بدونِ شک آنچه در بارهی او طاهربدخشی است ایناستکهطاهر یک فردِ عادی ومثل فردهای امروزی افغانستان لاف زَن وپتاق زَن نبوده است؛ وبرای نسلِ امروزی هم یک طاهر گذشته ورفته شده نیست. طاهری رفته شده:
طاهریکه یک زمانهی بوده ومثل هزارها طاهر دیگر ناپدید شده ونامش برای چندی مانده است، بعد خموش میشود.
یا طاهر گذشته:
طاهریکه درشکل یک مردِ ساده، گپ زننده وزود گزر آمدهباشد وبعد باقبض روحش، روحششاد شود ویادش چند پگاهی بعدنایاب. طاهر بدخشی اینگونه نبوده ونیست.
طاهر بدخشی یک اسطورهاست، اسطورهی حقیقی، ذهنی وبیادماندنی.
او براینسل ام روز ، یک« مکتب» است: مکتبِ اصالتشناسی، هویتسازی، هویت شناسی وحقیقتیابی.
طاهر یک اندیشه است: اندیشهی راستین، سُتره، پخته شدهبا دستِ رهبر بزرگ(طاهر بدخشی).
طاهر «صراط المستقیم »است، صراتکه دران خبری از کژی وکوتاهی نیست، بلکه صراطِ پاکیزه وپالایش یافتهاست.
دیروز، نسلِ پرسواد، نسل طاهر بود، نسلِ کاکه زیردستان ومریدان او بودند. اگر در پنجشیر بودند-پرسواد، کتاب خوان وزیرک بودند ودرلباسِ آهنگر پورها وبدروزها، نمایان میشدند. اگر در بدخشان بودند بازهم زیرک، چابک وپیشقدم- در راهی دشمن قلادهکردن- بودند. آنجاها در جامهای طاهری ومطهری وعیارِ هندوکش قدم میزدند. در کلکان با پیشانهی باز، خمار وزرق وبرق دار کاکهکاکه راه میرفتند وبالایغرورِکاذبِ دشمن پای میگزاشتند.
از سالِ ۱۳۵۴ تا۵۷ به تنهاییخود در پنجشیر علیه حکومت خلق وپرچم کمین زدند، مبارزه کردند وبهسرکوبدشمن پرداختند. آنسالها پنجشیر بود، مردمش ونسل طاهر که مشهور به«ستمیها » شده بودند( کرده شدهبودند) وحکومت خلق. درین چار سال، این کاکههایی مشهور شده بنامِ «ستمیها »، ریشهای خلقیها کَنده بودند وبهآهستگی خانهی شان ویران شد. اینگونه در همهجا بودند.
اما امروز، پسروان طاهر بههرکجااستند و هربچهای تاجیک نامِ اورا میداند. بزرگان امروزی ازچیزهایی با غرور کاذب سخن میزنند که بابا طاهر دیروز ازآن سخن زده بود: از نظامفدرالی، از حقوق مساویملتها،از آشتی درستتر، از هویت وازدفاع از اقلیتها...
امروز هرکس میگوید: طاهر بدخشی آدمی خبرهای بودهکه مشکلات افغانستان را درک کرده بود، پیشتر ازهمه کس. امروز هرکس با افتخار خود را پَسروی او میداند واما چه پَس روانِکه مثل رهبر خود کاکه، مرد میدان وعیاننیستند! استند اما کَم شان.
اینگفتهشود که طاهر نامش وایدهش در سینهها خانه کرده است، همیشه او اسطورهای آزادی،شجاعت، شهامه ومردمدار است واستتر میماند.
روحطاهر شاد، پَیروانش خانه آباد!
شیون شرق
ارسالی محمدعثمان نجیب