بعد از سالها تجربه در حرفه مشاور خانواده ، در نقاط مختلف دنیا ، بطور یقین برای درمان باید توجه کنیم که وجود مسائل ریز و درشت در شخصیت افراد و نحوه زندگی شان ، یک طرف قضیه است ، و اینکه در یک دوره تاریخی خاص ، چه پدیده ای حکمرانی میکند، سمت دیگر قضیه میباشد ، که میبایست متعادل سازی در بستر خانوادگی ، توسط مشاور صورت پذیرد.
به عبارت ساده تر ، در اغلب موارد ، گاه با خانواده های( پدر سالار) مواجه شدیم و گاهی هم عزیزانی در خانواده (مادر سالار) به ما مراجعه کرده اند ، وکمی بعدتر ، به ارائه مشاوره به خانواده های( فرزند سالار )، پرداختیم.
هر کدام از این دوره ها ، ویژگی ساختاری مختص به خودرا داشت ولی توانستیم با رعایت حفظ حقوق فردی و اجتماعی افراد ، مشاوره ای متناسب با نیازهای تک تک اعضا خانواده های محترم به ایشان ، ارائه دهیم .
کمی نزدیکتر هم ، که دوره (اینترنت سالاری) شروع شد . به همگان توصیه نموده که لطفا گول شبکه های اجتماعی رنگارنگ را نخورید و مبادا تماشای بیست تا سی ثانیه از زندگی یک فرد یا یک گروه بخصوص ، شمارا فریب دهد و خود و روش زندگی تان را دوست نداشته باشید.
قصد تکذیب صرف یا تایید مطلق شبکه های مجازی را نداشته و ندارم ، قصدم فقط روشنگری میباشد.
تاثیر دنیای مجازی و تبعات اش لا اقل روی بنیان خانواده ها ، به آن سادگی ها نیست که فکر میکنیم، در واقع گستردگی فاجعه ، بیشتر از حد تصور است .
در هیچ دوره ای ، مثل این سالها ، این اندازه از تردید ، سکوت و ترس والدین نسبت به شرایط فرزندانشان را شاهد نیستیم . والدین از روبه رو شدن با فرزندان خود ، دلهره دارند .
ناتوان شمردن خویش ، گرچه ناتوانی نیست ، ولی حس !،بدی است که برخی از پدران زحمت کش و یا مادران دلسوز ، متاسفانه با آن مواجه شده اند.
گویی به نوعی ، کار دنیا برعکس شده است و در موارد زیادی ، مشاهده میکنیم که والدین پشت فرزندان پنهان شده و با قدم های لرزان ، پا به اتاق تراپیست میگذراند.
فرزند اما ، خوشبختانه ، رک و صریح ، خواسته خودرا مطرح میکند، ولی نوبت به والدین که میرسد، با ایما و اشاره سعی میکنند که بفهمانند ، انهارا داخل ماجرا نکرده و هر جوری که هست ، راهکاری منطقی به خواسته های منطقی یا کمی منطقی یا گاهی بی منطق فرزند داده شود و در واقع قال قضیه کنده شود .
با استثناها کاری ندارم ، ولی این حجم از کم رویی والدین نسبت به فرزند ناشی از چیست ؟ این خودرا دست کم گرفتن ، و یا توان رویارو نشدن با فرزند ، از کجا میآید؟
تراپیست با فرزندان خیلی راحت بحث و تبادل نظر میکند و با همفکری دوجانبه سعی میکند راهکاری درخور به او ارائه دهد.ولی هنوز جای والدین خالی است ، آنها تمام هزینه هارا صرف مشاور فرزندان میکنند و ولی خودرا حذف میکنند. و در ادامه ، باقی مانده های پس اندازشان را ، دوباره برای رفع نیازهای درجه دوم و سوم بچه هایشان خرج مینمایند و باز خودرا فراموش میکنند و یا به فراموشی میزنند.
باور نمیکنم که این عدم تعادل به صلاح خانواده باشد ، یعنی فرزندان عزیز مدام آپدیت شوند و اطلاعات درست از منبع اطلاعاتی قابل اعتماد بگیرند ولی والدین مدام درجا بزنند و هی برای خود ، کاری نکنند.
امروزه ، بزرگ نمایی بیش از حد کودکان و نوجوانان ، توسط خود پدرها و مادرها ولو با فشار نامرعی خیلی از عوامل ، دیده میشود و در کل ، اینگونه والدین ، توان عرض اندام در مقابل فرزندان خود و یا سیستم زندگی را ندارند ، و شور بختانه کم کم در حال باختن قافله اند .
والدین امروزی ، بطور موردی ، خسته و نا امیدند .
و این درحالی است که خودشان ، هنوز در کودک درونشان ، دختربچه یا پسر بچه ای هستند پر از آرزو و رویاهای دست نیافته ، که حتی فرصت فکر کردن به آنها را ندارند و به زور آنها را در خود نابود میکنند.
فرقی نمیکند که مادرها و پدرها ،مهاجرت کرده باشند به کشوری دیگر یا در وطن مانده باشند ، در هر حال ، با توجه به فشارهای روزافزون این دوران بخصوص ، نیاز به تاب آوری ! عزت نفس! نترسیدن از اولاد ! و الگوی سالم بودن ! دارند.
وگرنه به قول مشاوران واقع گرا ، تبدیل میشوند بلا نسبت به( کیسه بوکس زنده ای ) که ، هر کی از جا دلش پر بود ، با یک یا چند صربه، بر سر این انسانهای متواضع خالی میکند .
جرمشان چیست ؟ والد بودن !
یکبار بچه ها ، ولو ناخواسته ! ، یکبار شبکه های اجتماعی ، مثلا با ترند کردن کلیپ هایی خنده دار ، دور از جانتان نشان دادن دست و پا چلفتی بودن نسل آلفا و قبل و بعدش ، نسبت به نسل z ، یکبار دولتمردان با هزینه سازی های من درآوردی و یکبار هم با چشم و هم چشمی ومقایسه های پوچ و توخالی .
همه این عوامل ، در نهایت باعث ضعف جسمی و روحی والدین عزیزی میشود که به نوعی خالق بچه ها هستند .
کم کم دچار سردرگمی شده و به آرامی گویا از نقش مقدس و پررنگ والد بودن استعفا داده و فقط حضور کم رنگ فیزیکی دارند .
این انصاف نیست .
زندگی صحنه تئاتر است و میبایست نقش ها را خوب و درست شناخت و پیاده کرد ، وگرنه تئاتر به هم میریزد.
پیشنهاد من این است که یکروز بخصوص ، آرام و با حوصله ، والدین با خود خلوت کنند ، و شفاف و صادقانه به این سوال جواب دهند ، که واقعا چه شناختی از خود دارند و خانواده چه انتظاری از نقش آنها دارد ،
این خود شناسی ، کلید حل خیلی از معماهای زندگی است .
اگر پدر است ، پدری قاطع ، قوی ، مقتدر ، مهربان و سلحشور باشد و اگر مادر است ، مادری با نشاط ، مقتصد ، حواس جمع ، دلسوز ، صبور و سر حال باشد ، و اگر مادر سینگل یا پدر سینگل است ، پر انرژی ، با روحیه ، نترس ، معتمد به نفس ، با هوش اجتماعی بالا ، و خستگی ناپذیر باشد ، که اثار همه اینها که گفته باشد ، میبایست هم در رفتار ، هم در گفتار و هم در زبان بدن ، نمود پیدا کند .
پدر و مادر در دنیای تقریبا پیچیده امروزی ، بیش از هر زمان دیگر ، لازم است به خود بپردازد ، برای خود وقت بگذارد ، برای خود مشاوره بگیرد ، برای خود پا به پای فرزندان کلاسهای هنری ثبت نام کند ، به ورزش و کلاسهای بدنسازی برود ، به موقع به بچه های عزیز ، اخطار بدهد ، با روش صحیح ، هر جا لازم شد نه ! بگوید ، و از مخالفت ، ترس نداشته باشد .
اینطوری مذاکرات و رو در رو شدن بین اعصا خانواده و یا حتی هر گونه ارتباطات روزمره ، برنده / برنده و به نفع همگی و به پایانی خوش منتهی میشود.
چه بسیارند والدین متین و کم گو ، که هم در مشرق زمین و هم در دنیای غرب ، فقط راننده بچه ها هستند و آنها را سر وقت به مدرسه و دانشگاه میرسانند و یا ، علیرغم انجام دهها کار و زحمت متنوع ، در حال تولید عذاهای خوشمزه و شستن و اتوی لباسهای بچه ها هستند ، و این در حالی است که همه این موارد باید با شراکت تک تک اعضا باشد و نه آنکه یک یا دو نفر ، جور همه زندگی را بکشند و دم بر نیاورند.
اینطور نیست ! و آن زندگی سالم و آن خانواده مورد نطر ویلیام مک کله لند که ، عامل ضروری ایجاد یک جامعه سالم میداند، این ها نیستند.
در انتهای روز باید بازنگری شود ، مامان ها و باباها ، برای خودشان ! چه کاری کرده اند و چه کسی میبایست جز خودشان ، کاری برایشان انجام دهد؟
ایثار هم حدی دارد. خودرا نادیده گرفتن یا در اولویت اخر و بعد از بچه ها قرار دادن هم حدی دارد.
آبرو داری و دم بر نیاوردن و ترس از اولاد هم حدی دارد.
غصه خوردن و در خورد ریختن و اشک های ریز ریز پنهانی و درد قلب شکسته هم حدی دارد . از قافله سبک جدید زندگی و به روز نبودن در دنیای تکنولوژی هم حدی دارد.
چرا پشت همان فرمان ماشین در انتطار جگر گوشه شان هستن ، اینقدر پکر و بی انرژی اند ؟ چرا همان عذا های لذید را که با جان ودل تهیه کرده اند و با شور و شعف روی میز چیده اند را ، باید با خواهش و التماس درخواست کنند که فرزندان بیایند و میل نمایند .
باور میکنید این گونه مبهوت شدگی ، گاهی صدای جوانان را هم درآورده است ؟
به زعم ما مشاوران ، هم والدینی که در وطن هستند و هم آنها که با ریسک پذیری بالا ، بیشتر بخاطر آینده بچه ها ، خودرا به آب و آتش زده اند و به گوشه ای از دنیا ، کوچ کرده اند ، قابل ستایش و تقدیرند ، و به تلاش و همت و کوشش های شبانه روزی شان دست مریزاد میگوییم، اما همین عزیزان دل ، مادامیکه خود ، قدر خود و زحماتشان را ندانند ، کسی هم قدرشان را نخواهد دانست.
فقط جهت یادآوری باید عرض شود که همه اعضا خانواده ، به یک نسبت مساوی ، حق زندگی ! حق شکوه و شکایت از شرایط موجود ! حق خنده ! حق خورد و خوراک و البسه و کفش و کیف خوب ! حق ریکاوری ! حق استراحت! و در نهایت حق رسیدن به آرزوهای ریز و درشتش را دارد !
هیچ کسی از دیگری ، بالاتر یا پایین تر نیست ، هیچکسی تحمیل نباید بر دیگری باشد، فقط نقش ها فرق دارد .
اینطوری ، همه باهم راحت تر ارتباط میگیرند و اساسنامه تئاتر زندگی کاملا شفاف به جریان میافتد.
لازم به دکر است که تا حالا هم ، مامانها باباها ، واقعا در حد توانشان ، خوب ! بوده و هستند ، ولی توصیه میکنیم که بهتر است عالی ! باشند .
زیادی خودرا محدود کردن ، و یا زیادی بقول مشاوران تعلیم و تربیت ، مدال های حلبی بر گردن کودکان آویزان کردن ، زیادی نه نگفتن ها ، باعث سردرگمی بیشتر و کلاف سردرگم نسل قدیم آبرو ترس و نسل جدید رک و صریح میشود .
خودرا دست کم نگیرید ، شماهم خواستههایتان را واضح بیان نمایید ، پشت نقاب تعارفات با خود و یا فرزندان پنهان نشوید ، عصه هایتان را مخفی نکنید ، وصع مالی ، احساسی و هیجانی ، و حتی خدای ناکرده بیماری هارا ، صریحا با شرکای زندگی و اعضا خانواده به اشتراک بگذارید .
و اینگونه ، بچه های دلبندتان ، مستقل تر و واقع بین تر ، به خود و شما نگاه میکنند ، نگاهی کاملا دوستانه و نه از بالا به پایین !
.
فرصت عمر فقط یکبار به هر انسان عطا شده است ، آنرا جدی بگیرید و از لحطه های آن لذت ببرید .
پررنگ و کلیدی ، زندگی را سپری کنید .
تک تک انسانها ، منحصر به فرد و خارق العاده اند .
بیشتر از این خودرا باور کنید و به وجود خودتان ببالید.
همه شما ، لایق بهترین ها هستید .
دکتر فرشته پناهی
روانشناس و مشاور خانواده و جوانان
بهار ۲۰۲۴ میلادی