سید موسی عثمان هستی
در قدرت خود شریک نشدی درغم میهن
نه بر دوست رحم داشتی و نه بر دشمن
طفل را شکنجه دادی و روشنفکر را کفن
تا زنده بودی حرف زدی از تو و از من
شاعربی وزن وبی ترازو
چندی قبل من مقالۀ نوشتم و در آن ادعا شده بود که مسعود ایلی در پاکستان بود و به گفتۀ فردوسی من او را رستم خیالی ساختم، ورنه ایلی بیش درسیستان نبود، چون من در آن مقاله نوشتم اگراحمدشاه مسعود را من رستم خیالی نمی ساختم، ایلی بیش در پاکستان نمی بود که مقالۀ نوشته شدۀ من مانند دیگر مقاله های من مخالف و موافق زیادی داشت و انعکاس مقاله بیش از هفتصد و هژده ایمیل و بیش از ۳۹ تیلفون شد که به سوالهای مخالف و موافق مقاله و به ایمیل ها پاسخ دادم و بازهم یکتعداد از دوستان و مخالفین مقاله از من معلومات و اسناد بیشر خواستند.
بعضی کسان که بازهم قانع نشدند، گفتند همان طوریکه عکسی از هفده سالگی مجید کلکانی وعکس از روزهای اول مارشال فهیم درجهبه جنگ در خاطرات خود ارائه کردم که دوعکس تاریخی تهداب محکمی برستون سطرهای مقالۀ قبلی من در قسمت مجید کلکانی و مارشال فهیم شد. در مقاله ایکه ادعای آوردن احمدشاه مسعود از لیز نورستان توسط ما، تحت رهبری قهرمانی ملی واقعی افغانستان پهلوان حاجی احمدجان پنجشیری، تنها یادداشتی از خاطرات من بود که دریک مقاله ارائه کردید تا اقوام بیخبر از خود افغانستان را از تاریخ گذشته باخبر و شریک خاطرات خود ساخته باشم. با ارائۀ اسناد بیشتری که این قهرمان خیالی و مصلحتی ساختگی کرزی و استعمار را مردم افغانستان بیشتر بشناسند.
من اسنادی در بالای میز ادعای خود گذاشتم که عکسی از آن زمان و دیگر اسناد مؤثق، میز قلم مرا خورشیدی ساخت، حتی چشم نابینا های قلم و کاغذ را روشن و روشن تر گردانید و قفلی بود که بر دروازۀ انتقادات قرار گرفت و مخالفین مقالۀ من کلید منطقی پیدا کرده و نتوانستند که این قفل منطقی را با کلید اعتراض و نقد باز کنند.
مقاله ایکه چو گفتی دلیل اش بیاور، دست نویس این صاحب قلم بود که نه تنها دهن دلقکان قهرمان خیالی را بست، بلکه دستآویز خوبی به سیاست مداران و نویسندگان چیره دست افغانستان شد.
زمانیکه برادر احمدشاه مسعود به مجلس سنا رفت و از سنا خواست که عکس قبر احمدشاه مسعود را در بانک نوت های افغانستان، دولت به نشر برساند وهم قانونی در قسمت قهرمان ملی افغانستان پاس شود که تعریفی از قهرمان ملی افغانستان داشته باشد.
این سر و صدا توسط ضیاء مسعود بعد از مشوره با اشرف غنی احمدزی و دوستم مقدمه چینی صورت گرفته و راه رفتن به ولی مسعود، رئیس بنیاد احمدشاه مسعود هموار شد تا در مجلس سنا دُر افشانی طنز آمیز کند و بخاطر فراموش شدن احمدشاه مسعود از ذهن اقوام افغانستان، بجائیکه از خر نام ببرد، به خاطر پالان خر اشک ریخت.
در مجلس خواهشات مسخره آمیز این لودۀ تاریخی سبب سر و صدا می شود، سناتوران وطن پرست که در جملۀ این اشخاص یک خانم شجاع قرار داشته اسنادی را که من در مقاله های خود ارائه کرده بودم، بروی برادر احمدشاه مسعود، ولی مسعود، کشیدند و او بعد از انتقادات و اعتراضات اعضای سنا، پس سرخود را خارید و بدون کدام دست آورد سنا را ترک گفت.
برادر احمدشاه مسعود، ولی مسعود، رئیس بنیاد احمدشاه مسعود که پولهای فراوان به این کانون جاسوسی تحت نام بنیاد احمدشاه مسعود سرازیر شده و می شود وهنوزمعلوم نیست که از کدام پول در روزهای اول کار این بنیاد آغاز شده و کی از کجا سبب ستون های اقتصادی این بنیاد گردید.
گرچه میگویند پالیسی های شیطانی که مارشال فهیم داشت زمانی که فهمید مسؤولین کابل بانک به دستور مقامات دولتی به تروریستان کمک مالی کردند به کابل بانک دستور تیلفونی داد شما که به القاعده ، طالبان و تروریستان کمک مالی کردید، بنیاد احمدشاه راهم باید کمک مالی کنید.
همان بود که از طریق برادر مارشال فهیم، بنیاد احمدشاه مسعود کمک شد و با این کار دهن حلوا خورک سر قبر احمدشاه مسعود، محترم ولی مسعود، برادر احمدشاه مسعود و ضیا مسعود بسته شد که علیه فهیم توسط خانوادۀ احمدشاه مسعود پروپاگند و تبلیغ بیشتر که او و سیاف را قاتل اصلی احمدشاه مسعود می شناسند، بیشتر تبلیغ صورت نگیرد.
البته این حرفها شنیده می شود. تحقیقات نهایی کابل بانک و با گذشت زمان و تاریخ که این خانواده نقاب از روی قدرت شان برداشته شود، مانند شاه شجاع درانی که پول و طلای مردم افغانستان را دزدیده بود، سبب کشتن او شد و پولها به دست مردم افغانستان افتاد. امید است که روزنۀ مسدود این دزدی ها روزی باز شود و یکبار دیگر تشت بدنامی خانوادۀ احمدشاه مسعود از بام بی شرمی و دزدی به زمین افتد و به سرنوشت شاه شجاع انگلیسی، شاه شجاع روسی در تاریخ قرار گرفته بیشتر افشا شود .
بعد از مقالۀ من، خانم ملالی نظام نویسندۀ چیره دست و استاد سید خلیل هاشمیان تحت عنوان قهرمان ملی مقالاتی به نشر رساندند که احمدشاه مسعود را با قهرمانان واقعی افغانستان مقایسه کردند که به من الهام شده تا در قسمت جنگ اول ، دوم وسوم افغان و انگلیس بنویسم، خاین ،صادق، قهرمان و جاسوسان را در نوشته های خود افشا و از آنها نام ببرم تا اشتباه که ازطرف کهزاد در قسمت محل قبر میرمسجدی خان کوهستانی صورت گرفته، تاریخی در قسمت احمدشاه مسعود که توسط مؤرخین به سرمی رود، به پا استاده شود و با قدم های متین راه برود.
ادامه دارد...