من از حالا مستنداتی را بازرسانی یا همهگانی میسازم که ملت بداند شاهانِ پشتون غیرتی و همتی نداشته و مدام نوکر و تالیستای انگلیس بوده اند وزیر اکبرخان قهرمان پوشالی و ساختهگی کشف جدید تاریخ.
روایت کاملاً جدید از کشته شدن ویلیام مکناتن. دانشمند گرامی دکترمهدی، منبع مکتوب برای این روایت را ذکر نکرده است. هرگاه مبتنی بر مأخذ ثقه، اثبات شود که قاتل مکناتن براساس یک طرح پیچیده اپراتیفی در عصر «بازی بزرگ» اتفاق افتاده، مسیرتاریخ نگاری افغانستان ازفصل اول خود «بیخکی» تغییر می کند.
وزیر محمد اکبرخان کی بود
برگ ناخوانده از تاریخ کشور
دکتر محی الدین مهدی
یکی از همسران امیر دوست محمد خان بی بی نساء بیگم دختر یکی از خوانین کوکلامی سالنگ به نام مختار خان بود. دوست محمد خان ازین همسر خویش دو پسر داشت به نامهای محمد سرور خان و محمد اکبر خان.
زمانی که شاه شجاع به حمایهء نیروهای انگلیس وارد کابل شد دوست محمد خان با تمام خانواده اش به بخارا فرار کرد . شاه بخارا دوست محمد خان و مردان خانواده اورا محبوس ساخت. بعد از یک سال دوست محمد خان با قید ضمانت و گروگان گذاشتن هردو پسر نامبرده رهائی یافت و به دعوت و وعدهء همکاری مردمان شمال و شمالی راه افغانستان در پیش گرفت. دوست محمد خان از راه درۀ شکاری و گذشتن از کرونا شیبر و طی درۀ غوربند در آشابه مورد استقبال مو سفیدان علما و مجاهدین پروان قرار گرفت .
درین میان خویشاوندان او( اهالی کوکلامی سالنگ ) از احوال دو شهزاده ناپدید شده جویا شدند. دوست محمد خان در میان جمع، پسرانش را به دزدی در بخارا متهم کرد و دلیل حبس ایشان را مجازات جنائی آن ها وانمود ساخت.
این مکالمه کوتاه میان امیر و خویشاوندانش سایر مردم شمالی را که مخلصانه قصد همکاری با اورا داشتند؛ نگران و تنبه نمود. دوست محمد خان به قصد اتراق در کوهستان نزد یکی از خوانین کوهستان، قصد عبور از نیلاب را داشت که مورد تهاجم قشون انگلیس قرار گرفت، انگلیس ها در چهاریکار مستقر بودند.
سران و خوانین شمالی در مجلس اول از نیات دوست محمد خان با خبر شده و از او نا امید گردیدند. ازین رو خان مذکور درب سرای خود را به روی دوست محمد خان گشود. دوست محمد خان عنان به سوی کابل گردانید و یکه راست خودرا تسلیم انگلیس ها نمود.
محمد اکبر خان در زندان بخارا دوستی پیدا نمود از تاجکان ماوراء النهر به نام عرب بچه؛ با این دوست خود قرار فرار از زندان را نمود. عرب بچه چون اهل بخارا بود، زمینه را برای فرار اکبرخان مهیا ساخت و خود با او راهی افغانستان گردید. محمد اکبر خان از راه کوتل هندوکش وارد سالنگ شد و چند روزی را در کنار مادر و اقارب مادری اش در قریه دهک سالنگ سپری کرد؛ سپس با همکاری مردم سالنگ به شمالی آمد و مورد حمایت رهبران مجاهدین میر مسجدی خان میر بچه خان محمد عثمان خان و سایرین قرار گرفت. ورود محمد اکبرخان خلائی راکه با فرار و تسلیم شدن دوست محمد خان به وجود آورده بود پر کرد و مجاهدین کابل را به محاصره کشیدند.
در تمام این دوره عرب بچه در سمت یاور دوش به دوش اکبر خان علیه انگلیس می جنگید. حینی که مکناتن نماینده سیاسی انگلیس طالب مذاکره با مجاهدین شد، عرب بچه به طور مخفی پیشنهاد قتل مکناتن را نمود و با او شرط گذاشت که با اجرای این کار تفنگچه و انگشتر مکناتن به طور یادگار به او داده شود.
در جریان مذاکره هنگامی که نزاع لفظی هیئت انگلیس و مجاهدین افغان بالا گرفت عرب بچه به آهستگی از جا برخواست به طوری که هیچ کس متوجه قصد او نشد تفنگچه مکناتن را که در کنارش داخل پوش نهاده شده بود گرفت وبه سرعت به سر و روی مکناتن آتش گشود.
عرب بچه بعد ازین حادثه از محمد اکبر خان اجازهء مرخصی گرفت و با سپری نمودن سه روز در قریه کوکلامی سالنگ عازم بخارا گردید.
(داکتر مهدی)
محمدعثمان. نجیب
Sent from my iPad