برگردان: جیلانی گلشنیار
ماخذ: کتاب «توهم»
سرزمینی که دارای کوه های قهوه ای و زمین های بایر سنگی می باشد و در آن از یک طرف مزارع غنی از خشخاش دیده می شود و از طرف دیگر دریاچه های باریک وشفاف کوهستانی در آن جریان دارد، گویی، که کشتزار ها را از مناطق بی روح جدا می کند و دامنه های کوه، ابرها ودود باروت را می بلعد.
حامیان تروریسم، تروریستان و نیروهای خود را بخاطر جنگ در این جا جمع نکرده اند. این تروریستان ازسالها در این جا بوده اند. این جا اُستان هلمند است؛ اُستانی که مردم از رنج ودرد و جنگهای بی پایان خسته شده اند. این جا بهشت تریاک است و مرکز کشت خاشخاش وتولید قرص های خواب آور، که بنام امپراتوری عظیم مواد مخدر یاد می شود و تعداد زیادی از اربابان مواد مخدر به نفع خود فعالیت دارند.
به همین دلیل است که ائتلاف های شکننده بین باندهای مواد مخدر و جنگ سالاران محلی بوجود
می آید و از بین می رود.
در حقیقت این جا مرکز تولید هیروئین است که اربابان و تریاک سالاران در سراسر اُستان قد بلند کرده اند. باند های تنگ نظر محلی حتی نمی فهمند که تارهای بسته شده به دست و پایشان از کجا سرچشمه می گیرد. آنها کاملاً از عمده فروشان هیروئین که برایشان پول های زیاد می دهند سپاسگزاری می کنند و خوشحال می باشند و از خودعلاقه ای به کشت غله ها وسبزی ها نشان
نمی دهند.
فقط احساس خوشی و خوش گزرانی می کنند و به آینده خود و نسل های بعدی هیچ فکر نمی دارند. به همین دلیل برای اربابان خارجی آنها عادی است که این ها هر طور که می خواهند حکومت کنند و در کارشان مداخله نمی نمایند.
پیشرفت یک کشورمربوط به داشتن منابع هیدروکاربن ها، گاز، نفت، هوا و مواد زیر زمینی آن است. استعمار و مزدوران آنها برای دسترسی به این مواد جنگهای بی پایان را به راه می اندازند.
چون موقعیت افغانستان به شکل چهار راه به سوی هند، چین، روسیه و ایران است.
به این خاطر آسانترین راه برای کشیدن لوله های انتقال نفت و گاز و غارت منابع طبیعی آن از سوی غارت گران جهانی و منطقه ی می باشد.
هرکسی که مالک خطوط لوله مواد خام افغانستان شود، نه تنها میلیاردها دالر بدست می آورد؛ بلکه قادر خواهد بود که شرایط خود را بالای دیگران نیز تحمیل و دیکته کند.
برای چنین یک کیک خوشمزه، استعمار در یک نبرد سیاسی قرار دارد؛ اما تا اکنون این اشغالگران بطور کامل نتوانسته اند پیروز شوند. هریک از کشورها می خواهند به اشکال مختلف این جا را زیر نظر داشته باشند. اگر خود نمی توانند بر این کشور حاکم شوند و برای رقیب های خود نیز اجازه نمی دهند که کاری را بکنند.
آنها ترس از دست دادن وقت و همه چیز دیگر را که بخاطر آن تلاش می نمایند،دارند.
با یک توطئه از پیش ساختگی و عمل تروریستی در برج های دوقلو، آمریکایی ها به سرعت دست به اقدام جدی زدند، تا بنیادگرایان مذهبی را متهم و سرزنش کند وبه این بهانه، نیروهای نظامی خود آنها وسپس ناتو درافغانستان لشکرکشی کردند وآن را اشغال نمودند و به ویران سازی و نابودی این کشور نگون بخت پرداختند و دهقانان را به گدا ها تبدیل کردند.
درگیری ها بین ناتو و مردمان محل، هرگونه رشد وانکشاف اقتصادی را در کشور از بین برده است و هیچ حرفی در این مورد برای گفتن وجود ندارد.
اشغالگران نه تنها هزینه های پشتیبانی از جنگ بی پایان را متحمل شدند؛ بلکه سود سرسام آوری را نیز بدست آوردند. بنابرآن تصمیم گرفتند، که تولید هیروئین در افغانستان، که در زمان حکمروایی طالبان در سطح پائین تر از امروز قرار داشت؛ آن را دوباره بالا بردند و درکیفیت مواد نیز تغییر وارد کردند.
کمپنی های غول پیکر آمریکایی و اروپایی، سخت در تلاشند تا انواع آن را بهبود بخشند وتریاک را 20 درصد بیشتر کشت کنند.
خاشخاش یک علف هرزه است و پرورش آن چند برابر آسان تر از کشت گندم، پنبه و یا هر محصول زراعتی دیگرمی باشد.
قبلأ اساس کشاورزی افغانستان کشت خاشخاش نبود. اکنون هیچ کسی حاضر نیست که کشت خاشخاش را تغییر دهد و بجای آن چیز دیگری کشت نمایند. به همین منظور، منطقه را از ساحه فعالیت تروریست ها جدا ساخته اند، تا کسی به آنها ضرر نرسانند.
به همین خاطر است که از کشت خاشخاش حاصل بیشتر بدست می آید.
اکنون افغانستان نود و پنج در صد هیروئین جهان را تولید می کند که بیشتر آن به قاره اروپا وقسمتی از آن به روسیه میرسد و مقداری هم به جاهای دیگر انتقال می یابد.
دست نشانده های آمریکا در افغانستان، به نمایندگی از منافع ایالات متحده آمریکا،رسماً به جهانیان اعلان می کنند، که مبارزه با تجارت مواد مخدر افغانستان، مانع مبارزه ایالات متحده آمریکا با تروریسم در افغانستان می شود. مبارزه با مواد مخدر خطرناک ترین کارزار بخاطر نابودی نیروهای تروریستی در افغانستان است.
بالاخره شما نمی توانید که به طور کلی تمام مزارع کوکنار را از بین ببرید. زیرا این یگانه منبع عاید دهقانان افغانستان است که خانواده های شان از گرسنگی رنج می برند؛ اما آمریکایی ها از این واقعیت انکار می کنند و می گویند که کمتر از شش درصد دهقانان افغانستان در کشت هیروئین مشغول هستند.
همه چیز قابل درک است. همه ساله در افغانستان چند هزار تن هیروئین تولید می شود که یک و سوم آن به خارج صادر می گردد و بقیه را برای آینده ذخیره می نمایند، که اگردر آینده تولید آن را پایان دهند مواد ذخیره شده حد اقل برای سالها کافی خواهد بود. اما حجم فروش سالانه به میلیاردها دالر
می رسد.
تمام این پولها در بانک های خارج انتقال داد می شود که بیشترین سرمایه است وهیچ زحمتی را هم متقبل نمی گردند که مواد را با کاروانها از مزارع خاشخاش تا به مرز کشورها انتقال بدهند.
این کار توسط عمال اشغالگران انجام می شود.
سالانه یک صد هزار انسان به سبب استفاده از هیروئین در جهان از بین میرود که از آنجمله سالانه 30 هزار در روسیه جان می بازد و روزانه 82 نفر در این مرض از بین می روند.
در مقایسه با مجموع تولید هیروئین،شصت و پنج میلیارد دالر پول ناچیز وبسیار کم است.
از طرف دیگر،به بهانه مبارزه با تروریسم، می توان چهل پایگاه نظامی با پرسونل یک و نیم هزار نفرایجاد کرد ودر صورت لزوم در افغانستان حفظ نمود ودر چند ساعت حملات موشکی وسیعی را به کشورهای ایران و هندوستان انجام داد ونیمی از خاک روسیه و چین را تحت کنترول در آورد.
دولت های دست نشانده بخاطر ادامه جنگ در افغانستان خرج می کنند و کمپنی های بزرگ سود زیادی را در قراردادهای نظامی بدست می آورند. همین است که ناتو بخاطر قتل یک تروریست افغانستانی سالانه سه صد میلیون دالر هزینه می کند که گرانترین هزینه بخاطر نابودی دشمن خود در تاریخ است.
برگردان: جیلانی گلشنیار
ماخذ: کتاب «توهم»
نویسنده: سیرگی تارماشیف افسر اسپیزناز ستاد ارتش اتحاد شوروی سابق
ارسالی: سلیمان کبیر نوری