ز ســاز عـشـق غـیـر نـغـمۀ وجـدان نمی خیزد
ازیـن خـوشـتـر نـوایی از دل انسـان نمی خیزد
گهـر از قـعــر دریـا ســرزنـد بـا پاکی روشــن
ز گـنـداب تـعـصب گـوهــر غـلـتـان نمی خیزد
بـیــا در مــشــرب مـا هـمــت و آزداگی آمــوز
که جـز فـریـاد زنجیر از بـن زنـدان نمی خیزد
فـروشــم تـاج و تخـت سـلطـنـت را با پـرکاهی
خلوص عشق ومستی از دل سـلطان نمی خیزد
بچـیـنـم بـا ســرانگـشـت محـبـت نـوگل عـشـقـم
که جـز رویا زحـور و قصۀ غـلمان نمی خیزد
چـرا شـوق طرب را از نهاد عشـق می دزدنـد
ازیـن وحشتسـرا جـز نـالـه و افغـان نمی خیزد
بشـر چـون آهــن تفـتـیـده در زیـر فـشـار افتـاد
بـه جـز آه خـروشــان از دل سـندان نمی خیزد
بـلای ذهـن مسـموم داعــش و الـقـاعـده زایـیـد
ز دالـرهـای نفتی غیر ایـن جـریـان نمی خیزد
به خون رنگین بـود خاک وطن ازکین همسایه
به غیر از وحشت طالب ز پاکستان نمی خیزد
نبـاشـد اعـتــمادی بـر ســیـاکاران فـوجـســتـان
بـه جز گند دسـایـس از دروغسـتان نمی خیزد
مگو ازجنگ و خون در زیر نام دین ای ظالـم
که جزتخریب ووحشت ازدل بحران نمی خیزد
مکـن وصف پـری و صحبت افـرشتگان دیگر
ز بتن اهـریمن جـز چـوچـۀ شیطان نمی خیزد
به گلخن نیست کـس را آرزوی گلشن فـردوس
زدوزخ عطر یاس ونرگس وریحان نمی خیزد
مجـو از سـینۀ پرکینه عشـق دانـش و عـرفـان
ز مغز خشک نـور منطق و برهان نمی خیزد
بشـر در آتـش بـیـداد می ســوزد به بی رحمی
صـــدا از حـاکـمــان خـفـتـۀ دوران نمی خیزد
رسول پویان
10/8/2014