گر عمر مهلت ام داد، بسیار مینویسـم
زین شعر بی سر و ته، صد بار مینویسم
قلب شکسته دارم، شاید که باورت نیست
جور و جفای بسیار، از یار مینویســم
بی ادعای شهرت، هر چیز در دلم بود
از رنج درد دایم ، شهکار مینویســم
پـنهان کـجا نمودن ، این حرف راستین را
دادی مرا تو آزار، آزار مینویســم
شبهای سرد و خاموش گردد مگر فراموش
با روز و آفتابی، دیــدار مینویســم
من ناله می نویسم ، من درد مینویسـم
با دشمن قدیم ام ، پیکار می نویسـم
گلزار هستی من رنگ بــهار کم دید
پژمرد برگ و بـارش من خار مینویســم
نعمت الله ترکانی