افغان موج   

دلم غمگین از این صلح و جنگ است
که کُشت و خون در آن بی درنگ است

یکی  پشتون  یکی  تاجیک و ازبک...
یکی در این میان  لطف  فرنگ است

در این باغ  پر از گلهای  لاله...
یکی خار و یکی از جنس سنگ است

به قرن هیچ دل دادند... و گاهی
نمیدانند که این بلوا جفنگ است

مسلمانی... ولی هرگز نگفتی!!!
هر آنکه خون خورد مثل پلنگ است

به نام تاجیک و پشتون... هزاره
فرآوردی ز چرس است و ز بنگ است

بیا با هم برادر وار ... باشیم!
میان ما جدل بسیار ننگ است

نعمت الله ترکانی