افغان موج   

 مادر

جهان در زیر پای مادران است

و او گهوارۀ ای صاحبسران است

ره مردان... را گوید  نشانی

که او سالار در هر کاروان است

 

 زن

آنکس که ترا کنیز خود میداند

آدم نبود به کرگسی میماند

و آنکس که به دامان تو پرورده شده

این آیت هستی ترا میخواند

 

تخت شهروان

میان کوچه ها شیطان نشسته

هزاران مرد بی ایمان نشسته

مگو از سرد و گرم این زمانه

به تخت شاهروان حیوان نشسته

  

تفنگی

تفنگی آدم بی ننگ و عار است

  ز شیطان زمان از یک  تبار است

کند دعوا که من هستم مسلمان

ولی با امریکایی یار غار است...

 

مسلمان
نمیدانم  که  اگر  هستیم مسلمان
چرا ما را  بُود  مذهب  هزاران
یکی شد شیعه ـ دیگر گشته سُنی
به اصل حق کدامش دارد ایمان؟؟؟


دزدان
خدایا تا به کی از دست دزدان
ندارد سفرۀ ما... لقمۀ  نان
یکی بر تخت فرعونی نشسته
به زیر خیمه میمیرد هزاران
 

زورمندان

به ملک ما هر آنکو زورمند است

مثال گرگ چالاک و درند است

زمین و خانه  و دالر و  یورو

ز خون مردمش او را پسند است

 

نعمت الله ترکانی