افغان موج   

درگذشت یک شاعرۀ نو جوان

سهیلا خجسته را که از شهر مشهد ایران مینوشت در میانه های سال 1367 در ویلاگ مقبول اش بنام « وطنم را دوستت دارم» شناختم. او ظاهرا دوره های آزمایشی برای ورود به دانشگاه را میگذراند. از او چند داستان نیمه تمام و چند شعر چاپ شده که در خور تقدیر است. شعر زنده یاد شعر عشق به آزادی و وطندوستی است. داستان های او باز گو کننده ای احساس درد غربت و مهاجرت است.

افغان موج در گذشت این نو نهال وطن را که میرفت سر سبزی و شادابی بیافریند  خانواده ای مرحومه و جامعۀ فرهنگی ما تسلیت عرض میکند.

نعمت الله ترکانی

فرياد

... از زمستانهاي سرد آغاز كن

از بيابان از نبرد آغاز كن

از ستيغ كوهمردان نبرد

از شكفتنهاي سرخ فصل زرد

از غرور، از كوه، از فرياد، موج

از وفا، از اعتماد، از عشق، اوج

از...«نمي دانم چرا گم مي شوند

واژه هايم غرق مردم مي شوند»

مردماني ساده تر از سادگي

مردماني غرق در افتادگي

بختشان در انتظاري بي ثمر

مثل قفل بي كليدي در به در

بسته با شب دست و پاي روزشان

صد زمستان برف، با نوروزشان

مردمي افتاده از چشم، از نگاه

مردمي آواره و بي سرپناه

كودكان بي پناه آرزو

با عروسكهاي خنجر در گلو

آي مردم! دل زبان حالتان

هر كجا شعري سرودم، مالتان

مثل ديروز است امروز شما

پارسال آيينه امسالتان

هر كجا رفتيد، آمد با شما

دامن پر سنگي از دنبالتان

از هواي آرزو افتاده ايد

زخم ديده از برادر، بالتان

اي وطن! فرياد دردي آتشين!

سر پناه مردم بي سرزمين!

من كوير داغ هجران توام

انتظار ابر و باران توام

وقتي از دردت تكلم مي كنم

هر چه دارم دردلم، گم مي كنم

بعد يك فصل بلند انتظار

زخم روييده است بر شاخ بهار

فصل سرخ جنگل و كوه و كمر

فصل سرخ «بر نو خشم پدر»

فصل فرياد كبود دردها

فصل سرخ خنجر نامردها...

آي مردان غرور آباد جنگ!

بهترين برهانتان تير و تفنگ!

بال پرپر در كنار ما نبود

اين شكفتن، در بهار ما نبود

... مانده در پسكوچه انتظار

درد و داغي بر دل ما يادگار

سهیلا خجسته

http://ilovevatan.blogfa.com