افغان موج   
FacebookTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksRedditLinkedinRSS Feed

اسلام ، صیهونیزم و امپریالیزم

نعمت الله ترکانی

چنانکه گفته بودم قرن بیست یکم نه مثل قرن اول هجری شمسی و نه مثل قرن هفتم و یا هشتم میلادی است. اینرا  من تنها نمیگویم   حتی کودکی که چشم باز میکند به صفحۀ تیلویزیون خیره میشود، به آسمان پرواز میکند، با فشار روی چند کلید در اقصاء نقاط جهان با دوستانش تماس میگیرد. خانه اش با نور برق روشن میشود و بلاخره نخستین شعور اجتماعی و معنوی اش را نه از نشانه های ذهنی که بخورد اش باید داده شود؛ بلکه از چشم دید هایش کسب میکند؛ قبول دارد.  آنانیکه هنوز هم با خوابهای خرگوشی خود را بازی میدهند. قبول دارند یا ندارند کار خود شان است.

فرقی که میان پندار های کودک دبستانی با همین روحیه و آنسان عقیم از دارو های نیشه آور قرون وسطی  است. در چند موضوع خلاصه میشود.

قرن بیست یکم خواهی نخواهی  انسان را از پیلۀ تجرد اندیشی و الزام آوری به اندیشه های مذهبی بیگانه میسازد. در معنویات انسان قرن بیست یک، دین و مذهب نه انسان را بحیث نجات دهندۀ  از فقر، بیچارگی و اسارت، بلکه بحیث یک  تفکر ذهنی باز مانده از تاریخ  در هنگام درماندگی کمک روحی مینماید. من میگویم مسلمان ام نه بخاطر افتخار از داشتن چند نفر بی کله و بی هنر به نام آخند، شیخ ، آیت الله، امام و یا خلیفه  بلکه برای تزکیه روح خودم در موقع ضرورت است.

چنانکه تاریخ نشان میدهد این مردم فوق الذکر غیر خوردن نان مفت محصول دست دیگران وبلند نگهداشتن شلاق تکفیر کاری از پیش نبرده اند و بر علاوه در موقع لازم  نه به نفع همین مردم بلکه برای طبقۀ خاصی از اجتماع که آنان را اولی الاامر مینامیدند جانفشانی میکنند.

 همینکه حرفی از حقیقت و آزاد اندیشی به میان بیائید تیکه داران دین با پر رویی هر سخن را با الفاظ من درآمد از آیات قرآن، وارونه جلوه داده و چنان تفسیر و تأویل های از دین مذهب و قران میکنند که آنسرش ناپیداست. حقایق را با  افکار کودکانه پوشش میدهند. یکی میگوید شیعه بد است. آن دیگری از انسوی هزار دلیل و حجت و آیات قران را شاهد میاورد که سنی ها بد اند و همه با هم گلاویز میشوند. یکی دیگرش را تحمل نمیکند. تکفیر دیگر اندیشان و منتقدان یگانه راه این جزم گرایان  و خشک اندیشان جامعه است.

درین میان بعضی از سایت های انترنتی  اند که برای اهداف حزبی و سازمانی خویش افکار مبتذل آنان را متمادیا نشر میکنند. اینها نه گذشته را قبول دارند و نه حال را؛ عقاید انان بر محور خود خواهی، قبیله پرستی، دین سالاری و دشمن سازی استوار است.  و هر یکی برای گرفتن قدرت دولتی درافغانستان روز شماری میکنند.

تجارب نشان داده است که مبارزه برای گرفتن قدرت دولتی همیشه با جنگ، ستیزه، مجرم نشان دادن جانب مقابل وویرانی همراه بوده است.

 تهاجمات پلان شده

 پاکستان ، ایران و افغانستان  ممالکی اند که بنا بر دسیسه بازی های انگلیس دولت های خود را نام اسلامی داده اند. با کمی تفاوت که  پاکستان از اواخر قرن نزده صاحب سلاح اتمی شده و ایران به زودی سلاح اتمی اش را آزامایش خواهد کرد ولی افغانستان تختۀ خیز امریکا و غرب با همین نام بسوی آسیای میانه است. مسلمن همکاری پنهان ایران و آشکار پاکستان وسیله سبوتاژ علیه ملت های مظلوم افغانستان و مسلمان شرق میانه با همکاری سازمان موساد اسرائیل خواهد بود  که به راحتی میتواند شکل گیری دولت های غیر مستقل و دست نشانده را در آسیای میانه و شرق میانه مهیا ساخته و اراضی آنانرا را بر وفق مراد امریکا و انگلیس سرحد بندی کنند. با همین روحیه است که پاکستان  و سازمان آی اس آی  پشتون ها را برای مقصد دوستان امریکایی و انگلیسی شان سپر مطمین ساخته و به یاری سرمایه های وهابی های عرب جنگ غیر عادلانه را علیه ملت مسلمان افغانستان براه میاندازند. این دسیسه  با  منشع یابی قبایل پشتون در دو طرف سرحد پاکستان و افغانستان به نام قبایل گمشده یهود شروع و به جنگ های ویرانگر به نام اسلام طالبی ختم میشود. امریکا و سازمان های مخفی جهنمی اش باین دسیسه ها آنقدر رنگ و رونق ملی میدهند که انسان پشتون تبار برای منافع آنان خود را منفجر و عده ای دیگررا با خود به کام مرگ میفرستد. در همین حال دستگاه های پروپاگند چی  ها این مبارزه را جهاد علیه امریکا و صیهونیزم تبلیغ مینمایند.

همچنین دیکتاتورها و مذهب سالاران ایران با تکیه بر رد این همه سیاست های استعماری امریکا و انگلیس چائنل های شیطانی دیگری را برای هموار نمودن راه های استعمار نو در آفرینش جنگ های مذهبی میان ملت عراق، لبنان، فلسطین، افغانستان و پاکستان دست میزنند. نزد آیت الله های ایران امریکا و انگلیس جنایتکار است ولی در عمل تمام پلان های نظامی و سیاسی ایران برای دامن زدن بیک جنگ مذهبی میان مسلمانان شیعه و سنی ادامه دارد. ایت الله ها و مراجع تقلید در منابر شیطانی  تبلیغات  استفراق آور دوران امامان خود را زمزمه میکنند. آنان برای سبوتاژ ملل مسلمان در اقصی نقاط دنیا ظهور مهدی موعود را زمزمه میکنند و باور شان اینست که با رسیدن مهدی  جنگ افزار های اتمی ایران میتواند اسلام را در سراتاسر دنیا مستقر کند. از همین حالا شروع کرده اند. گردن هر دگر اندیش را با گیو تن  اسلام شیعه از تنش جدا میکنند.

در ممالک دیگر اسلامی چون پاکستان، عراق، عربستان سعودی، مصر، سوریه و لبنان هم وضع از همین قرار است. تمام آنانیکه از اسلام برای شکلگبری مناسبات سیاسی با ملت های غیر مسلمان انتقاد میکنند هدفی غیر از بوجود آوردن تنش ها نظامی  ندارند. کسی نمبداند که پایان جنگ واشغال سرزمین های فلسطین توسط یهودی های اسرائیل چه وقت خواهد بود.

همه میدانند که بعد از جنگ جهانی دوم امریکا به حیث یک ابر قدرت جهانی ظهور کرده است.  امریکا در طی نیم قرن گذشته بخاطر کشور گشایی و چپاول مواد خام ممالک اسیای میانه، شرق میانه دست به توطئه های دوامداری زده است. سازمان های استخباراتی امریکا و انگلیس با نصب مهره های  قدرت خود در عربستان سعودی، ایران، عراق، افغانستان، پاکستان و اخیرا در جمهوریت های باز مانده از اتحادشوروی سابق به پیمانۀ وسبع دست به دسیسه میزنند.

بعد از شکست ننگین امریکا در ویتنام، کوریا، بخشی از ممالک افریقایی  پلان های وسیعی بخاطر متشنج کردن اوضاع شرق میانه و آسیایی روی دست گرفته شده و سرتمداران کاخ سفید این پلانهای شوم خود را در مقاطع مختلف تاریخ به همدستی صیهونیزم به اجراء در میاورند.

بدون مبالغه یکی از دسیسه های امریکا ــ انگلیس در شرق میانه  کودتای ننگین هفت ثور 1357 توسط سرسپرده های شوروی ها  بود که شوروی را در تلک جنگ فرسابشی گیر انداخت و بعد از آن تقویه نیروی های بنیاد گرای اسلامی افغانستان در پاکستان و ایران بود. بر پایی نظام منحط آبت الله های ایران که رژیم شاهی را بر انداخته و بجای آن جمهوری به نام اسلامی را بنیاد نهاد. بدون تردید این رژیم بخاطر روپوش گذاشتن به سیاست هایش زیر نام اسلام یکی از نیرومندترین قدرت های شیطانی امریکا در شرق میانه است. امریکا در بدو پیدایش جمهوری اسلامی ایران را در مسایل خارجی آنقدر مصروف ساخت که رد جنایات آخند های ایران را درین معرکه پایمال کرد. صدام حسبن را برای جنگ با ایران تشویق کرد و بعد ایران را ظاهرا به پیروزی رسانده و صدام را به دار کشید. بعد از آن برای مضمحل کردن قدرت نظامی و اقتصادی عراق بالایش حمله نموده و تمام زیر ساخت های اقتصادی آنرا منهدم کرد. بهانه ای امریکا برای حمله به عراق محو سلاح های کشتار جمعی بود و سیاست های شیطانی امریکا تضعیف عراق و دخالت دادن ایران به مسایل  داخلی عراق  تداوم جنگ  مذهبی است؛ چنانکه قرار احصائیه های معتبر سالیانه ملیارد ها دالر سرمایه ملی و مواد خام صنعتی عراق توسط دلال های بین المللی صیهونیستی به غارت برده مبشود.

بعد از جنگ جهانی دوم انگلیس و امریکا با صدور اعلامیۀ بالفور قسمتی از خاک فلسطبن را  به یهودیان بخشیده و سازمان های جاسوسی امریکا ــ انگلیس در طی چند سال این دولت غاصب آنان را با سلاح اتمی مسلح ساخته و جنگ های تحمیلی را باکشور های همسایه اش مورد پشتیبانی مالی و سیاسی قرار داد. در نتیجه دولت مصر  به زعامت جمال عبدالناصر و  انورالاسادات را به تسلیم مجبور و زنگ خطر را در کشور های سوریه ، لبنان، اردن ، تونیس، الجزایر و عراق به صدا در آورد. شاید نقطه اوج این داستان غم انگیز تربیه و تسلیح تروریزم از عربستان سعودی و مصر به سرکردگی یکی از شهزادگان سعود به نام بن لادن و امین الظواهری و مولاناهای ساخت دیوبند پاکستان و عدۀ از مجرمین جنگی افغانستان مثل ملا عمر، گلبدین، سیاف و برهان الدین ربانی است. این پدیده شوم که  با ابزار دین و مذهب بر علاوه سلاح های مدحش و سازمان های مخفی مجهز اند دیگر در اقصی نقاط جهان از امریکا گرفته  تا انگلیس، المان، اسپانیا فرانسته و ایطالیا قدرت نمایی میکنند. به برج های تجارت جهانی به میتروی لندن و به ایستگاه قطار و خلاصه در هر جائیکه پلان کنند رعب و وحشت بوجود میاورند. جالبتر از همه اینست که امریکا صدام حسین را از زیر زمین بیرون کشیده و در روز عید قربان به دار میاویزد ولی گماشته هایش در روز روشن فرمان حمله به بلند منزلهای امریکا را در خود امریکا صادر میکنند ولی طی ده ها سال از نظر مخفی نگهداشته میشوند. همچنان مجرمین جنگی و تفنگسالاران  و قاچاقبران مواد مخدره را در سیستم سیاسی افغانستان حفظ مینماید.

یازی بزرگ در آسیای جنوبی:

بعد از اعلامیۀ بالفور و تشکیل دولت اسرائیل، در جنوب آسیا در سال 1947 کشوری به نام پاکستان از بدنۀ هندوستان جدا و به رهبری اسلامیون ردیکال و تعلیم دیدگان انتجلجینت سرویس انگلیس عرض اندام کرد. این کشور از بدو پیدایش با اشارۀ سازمان های استخباراتی انگلیس اسلام را بهانۀ برای جدایی از پیکر قارۀ هند ساختند . این دولت بخاطر ترویج اندیشه های  پان اسلامیست از مدارس مذهبی و بنیاد های اسلامی گرفته تا سازمان های تروریستی  به کمک سرویس های جاسوسی انگلستان و امریکا  در بخش های پنجاب و سوبه سرحد تاسیس و در اصرع وقت عدۀ زیادی از مولوی ها و شبخ الحدیث ها را تربیه و در سرتاسر شرق میانه صادر نمود. کوشش این دولت برای توسعه سرزمین هایش با همین اندیشۀ جهاد و اسلام سه مرتبه جنگی بود که با کشور هندوستان که بر سر مسلۀ کشمیر براه انداخت.

در سال 1999 توسط سرویس های اطلاعات نظامی اسرائیل و انگلیس نخستین آزمایشات اتمی اش  راانجام داده و از همینطریق به ژاندارم منطقه مبدل شد. البته قرار ارزیابی های نظامی هندوستان دولت پاکستان باید در سال 1969  آزمایشات اتمی اش را انجام میداد ولی امریکا بخاطر حساسیت نظامی بلوک شرق و در راس آن اتحاد شوروی پاکستانرا از ازمایش نخستین بم های اتمی اش باز داشته و بعد از شکست دولت کمونیستی افغانستان و فرو پاشی امپراطوری سرخ این آزمایشات را اجازۀ برای قدرت نمایی پاکستان دانست. باید بخاطر داشت که پاکستان از بدو تشکیل بحیث یک دولت؛ یکی از اقمار امریکا و شامل پیمان کشور های مشترکل المنافع  با انگلیس است.

در اواخر قرن بیست زمانیکه اتحاد شوروی از طریق افغانستان خودش را به آبهای گرم بحر هند نزدیک میکرد پاکستان با استفاده از عدۀ مجهول الهویت به نام اسلام و بر ضد شوروی از امریکای جهانخوار جانب داری نمود و به زودی کمک های بیرویۀ امریکا و جامعه غرب را با همین بهانه بدست اورد. ازین تاریخ  به بعد  پلان های امریکا بخاطر در هم شکستن شوروی در چند جهت روی دست گرفته شد.

برژنسکی مشاور امنییت جیمی کارتر در مجلس سنای امریکا از تقویۀ نظامی پاکستان و کمک به مجاهدین افغان و در راس آنان از گلبدین حکمتیار، برهان الدین ربانی  و پیر سید محمد گبلانی را از الویت های دولت امریکا دانسته و به سنا امریکا پبروزی مجاهدین افغان و دولت پاکستان را در محو تمام اندیشه های کمونستی نوید داد.

در نتیجه نخستین بارقه های امید امریکا ازکانالهای نطامیگران پاکستان برای دستیابی به منابع طبیعی افغانستان و دیگر کشور های آسیای میانه با تسلح ارتش به سلاح اتمی  به حقیقت پیوست و امریکا و انگلیس برای پبروزی به این مامول کوشش های پیگیر کردند. البته دکتورین نظامی پنتاگون در سال های 1970 بر افروختن جنگ های فرسایشی و بوجود اوردن جو نا امنی و کشیدن کمربند سبز در مرز های ابر قدرت شوروی وقت بود. تسلیح قبایل کورد در شمال ترکیه عراق و ایران، پشتیبانی بی دریغ از مسلمانان بنیادگرای افغانستان از یکطرف و پبروزی افراطیون مذهبی شیعه در ایران وسیلۀ بود که با اشاعه نا امنی، نظامیگری، ورشکسنگی اقتصادی و تخریب زیربنا های اقتصادی شرق میانه زمینه کشمکش های آینده و ورود به قرن بیست یک را مهیا میکرد. غرب و در راس همه امریکا زمینه های را قبلن مهیا ساخته تا در اواسط قرن بیست یک با دانش و فن آوری های علمی خویش ملت های مسلمان را از شاخ افریقا تا جنوب فلیپن به جنگ های دوامدار و خانمانسوز تشویق کند و از آن جمله در آسیای جنوبی تسلیح و تشکیلات نظامی القاعده، فایشیزم  اسلامی به رهبری ای اس آی پاکستان و عربستان سعودی، فرقه گرایی مذهبی را بوسیلۀ اعمال اش در صدر پلان های استعماری اش قرار داده است. از همین جهت حتی در میان کتله های  انسانی که از یک مذهب و طریقۀ مذهبی ودینی بر خوردار اند تضاد های آشتی ناپذیری را بوجود آورده است. در پاکستان و افغانستان از گروه های به نام حزب اسلامی، جمیعت اسلامی، گروه سپاه صحابه، لشکر تحریک منهاج القرآن، لشکر جنگیز، تحریک اسلامی پاکستان، تحریک اسلامی طالبان و صد ها تحریک و گروه های به نام اسلام را سازمان داده و مدارس آموزش آنان یکی علیه دیگرش شعار کفر الحاد و نابودی همدیگر را شعار خود ساخته اند. در آنطرف سرحد هندوستان که در نیمه قرن بیستم  یکی از فقیرترین ممالک جهان بود در پرتو آزادی و دیموکراسی به یکی از ابر قدرت های جهانی مبدل شده است و حتی امریکا با درک عدم پیروزی علیه این قدرت بزرگ مجبور دست دوستی و همکاری را بسویش دراز میکند.

همه کس میداند که بعد از آزادی ممالک آسیای میانه چون، تاجکستان، ترکمنسان، قرقیزستان، ازبکستان و قزاقستان از چنگال کمونیزم و عدم توانایی این کشور ها در امر بازسازی و رشد اقتصادی شان مستلزم کمک های بین المللی اند. امریکا درین برهۀ زمان سیاست مدارا و حمله های فرهنگی را سازمان میدهد. در ازبکستان، قرقیزستان، تاجکستان و ترکمنسان گرو های به نام دین و مذهب سر بلند نموده و به جنگ های ویرانگر آغاز و مودل های شیطانی امریکا را از  افغانستان، پاکستان، عراق و ایران کاپی مینمایند. خلاصه اینکه جنگ زیر این نام ها همچنان ادامه مییابد.

این مدل ها مثل دارو های خواب آور به توده های بیسواد و بیخبر از همه چیز به همین تفرقه های مذهبی ترزیق میگردد. زنان را که نیم پیکر یک جامعه اند از حقوق شان محروم و مثل اشیای درون خانه نگهمیدارند و مکاتب زنانه را آتش میزنند. در غیر آن باید با مرمی کشته شوند

http://www.youtube.com/watch?v=NFBsVbwBgLU

کشتار زنان توسط طالبان و رد آزادی زنان توسط مولوی خداداد که چند سالی هم با طالبان در هرات خدمت نموده و فعلا در شورای علمای دولت کرزی عضو است چنین بیان میشود . در حالیکه یکزن از برخورد حیوانی نسبت به زنان در جامعۀ سنتی  قرن بیست و یک حکایت میکند.

http://www.youtube.com/watch?v=GtSBw-U2fZE&NR=1&feature=fvwp

کشتار زنان تنها کار طالبان و اندیشه های طالبانی  است. آنان هر از گاهی مردان را هم به جرم جاسوسی و اتهامات دلخواه خود با کارد سر میبرند. این صحنه نمایانگر وحشت و بربریت آنان است.

http://www.youtube.com/watch?v=C6vMT7WGBAM&feature=related

طالبان وحشت و بربریت در ولایت غزنی دوزن محجوب را به جرم آنکه برای اولاد شان نفقه تهیه میکردند با مرمی کشتند و شما گوش کنید که در هنگامیکه مرمی های اتشین این جنایتکاران بر بدن این زنان مینشیند چه ندای بر میآورند و اینست حقوق زن در پرتو امارت طالبانی.

 جنگ و سیاست های امپریالستی

بعد از فرو پاشی حکومت کمونستی در افغانستان غرب و در راس آن امریکا و انگلیس دست به توطئه های دامنه داری زدند. از جمله پس از ورود رهبران مجاهدین به کابل فاصله عمیقی میان اقوام و ملیت های افغانستان ایجاد نموده و پشتون را علیه تاجیک و تاجیک را علیه هزاره شوراندند. این وضیعت در مدت کوتاهی تمام زیربنا های اقتصادی و معنوی جامعه را تخریب و انارشی کامل را در تمام مملکت برقرار کرد. طوریکه تقریبا همه عناصر اجتماعی موجودیت ملیت وطن ما را نابود و آنانرا به کمک های  خارجی وابسطه ساخت. این جنگ های خانمانسوز تخم خشونت، فساد اداری، چور چپاول و پایمال کردن حقوق بشر را بهمراه دارد.

سرتمداران جنگ هر کدام برای استفادۀ نامشروع از دارایی ها و منابع طبیعی به اندوحتن سرمایه های گزافی شروع کردند. کشت و قاچاق تریاک، فروش آثار تاریخی، قاچاق سنگ های قیمتی و ضبط و دخل اموال مردم رواج بیسابقۀ اختیار کرد. بنیاد های تربیتی و تعلیمی بکلی مسدود و یا قسمن تخریب گردید. طالبان بعد از مجاهدین توانستند امنیت نسبی را بر قرار کنند ولی نداشتن پلان اقتصادی و سیاست های کور آنان، افغانستان را در چنگال بنیادگرایی  رها نمود. جامعه افغانستان از نظر قومی فطب بندی شده و شکاف غیر قابل کنترولی رابخاطر وحدت ملی بوجود آورده است. برخی از تحلیل گران و مدعیان حرکت بسوی دیموکراسی وضع را آشفته تر از همیشه ساخته اند و با تشکیل  احزاب و جبهه های شمال و جنوب با انگیزه های غصب قدرت سیاسی بطرز باورنکردنی زمینه های  دوری اقوام را مهیا ساختند. طوریکه حتی پس از هجوم نیرو های غرب و باساز وبرگهای پیشرفته نظامی قدرت دولتی در پایتخت یعنی کابل را زیر سوال برده است. عملیات نظامی جهت سرکوبی شورشیان در هلمند، فراه، قندهار و قندوز و بغلان با حتی با هزینه های هنگفت به شکست مواجه گردیده است.

یکی از پدیده های  منهوس سیاست های امریکا اینست که فاصله گذاری میان ثروت و  فقر را بیرویه تشدید میبخشد و چنانکه در افغانستان مشاهده شده سالیانه شمار بانک های خصوصی و شرکت های خصوصی با تضمین امنیت زیر سایۀ امریکا_ انگلیس مثل سمارق در حال روئیدن است. کسی نمیداند که سرمایه های این بنیاد ها از کجا میآید و بالاخره به کجا ختم میشود. آنچه گروهی از مافیای قدرت آنجام میدهد برای دیگر اش غیر قابل توجیه شمرده میشود.روح چنین زد و بند های مافیایی اینست که برای سود جویی آتش جنگ را مشتعل نگهدارند و یا به اصطلاح از آب گا آلوده ماهی بگیرند. چنین راهبردی مسلمن از جنگ استفاده نامشروع و اندوختن سرمایه های هنگفتی را نصیب خود میسازند.

از نظر جامعه شناسی هر جنگی به خاطر مغلوب ساختن یک طرف و بردن سود طرف دیگر است. تنها در شرایط جنگی میشود که معاملات سود آور و استثمار کتله های عظیم انسانی را سازمان داد. در امریکا قرار اخرین احصایه ها 33 در صد نفع از طریق تولید جنگ افزار های مدحش نصیب سرمایه داران میشود. به این طریق هر گاه آتش جنگ های  امپریالستی خاموش شود چه برسر  کمپنی های تولید سلاح و در مجموع بر سیستم اقتصادی امپریالستی خواهد آمد.

صیهونیزم و مدارک غیر قابل انکار

صیهونیزم زیادتر از مفهوم سیاسی آن، به معنی سود جویی و وسیله سازی در پلان های غرب مطرح بحث است. اگر در جریان جنگ جهانی دوم شش ملیون یهودی به بهانه سازش با جناح چپ در المان مورد خشم آدلف هتلر قرار گرفته باشد. بهانۀ برای هشدار نسل کشی فایشیست ها بیشتر چیزی را وانمود نمیکند. گر چه در مورد هولوکاست نظریات مختلفی ارائه گردیده اما حقیقت اینست که این موضوع یعنی هولوکاست دستاویزی جهت بر پا نگهداشتن بیرق صیهونیزم بحیث جبهه تشنج زایی و جنگ در شرق میانه و جهان اسلام یگانه پلان موثر امریکاست. از جنگ شش روزه درسال 1967 و سقوط سرزمین های اشغالی فلسطین، سوریه، لبنان و مصر چرخشی بسوی اعمال زور و نظامیگری به نفع امپریالیزم بوجود آمده است.

اسرائیل که تاریخی نیم قرن دارد با تمام جهان اسلام که تاریخ حد اقل هزار چهارصد سال دارند میچربد. ملیون ها آوارۀ فلسطینی در سرزمین ها سوریه، اردن، مصر، تونس، سودان و لبنان از چندین دهه به اینطرف بدون سرنوشت زندگی میکنند. کسانیکه در فلسطین اشغالی در شهرک های یهودی نشین کرانۀ رود اردن، غزه و بیت المقدس زندگی میکنند در پروسۀ تولید و خود کفایی اقتصادی شامل نیستند. اسرائیل  از سیستم های اقتصادی بسته برای طرف فلسطینی ها کار میگیرد. یعنی  سیستم های اقتصادی اش گاهی برای  طرف فلسطینی ها سودآور نیست. در شهرک های یهودی نشین و مناطق کرانه رود اردن و غزه مردم به کمک های خارجی وابسطه بوده و از مزارع و مراتع برداشت چشمگیری ندارند. اسرائیل برعلاوه انداختن شکاف های عمیق سیاسی میان مسلمانان فلسطینی استفاده میکند و هر از گاهی با سلاح مدحش بالای شهرک های آنان حمله نموده و به اینوسیله ترس و وحشت را دامن میزند. سازمان موساد در هر جای از ممالک اسلامی که خواسته باشد رهبران گروه های شورشی را دستگیر و یا به قتل میرساند. تروریزم دولتی صیهونیستی در مقاطع مختلف تاریخ باعث مرگ صد ها مبارز و سردسته های مقاومت فلسطین بوده است. اسرائیل با حمله به عراق تاسیسات اتمی آنرا نابود کرد. اسرائیل در یکشب تمام قوای هوایی مصر را فلج ساخت. اسرائیل با حمله به لبنان قسمت بزرگی از مدنیت آنرا با خاک یکسان کرد. و در جریان جنگ ایران با عراق صدور سلاح مدحش به ایران را زیر پرده انجام داد و شکی نیست که در تسلیح پاکستان به سلاح اتمی  پیشقدمتر از انگلیس و امریکا بوده باشد.

سازمان اطلاعاتی موساد اطلاعات مربوط  امنیت اسرائیل را یکجا با پوشش امنیتی ممالک غرب  وظیفۀ ملی خود میداند. این سازمان که در بدو پیداسش اسرائیل تشکیل شد توانست موفقانه در جنگ شش روز میان اعراب فلسطین، مصر اردن و سوریه موفقیت چشمگیری را بدست آورد. این سازمان در به قدرت رسیدن آیت الله های ایرانی و در راس شان خمینی از طریق کشور فرانسه نقش  میانجی مخفی را بازی کرد. این سازمان در مقاطع نیمه ای قرن بیستم با جدیت تمام در بنیاد گرایی اسلامی و کشمکش های داخلی سودان، تونس، ایران آفغانستان و همچنان در تقویۀ پایگاه های تروریستی اسلامی به موفقیت چشمگیری دست یابد. طور خلص وظایف سازمان اطلاعاتی موساد قرار ذیل است:

> گرد آوری مخفیانه اطلاعات در خارج از خاک کشور اسرائیل.

> خنثی سازی تلاشهای کشورهای متخاصم برای تهیه و تولید تسلیحات غیر متعارف ویا دستیابی به آن.

> خنثی سازی عملیات تروریستی علیه اهداف اسرائیلی و یهودی درخارج از خاک اسرئیل.

> توسعه روابط مخفیانه ویژه، سیاسی و غیره، در خارج از خاک اسرائیل و حفظ این روابط.

> آوردن مهاجرین یهودی به کشور اسرائیل، از اماکنی که امکان مهاجرت یهودیان از آنجا به اسرائیل، توسط سازمانهای مهاجرتی معمولی اسرائیل، وجود ندارد.

> بدست آوردن اطلاعات استراتژیکی، سیاسی و عملی.

> انجام عملیات ویژه در خارج از خاک اسرائیل.(ترور)

از جملۀ عملیلت تروریستی موساد قتل شیخ احمد یاسین رهبر حماس درسال 2004  قتل عبدالعزیز رینیسی قتل شیخ عزالدین رهبر بلند پایه حماس در سوریه . این سازمان در اقصی نقاط جهان مامورین ویژه ای خود را دارد و تقریبا در تمام ممالک اسلامی نمایندگان مخفی آن در کرسی های بزرگ دولتی تکیه زده اند. عملیات  ویژه را میتواند در همه ممالک اسلامی انجام دهد.