، توضیح داده شد، «سیریا» (Syria) نامی اصالتاً آشوری است که برای اولین بار هرودوت از نام­واژه قوم «آسیریویی» (Assyrioi) در زبان یونانی که معادل «آشوری­‌ها» است، برای تسمیه سرزمین غرب فرات، اقتباس کردو از قرن دوم پیش از میلاد در دولت سلوکی مورد استفاده شایع واقع شد.

آشوری­‌های سوریه در حال حاضر اقليتی قومی و زبانی و بومی شمال شرقي سوريه هستند؛ مردمی از تبار تمدن آشور که بعد‌ها مسیحی شدند. بسیاری از آشوری­‌های «حکاری» (منطقه­ای در جنوب دریاچه وان ترکیه) پس از آواره شدن توسط ترک­‌های عثمانی و قتل عام «سیمله» در عراق، در اوایل قرن بیستم در سوریه ساکن شدند.آشوری ‌های سوریه، در حال حاضر، در استان الحسکه تمرکز دارند؛ اما در شهر‌های قامشلی، مالکیه، رأس العین، قحطانیه و تل­تامر و نیز روستا‌های مجاور این شهر‌ها زندگی می­کنند. برخی نیز به دمشق و دیگر شهر‌های غربی مهاجرت کرده‌اند. در جریان بحران اخیر اکثر آشوری­‌ها به جهت تهدید گروه­‌های تند اسلامگرا، مجبور به فرار و مهاجرت شده‌اند.

 

چرکس­‌ها

5/1 درصد مردم سوریه، چرکس(Circassians) هستند؛ قومی از شمال غرب قفقاز که به زبان چرکسی سخن می‌گویند. جغرافیای تاریخی چرکس‌‌ها، در ۳۰۰ سال اخیر، محل مجادلات منطقه‌ای سه دولت ایران، روس و عثمانی بوده است. این قوم در طول تاریخ همواره به‌صورت برده و غلام برای حکومت‌‌های گوناگون جنوبی از جمله ایرانیان و عثمانیان خدمت کرده‌اند؛ خصوصاً به عنوان ینی­چری، نیروی ویژه عثمانی.

پس از شکست عثمانی‌‌ها از روسیه، در نبرد قفقاز، نیم میلیون چرکس در میان سال‌‌های ۱۸۵۶ - ۱۸۶۴ - که از تأثیرگذارترین نیرو‌های عثمانی بودند- مجبور به ترک منطقه بومی خود در قفقاز و مهاجرت به آناتولی شدند. در حال حاضر، چرکس­‌ها بخشی از جامعه سوریه شده‌اند؛ اما هویت زبان و برخی آداب و رسوم خود را حفظ کرده‌اند.

چَرکس­‌ها قبل از جنگ 1967، حدود نیمی از ایشان، در 11 روستا و شهر اصلی قنیطره زندگی می­کردند؛ اگرچه قنیطرة در حال حاضر، تحت کنترل سوریه است؛ اما چرکس­‌ها جز در «باریقه» و «بیرعجم»، در محل اصلی خود، اسکان داده نشده‌اند؛ زیرا بیشتر روستا‌های چرکسی قنیطره در بخش اشغالی اسرائیل واقع‌اند؛ مثل جوزیه، خشنیه، عین زیوان، سلمانیه، ممسیه، منصوره، ف‌هام، مُدریه، رامثانیه. بسیاری از چرکس ‌ها پس از آواره شدن از جولان در جنگ 1967 به دمشق نقل مکان کرده اند و بیشتر در منطقه رکن­الدین شهر ساکن شدند.

مرکز اصلی جمعیت چرکس ‌ها در منطقه خارج از دمشق، روستای «مرج السلطان» در 15 کیلومتری شرق شهر است؛ اما در حال حاضر، به خاطر بحران اخیر سوریه خالی از سکنه و کاملاً ویران شده است.بسیاری نیز بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به قفقاز بازگشته اند. شهرک «خناصر» در شهر حلب، مرکز مهم دیگری متعلق به چرکس­‌هاست؛ همین طور، «منبج»، در شمال شرقی حلب. درحمص نیز در هفت روستا بیشتر در شمال یا شرق حمص در امتداد لبه صحرای سوریه و در امتداد سواحل شرقی رودخانه العاصی؛ یعنی دیر فول، عین النیصر، ابوحمامه، مریج الدر، اصیله، عنزات، تل امری، تل سنان، تل ادی و تلیل و دو روستا در استان حماه چرکس­‌ها زندگی می­کنند. این روستا‌ها قرار دارند.

 

ارامنه

یک درصد جمعیت سوریه را قوم ارمن تشکیل می­دهند که اکثراً مسیحی هستند. نخستین حضور ارامنه در سوریه مربوط است به حمله ارمنیان به سوریه در زمان «تیگران کبیر». در آن زمان، شهر انطاکیه به عنوان یکی از چ‌هار پایتخت امپراتوری کوتاه مدت ارمنی انتخاب شد. در سال 301م.، مسیحیت با تلاش «گرگوری روشنگر»، دین رسمی ارمنستان شد و روابط نزدیکی بین ارامنه و جماعت مسیحی سوریه برقرار شد. در نیمه دوم قرن یازدهم، ارمنستان - که تحت حکومت بیزانس بود - توسط ترکان سلجوقی فتح شد. اکثر ارامنه مهاجرت کردند و در «کیلیکیه» (شمال­غرب سوریه)، متمرکز شدند و پادشاهی ارمنی کیلیکیه را تأسیس کردند.

در جریان نسل کشی ارامنه توسط امپراتوری عثمانی،بیش از یک میلیون ارمنی کشته و صد‌ها هزار نفر از ارمنستان تاریخی آواره شدند. اعراب بومی از پناه دادن و حمایت از ارامنه تحت تعقیب دریغ نکردند. اعراب و ارمنی­‌ها به طور سنتی روابط خوبی داشتند، به ویژه پس از پناه دادن به ارامنه در جریان نسل کشی ارامنه.

جمعیت بزرگ مسیحی حلب با هجوم پناهندگان مسیحی ارمنی و آشوری در اوایل قرن بیستم و پس از نسل کشی ارامنه و نسل کشی آشوریان در سال 1915 افزایش یافت. در سال 1944، جمعیت حلب حدود 325000 نفر بود که 112110 نفر (34.5%) مسیحی بودند که در میان آن‌ها 60200 نفر؛ یعنی تقریباً نیمی از آن‌ها ارمنی بودندگروه­‌هایی از ارامنه نیز در قامشلی، دمشق، لاذقیه، الحسکه، تل ابیض، رقه و در شهرک­‌های مرزی دیرالزور (کساب و یعقوبیه) ساکن هستند.[۸] در بحران اخیر سوریه روستا‌های کساب و یعقوبیه که از مراکز اصلی ارمنی­نشین بوده‌اند، مورد حمله اسلام­گرایان تندرو قرار گرفته و غارت شده و در حال حاضر خالی از سکنه ارمنی شده‌اند.

 

آلبانیایی‌‌ها

آلبانیایی­‌ها در ترکیه و سوریه با نام «الأرناؤوط» (Arnā'ūṭ) شناخته می­شوند و کمتر از یک درصد جمعیت سوریه را تشکیل داده‌اند. بیشتر آلبانیایی تبار‌های سوریه از نسل ارتش ینی­چری­‌ها، نیرو‌های مخصوص امپراتوری عثمانی، هستند که به سوریه مهاجرت کرده‌اند. ینی­چری­‌ها نوجوانان مسیحی بودند که به اجبار به خدمت ارتش عثمانی درم ی­آمدند و تحت آموزش­‌های سخت قرار می ­گرفتند. در حال حاضر نیز جریان مهاجرت مسلمانان از آلبانی به سوریه برای شرکت در حوزه­‌های علوم دینی برقرار است و دانشمندان آلبانیایی تبار سلفی بزرگی در سوریه کرسی تدریس[22] و نوعاً گرایش تند سلفی دارند؛ امثال«محمد ناصر الدين الألباني» (1914-199) «عبد القادر الأرناؤوط» (1923-2004) و «شعيب الأرنؤوط» (1928-2016)

آلبانیایی‌‌ها عمدتاً در شهر‌های دمشق، حما ، حلب و لاذقیه ساکن­اند. دمشق دارای محله­‌های خاص آلبانیایی است که قدمت آن به اوایل قرن بیستم باز می­گردد؛ مثل «الدیوانیه» که محل احداث مسجد ارناؤوط نیز هست، تعداد زیادی از آلبانیایی تبار‌ها نیز در محله «الکادام» (Kadam) و مناطق «م‌هاجرین» و «سوق سروجه» دمشق زندگی می­کنندبسیاری از آلبانیایی­تبار‌های سوری و غیر سوری با جنایات داعش علیه مردم سوریه همکاری گسترده ایدئولوژیک و نظامی داشتند.

 

یونانی‌‌ها

جمعیت کمی، شاید زیر 500 هزار نفر، از یونانیان مسیحی ارتدوکس در سوریه زندگی می­کنند که بسیاری از سنت­‌های خود را حفظ کرده‌اند. حضور یونانیان در سوریه از قرن هفتم قبل از میلاد آغاز شد؛ در دوره هلنیستی و زمانی که امپراتوری سلوکی آنجا را به در تصرف داشت. امپراتوری سلوکی در سوریه، در بخش تاریخ همین کتاب به تفصیل توضیح داده شده است. البته پیش از اسکندر و سلوکیان، سواحل مدیترانه­سوریه از مقاصد اصلی بازرگانان، ج‌هان­گردان و دریانوردان یونانی بوده است که نوعاً از جزایر جنوبی یونان به طرف شرق در تردد بوده‌اند.

یونانی‌‌ها عمدتاً در حلب، بانیاس، طرطوس و دمشق، زندگی می کنند؛ همچنین حدود 8000 مسلمان یونانی زبان با اصالت کرتی در الحمیدیه زندگی می ­کنند. هرچند یونانیان ساکن سوریه اغلب از حکومت اسد حمایت می­کنند؛ اما کشور یونان با فشار ناتو، مجبور بود که در بحران اخیر با سوریه قطع ارتباط کند.

 

ایرانی­‌ها و افغانستانی ها

مهاجران ایرانی نوعن به جهت تعلقات مذهبی به حرمین حضرت رقیه (س) و زینب کبری (س) و اغلب در اطراف همین دو حرم در سوریه زندگی می­کنند. در جریان بحران اخیر سوریه به جهت دفاع از این دو حرم شریف و نیز به دعوت رسمی دولت سوریه، حضور ایرانیان، با اعزام نیرو‌های دفاعی به سوریه، و ا زجمله نیرو‌های داوطلب افغانستانی شیعه، به طرز چشمگیری افزایش یافته است.

 

چچن‌‌ها

پیش از بحران اخیر سوریه، به دلیل درگیری چچن و روسیه جمعیت چچنی قابل توجهی به سوریه مهاجرت کرده‌اند؛ اما روی هم رفته به نیم درصد جمعیت سوریه نیز نمی­رسند. در بحران اخیر سوریه نیز تعداد زیادی  از شبه نظامیان چچنی به منظور جهاد اسلامی، به سوریه اعزام شده‌اند. مهم‌ترین گروه‌‌های تحت رهبری چچن در سوریه «جیش الم‌هاجرین والانصار» ، «امارت قفقاز» (شاخه سوریه)، «جنود الشام» و «اجناد القوقاز» بودند.

چچنی‌‌های پناهنده به سوریه، پیش از بحران اخیر سوریه، در بلندی‌‌های جولان سکنی داشتند؛ اما پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 بیرون رانده شدند. بسیاری از این پناهندگان چچینی به دمشق رفتند و تعدادی نیز به خارج از کشور، به ویژه آمریکا مهاجرت کردند.(16)

 

سوریه پس از اسد؛ نگاهی به آینده و سناریوهای ممکن

"سقوط سریع حکومت بشار اسد به دست شورشیان و مخالفان آن ظرف کم‌تر از دو هفته، منطقه و تمامی کارشناسان حوزه خاورمیانه را شگفتی‌زده کرد. تا قبل از سقوط حلب، کم‌تر کسی تصور می‌کرد که دولت بشار اسد به این زودی‌ از هم بپاشد و نیروهای مخالف او قدرت را به دست بگیرند. با وجود حضور گسترده ایران و روسیه، اسد احساس امنیت حداقلی داشت و تصور نمی‌کرد که پایه‌های قدرتش به این زودی فروبپاشد.

اما اگر به حکومت او بعد از ۲۰۱۱ نگاه کنیم و قطعات پازل را کنار هم قرار دهیم، نشانه‌های سقوط حکومت او از آغاز جنگ داخلی آشکار می‌شود. ارتش سوریه و اقتصاد این کشور در جریان ۱۴ سال جنگ داخلی و درگیری با داعش به‌شدت فرسوده شده بود و روحیه‌ای برای ادامه جنگ نداشتند. از سوی دیگر، گزارش‌های متعددی وجود داشت که معاش نیروهای سوریه به‌شدت ناکافی بوده و گاهی معاش آن‌ها به‌موقع پرداخت نمی‌شده است.

اقتصاد سوریه به دلیل جنگ و تحریم‌های مضاعف بین‌المللی از هم گسیخته بود و وضعیت معیشتی شهروندانش نیز مناسب نبود. یکی از دلایلی که مردم در برابر پیروزی‌های پیاپی نیروهای شورشی مقاومت نشان ندادند و گاهی از آن استقبال کردند، شیوه حکومت‌داری اسد و فساد گسترده در دستگاه حکومتی او بود.

از طرفی، سقوط دومینویی ولایت‌های سوریه، از دست دادن روایت جنگ، فساد گسترده، نبود روحیه برای ادامه جنگ و در نهایت فرار رییس‌ جمهور، شباهت‌های فراوانی به سقوط کابل و حکومت افغانستان دارد.

اما در مورد سناریوهای پیش رو چه چیزی می‌توان متصور بود؟

در مورد سناریوهای پیش روی سوریه، می‌توان سه آینده یا سناریو را متصور شد. از آن‌جایی که سقوط سوریه شباهت‌های زیادی به سقوط افغانستان در سال ۲۰۲۱ دارد و از طرف دیگر، در افغانستان نیروهای شورشی دو بار توانسته‌اند حکومت را تصاحب کنند، می‌توان از نمونه افغانستان برای ترسیم بهتر سناریوهای آینده سوریه بهره برد.

الف: افغانستان پس از ۲۰۲۱

یکی از سناریوها این است که هیات تحریر شام، با سابقه نزدیکی به القاعده و دوره محدود ارتباط با داعش، تمام قدرت را در سوریه به دست بگیرد و حکومتی به‌شدت سرکوب‌گر و دینی، مشابه طالبان در افغانستان، در این کشور ایجاد کند.

این سناریو به دلیل شباهت‌های فکری میان هیات تحریر شام و طالبان محتمل به نظر می‌رسد. همان‌طور که طالبان رابطه نزدیکی با القاعده داشت، هیات تحریر شام نیز در ابتدا بخشی از شبکه القاعده در سوریه بود که آن زمان با نام «جبهه نصرت» شناخته می‌شد. این گروه حتا در دوره‌ای به‌عنوان بخشی از داعش قلمداد می‌شد، تا این‌که به‌صورت علنی اعلام کرد که روابط خود با القاعده را قطع کرده است و دیگر تمایلی به آرمان جهاد جهانی ندارد.

در واقع، بازسازی هویت و برند این گروه از همان نقطه آغاز شد. آن‌ها نام خود را از «جبهه نصرت» به «هیات تحریر شام» تغییر دادند و تلاش کردند تصویری معتدل‌تر از خود به نمایش بگذارند. هدف آن‌ها این بود که به جامعه بین‌المللی، به‌ویژه کشورهای غربی، نشان دهند که خطری از جانب این گروه متوجه آن‌ها نیست.

این رویکرد ممکن است به هیات تحریر شام کمک کند تا در آینده‌ای نزدیک نقش اصلی را در ساختار قدرت سوریه ایفا کند، مشابه نقشی که طالبان در افغانستان پس از ۲۰۲۱ بر‌عهده گرفتند.

پیش‌ران‌ها

آن‌چه این سناریو را محتمل می‌سازد و آن را پیش می‌راند، سابقه و ایدیولوژی گروه هیات تحریر شام است. از لحاظ ایدیولوژیک، هیات تحریر شام تفاوت چندانی با القاعده و داعش ندارد. همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، این گروه به نوعی محصول مشترک داعش و القاعده است.

تجربه حکومت‌داری این گروه در ادلب طی سال‌های اخیر نیز این گمانه را تقویت می‌کند. گزارش‌های متعددی درباره نقض حقوق بشر تحت حکمرانی این گروه منتشر شده است که نگرانی‌های جدی بسیاری از ناظران بین‌المللی را برانگیخته است.

این عوامل، به همراه سابقه ارتباط نزدیک هیات تحریر شام با گروه‌های جهادی افراطی و رفتار سرکوب‌گرانه آن‌ها، این احتمال را افزایش می‌دهد که اگر این گروه به قدرت برسد، ساختار حکومتی سرکوب‌گر و افراط‌گرایانه‌ای را در سوریه ایجاد کند.

سدکننده‌ها

چند عامل می‌توانند تحقق این سناریو را سد کرده یا احتمال وقوع آن را کاهش دهند:

۱- حضور نیروهای ملی‌گرا

ارتش آزادی‌بخش سوریه به‌عنوان یکی از نیروهای اصلی که در سرنگونی حکومت اسد نقش داشته‌‌، می‌تواند مانعی جدی در برابر تسلط کامل هیات تحریر شام باشد. این نیروها دارای گرایش‌های ملی‌گرایانه هستند.

۲- نظارت بین‌المللی

اگرچه نظارت بین‌المللی در سال‌های اخیر کارآمدی محدودی داشته، اما همچنان می‌تواند نقش بازدارنده‌ای ایفا کند. مداخله و فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی از سوی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای می‌تواند روند قدرت‌گیری یک حکومت افراطی را با چالش مواجه کند.

۳- مقاومت شهروندان سوری

بخش زیادی از شهروندان سوری با حکومت دینی مطلق میانه خوبی ندارند. این موضوع در جریان حضور داعش در منطقه آشکار شد، زمانی که بسیاری از مردم به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم علیه حضور و ایدیولوژی این گروه مقاومت کردند. این نگرش عمومی می‌تواند هیات تحریر شام را در ایجاد حکومتی مشابه با طالبان یا داعش با چالش روبه‌رو کند.

این عوامل می‌توانند توازن قدرت را به نفع نیروهای معتدل‌تر تغییر دهند و مانع شکل‌گیری حکومتی افراط‌گرا در سوریه شوند.

ب: افغانستان دهه ۱۹۸۰جنگ داخلی میان نیروهای پیروز

حضور نیروهای متعددی که در سقوط حکومت اسد نقش داشته‌اند، این فرضیه را تقویت می‌کند که جنگ داخلی سوریه هنوز به پایان نرسیده و ممکن است وارد مرحله جدیدی شود. احتمال دارد که نبرد برای کنترل قدرت این بار میان نیروهای فاتح در بگیرد.

این سناریو قبلاً در افغانستان دهه ۱۹۸۰ مشاهده شده است. نیروهای جهادی که حکومت دکتر نجیب‌الله را سرنگون کردند، پس از پیروزی به اختلافات داخلی پرداختند و جنگ جدیدی را برای تصاحب قدرت آغاز کردند. این درگیری‌ها افغانستان را وارد یک دوره طولانی از بی‌ثباتی و خشونت کرد.

در سوریه نیز، تنوع ایدیولوژیک و اختلافات سیاسی میان نیروهای پیروز، می‌تواند زمینه‌ساز یک جنگ داخلی جدید باشد، که این بار میان گروه‌های مختلف برای تسلط بر حکومت و مناطق استراتژیک رخ خواهد داد.

پیش‌ران‌ها

چند عامل می‌توانند این سناریو را تقویت کرده و احتمال وقوع آن را افزایش دهند:

۱- حضور قدرت‌های منطقه‌ای و تقابل منافع آن‌ها

نقش قدرت‌های منطقه‌ای در تعیین آینده سوریه بسیار تأثیرگذار خواهد بود.

§         ترکیه: با توجه به حضور نظامی ترکیه و سیاست‌های این کشور در قبال مناطق مرزی، به نظر می‌رسد که نقش آن در ترسیم آینده سوریه تعیین‌کننده باشد.

§         ایران و روسیه: این دو کشور که سرمایه‌گذاری زیادی روی حکومت اسد و ساختار سیاسی سوریه کرده‌اند، بعید است به ‌آسانی از منافع خود در این کشور صرف ‌نظر کنند.

§         قطر و عربستان سعودی: کشورهای عربی نیز به‌ویژه قطر و عربستان، با توجه به تقابل ایدیولوژیک و منافع سیاسی خود، تلاش خواهند کرد در آینده سوریه نقش‌آفرینی کنند.

۲- عدم سنخیت ایدیولوژیک میان گروه‌های فاتح

تنوع تفکر و اختلافات عمیق ایدیولوژیک میان نیروهای پیروز از جمله هیات تحریر شام، ارتش دموکراتیک سوریه و گروه‌های کرد می‌تواند زمینه‌ساز درگیری‌های داخلی جدیدی باشد. سابقه درگیری‌های گذشته میان این گروه‌ها، به‌ویژه میان کردها و هیات تحریر شام، احتمال شروع یک جنگ داخلی جدید را افزایش می‌دهد.

۳- سابقه تقابل گروه‌های پیروز

رقابت‌های تاریخی و تنش‌های جاری میان نیروهای مختلف، مانند هیات تحریر شام و ارتش دموکراتیک سوریه، نشان می‌دهد که عدم همگرایی میان گروه‌های فاتح می‌تواند به بروز درگیری‌های جدید منجر شود. این شرایط، مشابه تجربه افغانستان دهه ۱۹۸۰، احتمال درگیری میان نیروهای پیروز را تقویت می‌کند.

این پیش‌ران‌ها نشان می‌دهند که رقابت منطقه‌ای و عدم انسجام داخلی میان گروه‌های فاتح، می‌تواند سوریه را وارد مرحله‌ای جدید از جنگ داخلی کند.

سدکننده‌ها

چند عامل می‌توانند از وقوع یک جنگ داخلی جدید میان نیروهای فاتح در سوریه جلوگیری کنند:

۱- اقدامات ابومحمد جولانی برای ایجاد اتحاد

رهبر هیات تحریر شام، ابومحمد جولانی، اخیراً تلاش‌هایی را برای ایجاد اتحاد میان نیروهای فاتح و جلوگیری از هرج‌ومرج در سوریه آغاز کرده است. این اقدامات می‌تواند مانعی جدی در برابر بروز درگیری‌های داخلی میان گروه‌های مختلف باشد و احتمال همکاری و هماهنگی میان این نیروها را افزایش دهد.

۲- آماده‌گی کردها برای همکاری

نیروهای کرد نیز اعلام کرده‌اند که آماده همکاری با دیگر گروه‌ها هستند. این روند، اگر به درستی مدیریت شود، می‌تواند از تشدید اختلافات و درگیری‌های داخلی جلوگیری کند و به ایجاد یک ساختار سیاسی پایدار کمک کند.

۳- پتانسیل برای یک روند سیاسی مشترک

اگر این تلاش‌ها برای اتحاد و همکاری میان گروه‌های مختلف به خوبی پیش برود، می‌توان امیدوار بود که به ‌جای ورود به یک جنگ جدید، سوریه وارد مرحله‌ای از بازسازی سیاسی و اجتماعی شود.

این عوامل بازدارنده نشان‌دهنده این است که در صورت مدیریت هوش‌مندانه، می‌توان از تکرار سناریوی افغانستان دهه ۱۹۸۰ در سوریه جلوگیری کرد.

پ: انتخابات عمومی

سومین سناریو که به‌عنوان سناریوی ایده‌آل شناخته می‌شود، حرکت به سمت برگزاری انتخابات عمومی و دموکراتیک است. در افغانستان، چنین روندی هرگز شکل نگرفت و گروه‌های قدرت‌مند با تصاحب قدرت، مانع از برگزاری انتخابات واقعی شدند. در حال حاضر، بسیاری از شهروندان سوریه آرزو دارند که انتخابات برگزار شود تا بتوانند به افراد مورد نظر خود رای دهند و صدای خود را در تصمیم‌گیری‌های سیاسی مطرح کنند.

با این حال، اجرای این گزینه به‌ویژه با توجه به وضعیت جاری سوریه چندان سهل نخواهد بود. چالش‌های متعددی از جمله بحران‌های انسانی، تنش‌های داخلی و عدم انسجام میان گروه‌های مختلف می‌تواند مانع از تحقق این سناریو شود.

نظارت بین‌المللی قوی و مؤثر می‌تواند عاملی پیش‌ران برای برگزاری انتخابات دموکراتیک باشد. این نظارت می‌تواند به تامین شرایط لازم برای برگزاری یک انتخابات شفاف و عادلانه کمک کند و اعتماد شهروندان سوریه را به روند سیاسی بازسازی کند. اگر این سناریو محقق شود، می‌تواند به‌عنوان یک نقطه عطف در تاریخ سوریه و فرصتی برای ساختن آینده‌ای بهتر برای این کشور تلقی گردد.

با توجه به سناریوهای مطرح‌شده، امکان شکل‌گیری سناریوهای دیگر نیز وجود دارد و تحولات آتی مشخص خواهد کرد که سوریه به کدام سو خواهد رفت.

از سویی، نگرانی‌هایی وجود دارد که داعش از هرج‌ومرج و خلای قدرت به وجود آمده استفاده کند. هنوز هسته‌هایی از داعش در برخی مناطق سوریه، نظیر دیرالزور و البوکمال، حضور دارند و احتمال ظهور دوباره این گروه را نمی‌توان منتفی دانست.

موضوع دیگر، امکان شکل‌گیری یک اقلیم خودگردان جدید در خاورمیانه است. خلای قدرت موجود این فرصت را به کردهای سوریه می‌دهد تا مشابه اقلیم کردستان عراق، بتوانند یک اقلیم مستقل تشکیل دهند. کردها در حال حاضر بر بخش‌های شمال و شمال‌شرقی سوریه حاکم هستند و به هیچ وجه تمایلی ندارند کنترل مناطق خود را از دست بدهند.

نیروهای کرد در طول ۱۴ سال گذشته با قدرت در برابر داعش ایستاده‌گی کردند و نبردهای خونینی را تجربه کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد که ترکیه از این سناریو حمایت نمی‌کند و نگرانی‌های امنیتی خاصی در مورد شاخه نظامی پ‌ک‌ک دارد. به همین دلیل، ترکیه احتمالاً یکی از سدکننده‌های این سناریو خواهد بود؛ چرا که در حال حاضر خود را برنده اصلی در میدان سوریه می‌داند.

در نهایت، آینده سوریه بسته‌گی به تعاملات پیچیده میان این عوامل و گروه‌ها خواهد داشت و تحولات آتی می‌تواند شکل‌دهنده آینده این کشور باشد."(17)

 

نتیجه گیری

اتحاد ایران، چین و روسیه علیه ژئوپلیتیکغرب

"پس از سقوط بشار اسد خاورمیانه وارد فاز جدید از تحولات شد. برخی معتقدند کار مقاومت بعد از اسد تمام شده و منطقه به نفع اسرائیل و آمریکا متحول خواهد شد. در مقابل کارشناسانی مانند ابوالفضل ظهره وند که با دقت بیشتری به مسائل منطقه نگاه می کنند معتقدند ایران میتواند با یک اتحاد راهبردی با چین و روسیه و برخی کشورهای منطقه نه تنها خاورمیانه بلکه سرنوشت جهان را به نفع خود و مقاومت تغییر دهد."(18)

پس از چندی تقابل دستگاه های اطلاعاتی شرق و غرب در بزنگاه خون و آتش سوریه؛  به نظر میرسد که مردم سوریه با مبارزه سخت دشوار و خونبار سیطره عمال اهرمن ددمنش نیولیبرالیزم را از پا درآورده و به پیروزی میرسند.

زنده باد انسانیت!

افراشته باد درفش مبارزه ی قهرمانانه مظلومان بر ضد مهاجمین و خون خوارانی  که زیر شعار های دموکراسی، حقوق بشر، دفاع از حقوق زن، کودک و انسانیت،... جهان را زیر و زبر و به تاراج و گروگان گرفته اند.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

پاورقی

 

(1)

https://kayhan.ir/fa/news/220962/%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D9%81%D9%84%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%BA%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%87%D9%86%D9%85-%D8%B1%D9%81%D8%AA

رامسفلد:

شامگاه چهارشنبه به وقت آسیا بود که رسانه‌هایی آمریکا از مرگ «دونالد رامسفلد»، جنایتکار نام آشنای این کشور و از طراحان اصلی اشغال عراق و افغانستان در خانه‌ اش واقع در شهر «تائوس» (ایالت نیومکزیکو) در سن 88 سالگی خبر دادند. علت مرگ او به گفته خانواده‌ اش بیماری «مولتیپل میلوما» بوده که باعث تکثیر بدخیم در برخی سلول‌‌ها می‌ شود. جرج بوش، دیگر رئیس‌جمهور جنایتکار آمریکا بعد از شنیدن این خبر، رامسفلد را «مردی خیلی خوب» توصیف کرد!
 
شهرت اصلی رامسفلد علاوه‌بر همکاری‌اش با صدام در جنگ ایران، به جنگ عراق و افغانستان مربوط می‌شود، طوری که «دیلی بیست» در گزارشی وی را قاتل بیش از 400 هزار نفر در این دو کشور عنوان کرده است. «رامسفلد» در زمان تصمیم‌گیری دولت‌های پیشین آمریکا برای حمله و آغاز جنگ‌های تجاوزکارانه علیه کشورهای افغانستان و عراق، سکان پنتاگون را به عنوان وزیر دفاع در دست داشت. وی یک دوره نیز در سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۷ در دولت «جرالد فورد» و یک دوره در سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ در دولت «جرج دبلیو بوش» سمت وزارت دفاع آمریکا را عهده‌دار بود. او در سال ۲۰۰۶ و بعد از به‌قدرت رسیدن دموکرات‌ها در کنگره آمریکا، ریاست پنتاگون را از دست داد.
خبرگزاری «رویترز» ضمن انتشار خبر مرگ او و در توصیف این وزیر جنگ‌طلب آمریکایی نوشته: «او یک وزیر دفاع قدرت‌طلب و معمار اصلی جنگ عراق و افغانستان بود». رامسفلد از بانیان جنایت‌های هولناک آمریکا در زندان ابوغریب نیز بود. او کسی بود که به نیروهای آمریکایی اجازه استفاده از تکنیک‌های شکنجه برای اعتراف‌گیری از مظنونان تروریستی را داد و رسوایی زندان ابوغریب در همین دوره در کنار زندان گوانتانامو انتقادات بسیاری را متوجه دولت آمریکا کرد. انتقادهای بسیار از جنایت‌های ارتش آمریکا و عملکرد رامسفلد در این دوره باعث شد تا بوش سرانجام در سال 2006 مجبور شود او را برکنار و «رابرت گیتس» را جانشین وی کند.

(2)

https://www.nobelprize.org/prizes/peace/2009/press-release/

(3)

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%DA%A9_%D8%A8%D9%84%DA%A9

(4)

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D9%88%DB%8C%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%85

(5)

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%DA%A9_%D8%A8%D9%84%DA%A9

(6)

https://www.mashreghnews.ir/news/1571777/%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-

(7)

https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=35214

(8)

https://www.dw.com/fa-af/%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF/a-71001820

(9)

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/08/15/1231315/%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%D9%87%D9%85-%D8%B4%D9%84%DB%8C%DA%A9-%D9%86%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85

(10)

https://syrianobserver.com/foreign-actors/american_politician_richard_black_war_syria_immoral.html

https://www.magiran.com/article/3455024

(11)

https://www.presstv.ir/Detail/2016/10/26/490707/Senator-exposes-USISIL-ties-Nusra-Qaeda-Syria-Assad

https://justfacts.votesmart.org/candidate/biography/15429/richard-hayden-black

(12)

https://www.mizanonline.ir/fa/news/4809486/%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%D9%82%D8%AA-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9-%D9%86%D9%81%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%A8%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84

 

(13)

https://www.bbc.com/persian/articles/c0lg0dez4nno

(14)

https://www.isna.ir/news/1403092518156/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF

(15)

https://www.alef.ir/news/4030919139.html

(16)

https://dmelal.ir/index.php?title=%D8%AC%D8%BA%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87#%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7

(17)

https://8am.media/fa/syria-after-assad-a-look-at-the-future-and-possible-scenarios/

 (18)

https://www.tahririeh.com/news/31472/%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%86%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%DA%98%D8%A6%D9%88%D9%BE%D9%84%DB%8C%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%DA%A9%D9%81%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AD

 

 

++++++++++

بخش نخست

 

درین جا می خوانید:

 

- ما در کنار تروریست هایی مانند القاعده در تلاشی بی پایان برای از بین بردن تمدن های عربی در سراسر خاور میانه بودیم.

-غرب تروریست هایی را دوست دارد که مردم سوریه از آن ها نفرت دارند.

- دستور سرنگونی هفت کشور عراق، سوریه، لیبیا، سومالیا و در اخیر ایران.

- باراک اوباما مجوز حمایت طولانی مدت از تروریست های ضد سوری را رسمی کرد.

- بخش عملیات ویژه ی سیا، هزاران تروریست را اجیر، آموزش و تجهیز کرد تا علیه سوریه بجنگند.

- چگونه موی پسر کودک را گرفتند و سرش را بریدند!

- این افشاگر برنامه های ضد انسانی نیولیبرالیزم کی است؟

- سناتور ریچارد بلک و "محور شرارت" واقعی خاورمیانه

- عوامل شکست حاکمیت دولتی در سوریه

- نتیجه گیری

 

اظهارات افشاگرانه، آتشین و خطیر یک سناتور امریکایی

 

     پیش از هر مقدمه، تحلیل و تبصره،  توجه شما را به اظهارات بسیار بسیار تکان دهنده ای از سناتور ریچارد هایدن بلک معطوف میدارم:

ریچارد هیدن بلک

(Richard   Hayden Black)

 

      " ما ( امریکا و غرب) در کنار تروریست هایی مانند القاعده در تلاشی بی پایان برای از بین بردن تمدن های عربی در سراسر خاور میانه بودیم.

به قضیه ی سوریه نگاه کنید!

زمانی را به یاد بیاورید که سوریه چه بوده است!

قبل از جنگ؛ سوریه اقتصاد خوب و متوازنی داشت. اکثر کالا های صنعتی را خودش تولید می کرد. سوخت و محصولات کشاورزی خود را خود تولید میکرد. میزان فقر بسیار کم بود و از تجارت پر رونقی برخورداربود و از نظر مالی مسوولیت داشت.

غرب تروریست هایی را دوست دارد که مردم سوریه از آن ها نفرت دارند.

به ما یاد داده بودند که از اسد متنفر باشیم؛ زیرا او در سال 2011 شورشیان را سرکوب کرد و آن ها میگویند که مردم خود را با گاز خفه کرد. اما این درست نیست. ما ده سال پیش تصمیم حمله به سوریه گرفتیم.

در سال 2001 دونالد رامسفلد، وزیر دفاع  امریکا بود.

( این پیل گون عظیم الجثه!!!،جنایت کار ددمنش شهیر و مهندس اجیر شده برای وقوع جنگ های افغانستان و عراق. ما خوب به خاطر داریم که این اجیرک دیپت ستیت، بر مبنای سفارش بادارانش، اظهارات پرویز مشرف رییس جمهور آن زمان پاکستان را در رابطه به اهداف و عمق استراتیژی پا کستان در قبال افغانستان را در مورد بافت های اتنیکی و نفوس مردم، باید ها و نباید ها در افغانستان را نشخوار می کرد.  نگارنده )"  (1).

موصوف به پنتاگون دستور داد تا پیش نویس طرح هایی را برای سرنگونی هفت کشور در خاور میانه اغاز کند. عراق، سوریه، لبنان، لیبیا، سومالیا و در اخیر ایران.

در سال 2006 سفارت امریکا در دمشق طرح های مفصلی برای بی ثبات کردن و سرنگونی سوریه طراحی کرد. طرح های خاص برای سرنگونی سوریه!؛ و این، قبل از تظاهرات در سوریه بود.

با این حال، ما آن ها را دلیل مخالفت با رییس جمهور اسد می دانیم.

در سال 2011، در بهار عربی؛ مرکز فعالیت های سِری ویژه ی سازمان سیا، تیم های شبه نظامی را برای شناسایی، تجهیز و هدایت تروریست ها جهت سرنگونی دولت سوریه فرستاد.

( توجه! بهار عربی!!! ( به به چه ترفند ها و چه مضحک و فریبندهنام گزاری های کارشناسانه- روانشناختانه و اطلاعاتی ای. بهار عربی، انقلاب های مخملی که این کمینه درآن زمان مقاله ی مبسوطی در این زمینه داشته ام. انقلاب نارنجی اوکراین که به پیروزی رسانیده شد و پس ازآن گویا پیروزی، پیامد درد و آلام؛ کشتار و  خون ریزی و نابودی تمامی زیر ساخت های اقتصادی و زیربنایی  این اهداف شوم امپیریالیزم را تا کنون، مردم بیچاره از چاره ی اوکرایین به دوش می کشند. متاسفانه این روند خونبار و وحشتناک را  باز هم همان مردم اوکرایین و روسیه که همه از یک نژاد اند، می کشند. اما به قول های مکرر مقامات امریکایی، این جنگ تا آخرین سرباز اوکرایینی ادامه خواهد داشت... نگارنده)

 در سال 2013، باراک اوباما مجوز حمایت طولانی مدت از تروریست های ضد سوری را رسمی کرد. ( بی مورد نبود که کشور کمیته نوبل نارویژی در سال 2009 جایزه ی صلح نوبل را برای جنگجو ترین رییس جمهور معاصرامریکا، یعنی رییس جمهور اوباما تفویض کرد. موصوف در لحظه ی حصول این جایزه ی سیاسی ـ جنگی، شاید هم به حماقت نوبل دهندگان؛ می خندید. نگارنده).(2)

 تحت این برنامه، بخش عملیات ویژه ی سیا، هزاران تروریست را اجیر، آموزش و تجهیز کرد تا علیه سوریه بجنگند. این نیرو ها تماما تحت کنترول ما (امریکا) بودند. مثلا در یک مورد، هزاران نفر را در حلب تجهیز کرده و آموزش داده و آن ها را اجیر کردیم.

    آن ها یک پسر کوچک فلسطینی را که در بیمارستان تحت درمان و تداوی بود، ربودند. با انتقال او به میدان مرکزی حلب، که توسط نیروهای سوری محاصره شده بود، سعی کردند که با ایجاد رعب و وحشت، مانع فرار مردم از حلب شوند. موی پسر کودک را گرفتند و سرش را از تن جدا کردند. به عنوان هوشدار در شهر گرداندند؛ تا کسی فرار نکند. ما حقوق تمام کسانی را که سر آن پسر را بالا گرفته بود، پرداخت کردیم. ما اسلحه، ماشین و هرآنچه نیاز داشتند را تامین کردیم.

این بود اظهارات افشاگرانه غیر منتظره ی آقای ریچارد هیدن بلک، سیاست مدار جمهوریخواه از سال 2098-2006، و عضو مجلس نمایندگان ویرجینیا.

 

**********************

 

ریچارد بلک کی است؟

بلک یک افسر نظامی حرفه‌ای بود. بلک هم در سپاه تفنگدار دریایی و هم در سپاه دادگاه نظامی کل ارتش ایالات متحده خدمت کرد. بلک مجموعاً ۳۱ سال به عنوان سرباز فعال و احتیاط خدمت کرد. (3)او پس از اشتراک به حیث پیلوت و پس از 269 ماموریت جنگی و اخذ مدال  در جنگ ویتنام به کشور برگشت. پس از برگشت ازجنگ ویتنام دوباره در میامی به تحصیل پرداخت. کارشناسی ارشد خویش را اخذ و د رنهایت، دکترای حقوق را در سال  1976از دانشگاه فلوریدا بدست آورد. (4/5)

ریچارد بلک در سال ۲۰۱۶ نیز با سفر به دمشق، با بشار اسد و دیگر مقامات سوریه دیدار و حمایت خود از این کشور در جنگ با تروریسم را اعلام کرده بود.

او تأکید کرد که حتی اگر جو بایدن بخواهد نیروهای آمریکایی را از عراق و سوریه خارج کند، با مخالفت لابی اسرائیلی مواجه خواهد شد.

به گفته او مشکلات متعدد در صفوف ارتش آمریکا، «انگیزه‌های قوی» برای جو بایدن برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از غرب آسیا ایجاد کرده است، اما «این کار دشوار است.»(6)

 

 ریچارد هیدن بلک، با استناد به تحقیقات یک آژانس اطلاعاتی دفاعی آمریکا در سال 2013 ، که افشاگر روابط میان واشنگتن و تروریست ها بود، گفت: «آن‌ها حقیقتن یکسان و یکی هستند. آن‌ها بخشی از یک ارتش مشترک هستند.» هیدن بلک به برنامه‌های آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) برای انتقال سلاح از لیبی به ترکیه و از آنجا به سوریه برای تأمین تسلیحاتی معارضان به‌اصطلاح «میانه‌رو» اشاره کرد و گفت این اقدام به برنامه‌ای بی‌هدف برای تأمین تسلیحاتی همه‌ی گروه‌های مسلح، مشخصاً داعش و القاعده، تبدیل شده‌ است. این مقام آمریکایی اظهار داشت: «ما این کار را به‌طور غیرمستقیم انجام می‌دهیم؛ چراکه انجام مستقیم آن غیرقانونی است(7)

یکی از اظهارات پیشین ریچارد بلک در مورد سوریه و شرق میانه بسیار دقیق بوده است. آقای هیدن بلک  افشا میکند که: "تحلیلگران معتقدند که آمریکا اجازه نمی‌‌دهد نام سازمان‌های بسیار خشونت‌طلب، در فهرست گروه‌های تروریستی درج شود؛ چرا که آنها عواملی هستند که از پنتاگون سلاح دریافت می‌کنند و سپس، آن را به داعش و القاعده می‌‌دهند. البته سرنگونی نظام قانونی سوریه از دیگر اهدافی است که آمریکا در این کشور دنبال می کند.

ریچارد هیدن بلک، یا به صورت مختصر آقای دیک بلک در این زمینه چنین ادامه میدهد: برخی بر این باور هستند که عزم ما برای سرنگونی دولت سوریه به منزله خودکشی است و این موضوع نه تنها کل غرب آسیا، بلکه به معنای واقعی کلمه، کل جهان را تهدید می‌کند.

موصوف تاکید میکند که: " اگر سوریه سقوط کند و تحت سلطه سازمانی وابسته به القاعده! با سقوط سوریه، لبنان سقوط خواهد کرد، اردن سقوط خواهد کرد و کل منطقه بی‌ثبات خواهد شد.

( سازمان القاعده، پس ازان داعش نامیده شد. هیلاری کلینتن وزیر خارجه اسبق ایالات متحده امریکا؛ در کتاب مشهور خویش اعتراف کرد که داعش را ما ساختیم. بعدن یک گروهک از آنرا هیئت النصره نامیدند که رهبر آن ابو محمد الجولانی انتصاب شد.

جبهه النصره که به ایدئولوژی جهادی خود معروف است، اغلب با گروه‌های دیگر اپوزیسین حکومت سوریه، از جمله ائتلاف اصلی شورشیان که تحت عنوان «سوریه آزاد» فعالیت دارد، درگیر می‌شد. در سال ۲۰۱۶، الجولانی روابط خود را با القاعده قطع کرد و نام گروهش را به هیئت تحریر شام تغییر داد و بعداً چند گروه کوچکتر اسلامگرا را در آن ادغام کرد."

پس از تار ومار و متواری شدن این گروهک های تروریستی غربی با ضربات قوت های روسیه و ایران و رزمندگان داعش شکن بومی در سوریه و عراق؛ غرب امپریالیستی به سرکردگی امریکا؛ به آرایش مجدد نفرات و نیرو های تروریستی فراری مجددن دست بکار شد. تا بار دگر گروهک های تازه به تازه ای ایجاد کرد، از جمله بقایای النصره را به "تحریر شام"  تغییر نام داده اند. نگارنده)(8)

هیدن بلک در ادامه با اشاره به ورود روسیه به جنگ سوریه در اکتبر سال گذشته تصریح کرد: اگر آمریکا در آن مقطع خود را کنار می‌کشید، جنگ تاکنون پایان یافته بود؛ مردم می‌توانستند منازلشان را بازسازی کنند و پناهجویان نیز به سوریه بازمی‌گشتند. اما آمریکا موشک‌های ضدتانک خود را به کار گرفت و ما از این شورشیان (به اصطلاح) میانه‌رو به عنوان وسیله‌ای برای کمک به [گروه تروریستی] جبهه النصره که شاخه القاعده در سوریه است، استفاده کردیم.

این سناتور به برنامه‌های «سیا» در مورد انتقال سلاح از لیبی به ترکیه و از آنجا به سوریه برای تامین تسلیحات مخالفان به اصطلاح میانه‌رو هم اشاره کرد و گفت: «ما این کار را به طور غیرمستقیم انجام می‌دهیم، چرا که انجام مستقیم آن، غیرقانونی است(9)

این سیاست مدار آمریکایی در مصاحبه ای با  نشریه انگلیسی زبان " دِ سوریه تایم" در 17 اپریل 2018  اظهار داشت که جنگ در سوریه غیر اخلاقی است. ریچارد بلک ادامه میدهد: << امریکا دستور حمله وحشیانه را به سوریه صادر کرده است. دست ها و پا های کودکان منفجر خواهد شد. سربازان سوری کور و فلج خواهد شد. جنگ مایه ی شرمساری است. و روزی در صفحه فیسبوک خود نوشت:

هر باری که ما سوریه را بمباران میکنیم، من معذب می شوم. >> (10)

 

 سناتور ریچارد بلک و "محور شرارت" واقعی خاورمیانه:

او در یک مصاحبه با رسانه ی انگلیسی زبان پرس تی وی در باره روابط واشنگتن و داعش صحبت می‌کند و «محور شرارت» واقعی در خاورمیانه را بیشتر افشا می‌کند. او اضافه میکند که: اگر ایالات متحده در آن مقطع از آن دوری می‌کرد، جنگ تا کنون تمام شده بود. مردم بازسازی می‌کردند، پناهندگان به سوریه بازمی‌گشتند، اما ایالات متحده موشک‌های ضد تانک را به سرعت انجا پخش و انبار داد( چونانیکه در نیمه دوم سال های 1980 راکت های زمین به هوای ستینگر را به مخالفین دولت دکتور نجیب الله اهدا کرده بود. نگارنده) و ما از این شورشیان به اصطلاح میانه رو به عنوان مجرایی برای تأمین النصره، که القاعده در سوریه است، استفاده کردیم.

او خاطرنشان کرد: اگر ما از جنگ در سوریه حمایت نمی‌کردیم، معتقدم سوری‌ها به همراه نیروهای متحد خود از ایران، لبنان و روسیه... بسیار پیوسته حرکت می‌کردند و مرزهای سوریه را باز می‌گرداندند.» (11)

 

پایان بخش نخست.

 

  نویسنده: سلیمان کبیر نوری