هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید
حرف کولاب و سمرقند و سرپل بزنید
مشتی از آب دوشنبه و گلی از تهران
با هم آرید و به مخروبه کابل بزنید
هر کی از جنگ سخن گفت بخندید بر او
حرف از پنجره رو به تحمل بزنید
نه بگوید به بت های سیاسی نه نه
روی گور همهﻱ تفرقه ها گل بزنید
مشتی از خاک بخارا و گل نیشاپور
باهم آرید و به مخروبه کابل بزنید
دختران قفس افتاده پامیر عزیز
گل از باغ خراسان به دو کاکل بزنید
جام از بلخ بیارید و شراب از شیراز
مستی هردو جهان را به تغزل بزنید
هر کجا مرز، ببخشید به تکرار آمد
فرض با این که -کشیدن، دوتا پل بزنید
نجیب"بارور