میگویند: جنرال دوستم مانع آغاز کار استخراج نفت حوزه شمال شده
شورای امنیت ملی افغانستان گفته است که ژنرال دوستم مانع آغاز کار شرکت هایی شده که در داوطلبی استخراج نفت حوزه شمال افغانستان برنده شدند.
آقای فیض الله ذکی سخنگوی جبهه ملی گفته است: هدف اساسی حکومت و رهبری نظام دلسوزی برای حفاظت از ثروت های ملی نبوده، بلکه حفاظت از منافع برخی شرکا و اعضای همسو با خانواده اراکین نظام است که در (این) پروژه شریک می باشند."
افغانستان از نظر جیولوژیکی و موجودیت معادن سر شار دلچسپی های زیادی را برای محقیقین ساینس و دستگاه های سیاسی کشور های جهان و درد سر هایی را برای ساکنین خود ببار آورده است.
شاه شجاع ،امیر شیر علی خان ،امیر دوست محمد خان ،امیر عبدالرحمان خان ،نادر خان و سایر اولاد ه سرداران پشاوری یعنی سلطان محمد طلایی نامهای شناخته شده از این قماش در تاریخ افغانستان است.
محمد ظاهر پادشاه افغانستان علاقه زیاد به سنگهای قیمتی داشت و روسها بخاطر خوشنود نگاه داشتن او به استخراج آنها پرداخته بودند و همه احجار قیمتی در ارگ شاهی گدام میشدو هیچ کسی به جز شاه و شخصی به نام سید هاشم میرزاد که ارتباط فامیلی با خانواده ی سلطنت داشت ،دسترسی به آنها نداشت.سید هاشم میرزاد تا شاه بود او رییس سروی معادن و جیولوژی بود.
در شرایط کنونی که افغانستان عاری از استقلال سیاسی و فاقد وحدت ملی می باشد،قرار دادن معادن کشور به اختیار بیگانگان و بهره برداری آنها توسط اجانب یک جنایت بشری در حق یک ملت مظلوم و چپاول برهنه و تاراج تمام عیار هستی های این کشور می باشد.آقای کرزی و دارو دسته ی رسوای او نبایدزمینه تاراج ذخایر معدنی کشور را توسط بیگانگان مساعد سازندو بدانند که ذخایر معدنی مال مردم افغانستان است و مردم این کشور از نیات شوم ایشان خوب اگاه اند.بهره برداری معادن در افغانستان در شرایط موجود نه تنها به منفعت این کشور نیست بلکه سبب تخریب اراضی زراعتی ،آلوده شدن محیط زیست ،ملوث شدن آبهای جاری و آبهای زیر زمینی ،بوجود آمدن امراض خطرناک چون سرطان ناشی از تراکم بیش از حد در محیط زیست و افزایش جنگ در کشور میشود.در شرایطی که افغانستان فاقد وحدت ملی می باشد اگر دولت رسوا و استفاده جوی آقای کرزی نایل به فروش ذخایر معدنی کشور به بیگانگان گردد ،خون ریزی ،فقر و غربت در کشور چنان اوج خواهد گرفت که در ان نه هوایی ماند که تنفس کرد،نه آبی که نوشیده شود و نه زمینی که در آن زراعت کرد.خون ریزی ،قتل و قتال ، فقر و فاقه، بدبختی و بی عدالتی در آن بحالتی خواهد رسید که دیگر مردم جهان کشور کانگو را فراموش خواهند کرد و افغانستان به یک کانگوی دوم و حتی مدحش تر از آن تبدیل خواهدشد . مردم افغانستان نباید فریب وعده های مزورانه ُدستگاه فاسد دولت آقای کرزی را که گویا بهره برداری معادن کشور برای مردم کار میاورد و آرامش زندگی ،بخورند. اگر مردم افغانستان میخواهند بدانند که سر نوشت ایشان در صورت بهره برداری از ذخایر معدنی کشور توسط خارجی ها چی میشود ،بروند وزندگی کنونی کانگویی ها،موزمبیقی ها و سیرالیونی ها را مطالعه نمایند،آنگاه خود میدانند که این ملت های مظلوم در چه فقر و فاقه و در چه بد بختی و آوارگی تکاندهنده ای قرار دارند که همه ناشی از بهره برداری و تاراج ذخایر معدنی ایشان توسط بیگانگان می باشد.
خون این ملت های بیچاره در این معاملات به اندازه ای ریخته شده است که سیر الیونی ها به معدن الماس خود لقب الماس خون را دادند.Blood Diamond
در مصاحبه ی با محترم پروفیسور عبدالصبور فروزان سابق استاد دانشکاه کابل و فعلآ پروفیسور بر حال در یکی کالیج های شهر نیوجرسی ایالات متحده امریکا داشتم. موصوف در رابطه به ارزش معادن و نقش آن در اقتصاد آینده ی کشور مفصلآ صحبت نمودند که قسمت از آن صحبت را در قالب یک مقاله علمی و تحلیلی حضور خواندگان محترم پیش کش میدارم.
سوال:استاد محترم !در رابطه به ارزش های معادن و نقش آن در آیندۀ اقتصاد کشور ما افغانستان معلومات بدهید.
جواب:فروش معادن کشور خنجری است در سینه ملت
خدا آن کشوری را سروری داد که تقدیرش بدست خویش بنویشت
بدان ملت سرو کاری ندارد که دهـقانش برای دیگری کشت
باز خیانت دیگری انجام شد و معاهدۀ ننگین به ننگینی معاهدۀ دیورند توسط دستگاه بد نام حامد کرزی به امضآ رسید.این بار معدن حاجیگک بامیان را که اساس صنعتی شدن افغانستان را در آینده تشکیل میداد برای کشور هندوستان بفروش رسانیدند و امکانات صنعتی شدن افغانستان را برای ابد از بین بردند.سه سال قبل در یک زدو بند خاینانه دولت حامد کرزی معدن مس عینک لوگر را که یکی از بزرگترین معادن مس در جهان کنونی شناخته میشود بدون ارزیابی مفاد آن برای چینایی ها بفروش رسانید.دراین معامله ننگین وزیرسابق معادن حامد کرزی اقای ابراهیم عادل متهم است که در یک مجلس رشوه ستانی که بین او و چینایی ها در دوبی منعقد گردید سی میلیون دالر کمایی نمود. اینکه خود حامد کرزی چه مقدار پولی را در این معامله از چینایی ها اخذ نموده است تا اکنون معلوم نیست.ولی یک مسآله واضح است که قبل از امضا و بفروش رسانیدن این معدن حامد کرزی بصورت سری و بدون اجازه امریکایی ها به چین سفر میکند که حتی سفارت امریکا در کابل از این سفر آگاه نمیشود و اسباب ازردگی مقامات امریکایی را بوجود می آورد.
وقتی ابراهیم عادل رسوا شد حامد کرزی برای جلو گیری از رسوا شدن خودش و دیگران درین معامله او را از سمت وزارت معادن برکنار
حامد کرزی دستیارانش که بفروش معدن اهن حاجیگک بامیان که یکی از غنی ترین معادن آهن در جهان است (شصت و پنج فیصدآهن)در ماه نوامبر 2011نایل گردید.قبلا یک معدن طلا را در بدخشان برای کمپنی (J.P.Morgan)بفروش رسانیدند و معدن مرمر و رخام هرات را که نذیر ان در تمام کره ارض دیده نشده است به سرمایداری از ایتالیا بفروش رسانیده اند.ایشان در اوایل دسامبر2011با (Jan Kulzyk) جان کلکوچگ یک ثروتمند پولندی در خارج از افغانستان ملاقات نمودند و به موصوف وعده دادند که با او معامله خواهد کردتا یکی از معادن طلا دیگر را در بدخشان برایش بفروش برسانند.
باید خاطر نشان نمود که آقای حامد کرزی چندی قبل پیش از بفروش رسانیدن معدن آهن حاجیگک بامیان به هندوستان سفر نمود.اینکه در این سفر ها چه زد و بند ها و چه معامله و معامله گری های در کار است کس از آن نمیداند، ولی این بر همه واضح است که آقای کرزی در تذویر و معامله گری بی نذیر است.در دسامبر 2011اقای کرزی و دستیارانش در یک معامله عجولانه بخشی از مناطق نفت و گاز خیز افغانستان را در شمال کشور به چینایی ها بفروش رسانیدند.این خبر برای ملت بیچاره ما که در سرماه کشنده زمستان بسر می برند و توان گرم کردن خیمه های توته و پارچه و کلبه های تاریک شان را ندارند ، دل هر انسان را می شکافدکه چپاول گران بی رحم و بی عاطفه در وطن جا گرفته اند نه شهامت دارند و نه بصیرت.
دردناکتر اینکه آقای کرزی و دستیارانش در این اواخر در سخنرانی ای که نموده و اظهار داشت که او آماده است تا بعد از تاریخ ماه مارچ 2012 زمینه ی بفروش رسانیدن دوحوزه بزرگ دیگر نفت و گاز خیز کشور را در شمال افغانستان مساعد می سازد.اگر این کار عملی گرددافغانستان برای همیش از داشتن انرژی برای تاسیس صنایع محروم خواهد شدو وابستگی کشور برای انرژی نفت و گاز بخارج مسآله دایمی میشود و امکانات تولید صنایع خفیفه که از تصفیۀ نفت و گاز و مشتقات آن بوجود میاید بکلی از بین میرود و هموطنان ما آرزوی را که زمانی از نفت و گاز کشور خود استفاده نمایند و از وابستگی به کشور های دیگر فارغ گردند،باید بکلی از سینه های شان بیرون سازند که در همین مقطع زمان قسمت دیگری از معادن آهن حاجیگک را نیز بفروش میرساند تا آرزوی صنعتی شدن کشور را برای همیش محوه نماید.موجودیت معدن آهن و معدن نفت و گاز در یک کشور اصل اساسی برای صنعتی شدن آن کشور بشمار میرود.افغانستان با از دست دادن این دو اصل دیگر توان صنعتی شدن خود را برای ابد از دست خواهد داد و جای برای تولید و ایجاد صنایع ثقیله و صنایع خفیفه در آن باقی نخواهد ماند.
دولت چین و هندوستان از جمله کشور های اند که وجود فساد اداری در کشور های که دارای ذخایر غنی معدنی اند و زمامداران ضیف النفس و غیر مردمی در آنها حاکم اند استفاده نموده با دادن رشوه و معامله گری های نا پاک با این زمامداران معادن و ذخایر طبعی انها را در اختیار خود می آورند.یکی از این مثال ها در شرایط کنونی عبارت از معامله گری است که کشور چین با رییس جمهور موزنبیق نمود و معدن مس آن کشور را در اختیار خود در آورد. قرار اطلاعات موثق از منابع بین المللی عاید سالانه این معدن سه بیلیون دالر تخمین شده است که فقط صد میلیون دالر آن درآمد سالانه کشور موزنبیق داردمیشود و متباقی آن به اساس زد وبند که صورت گرفته است بصورت مخفیانه به حساب ریس جمهور موزنبیق می رود که کسی حتی وزیر مالیه آن کشور از آن اگاهی نداشت.این مثال را بخاطر آن آوردم که هموطنان عزیز من بدانند که امکانات چنین زد و بند ها و معامله و معامله گری ها میان رییس جمهور حامد کرزی و دولت چین در فروش معدن مس عینک لوگر صد فیصد موجود است.چون از یک جانب ابراهیم عادل وزیر معادن وقت او در گرفتن سی میلیون دالر رشوه از چینایی ها متهم شد و از جانب دیگر رییس جمهور حامد کرزی در گرفتن پول از بیگانه گان تشنگی خاصی دارد.چنانکه قبلا موصوف در گرفتن شش میلیون دالر ماهانه از کشور ایران چون دزد با پشتاره با آقای عمرداودزی رییس سابق دفتر حامد کرزی و سفیر فعلی او در پاکستان در میدان هوایی کابل افشآ شد.بدا بحال ملتی که رییس جمهورش جیره خوار بیگانگان باشد.
معامله گری های که در فروش معدن افغانستان به خارجیان صورت میگیرد صد فیصد به نقص و زیان کشور و مردم اند. چون این معامله گری ها توسط دولتی صورت میگرد که در فساد اداری مقام دوم را در جهان داشته و به اساس احصاییه که توسط دوکتور مرادیان یکی از کار شناسان امور افغانستان صورت گرفته است شصت و هشت فیصد اعضای کابیه و مقامات بلند رتبه دولت افغانستان حد اقل دارای دو دوسیه اختلاس و رشوه ستانی می باشد.پس هر تصمیمی را که چنین دولت اتخاذ می نماید تصمیم نادرست و عمل خاینانه و به ضد منافع ملی کشور و مردم ما است و پیامد درد ناک و الم انگیز را در آینده ببار خواهد اورد.
استفاده از مواد معدنی کشور توسط بیگانگان نه تنها سود برای مردم و کشور ما ببار نمی اورد ، بلکه سبب بروز فاجعه های بشری و افزایش تشنجات سیاسی و تولد نا راحتی های اجتماعی و پیدایش امراض سرطانی و امراض صعب العلاج الوده شدن اب های زیر زمینی از بین رفتن زمینهای زراعتی ، ملوث شدن خاکهای زراعتی، مسموم شدن حیات ابی در حوزه دریا های کشور می گردد.تفاله های حاصله از استخراج معادن توازن طبعی را در ان مناطق به هم زده سبب بوجود امدن شرایط کم ابی در یک منطقه و تولید خطرات سیلابهای مدهش در مناطق دیگر می گردد.
تجربه نشان داده است که هیچ کشوری در جهان از فروش معادن به بیگانگان به تعالی و ترقی نرسیده است و مردم آنها نتنها منفعتی از ان ندیده اند بلکه بر عکس به بدبختی های الم انگیز فاجعه های و دلخراشی را نصیب شده اندو تنها عده ای محدودی از معامله گران و سود جویان از آن منفعت برده اند.بطور مثال از زمانی که آل سعود امتیازات و بهره برداری نفت و گاز کشور عربی را به کمپنی های بیگانه بفروش رسانیدند چندین دهه میگزرد ومردم ان هنوز نمی داند که زمین کروی است و شهزاده ی از آل سعود چهل ملیون دالر را برای روز تولدش در فلوریدای امریکا به مصرف می رساند و زنها به جرم رانندگی در آنجا مجازات میشوند.
مثال دیگری از این قماش معدن مس سندک در پاکستان است که سالها از فروش ان به چینایی میگذرد ولی تاثیر اندکی در بهبود زندگی مردم ان محل وارد نکرده و در عوض استخراج این معدن آلودگی های محیطی و امراض صعب العلاج را در انجا ببار اورد و مزارع و باغستانهای ان مردم را از بین برده است.
در کشور نایجیر زمامداران سود جوی آن ذخایر نفت و گاز این کشور را که در دلتای دریای نایجر قرار دارد به خارجیان بفروش رسانیده اند.سالیان درازی از ان گذشته است و تاراج ذخایر نفت و گاز این کشور توسط اجنبی ها قسمت اعظم زمین های زراعتی و ساحات ماهیگیری مردمان آن محل را که برای ایشان آرامش و زندگی ببار می آورد ،تخریب نموده و حاصل زمین خود را از دست داده اند مردم این محل را به فقربی نذیری دچار نموده است.زمانی که مردم محل درک نمودند که بیگانگان ذخایر طبعی شانرا چپاول می نمایندو مزارع شانرا آلوده با فضله های معدنی می کنند،دسته های فدایی را ترتیب دادند وبالای کمپنی های خارجی حمله ور شدند تا پروسه چپاول ذخایر طبیعی شان را مختل سازند.کمپنی های خارجی مذکور بر علاوه قتل و کشتار مردم این محل از استخدام مردم بومی آن خود داری نمودند.تا به این ترتیب ایشان را در مضیقه های اقتصادی قرار دهند و خود حاکمیت مطلق بالای معادن شان داشته باشند.به همین ترتیب سیرالیون از جمله کشور های دیگری است که مردم آن قربانی تاراج ذخایر معدنی شان توسط کمپنی های خارجی گردیده اند اجنبی ها به خاطر تاراج معادن الماس این کشور چنان خونریزی ها و قتل و غارت گری ها را در این کشور انجام داده اند که سیرالیونیها الماس خود را به الماس خون لقب داده اند.
موزنبیق کشور دیگری است که تاراج ذخایر مس و طلای آن مصیبت های دلخراشی را بالای ساکنین آن ببار اورده است و کشمکشهای خونین ،فساد و جنایات تکان دهنده بشری را در ان کشور فروان ساخته است.
در کانگو سالانه به ارزش یک بیلیون دالر طلا استخراج و تاراج میشود که تنها سی و هفت هزار دالر ان در سال به بودیجه ملی این کشوروارد میشود و بقیه آن به کیسه بیگانگان می ریزد.فقر و فاقه به این کشور به حدی است که در روی زمین نظیر ان دیده نمیشودو کمپنی های اجنبی از ریختن خون انسانهای بیگناه و پامال حرمت ایشان باکی نمی نمایند.
با در نظر داشت این تجارب تلخ و تراژیدی های دلخراش در کشور های نامبرده به یقین میتوان گفت که فروش معادن کشور توسط حامد کرزی و همدستان او برای بیگانگان آغاز بدبختی های جدیدی برای مردم افغانستان بوده و کشور را وارد یک مرحله جدید تشنج و خونریزی و فقر و فاقه بیشتر می کشاند.
دولت حامد کرزی با تلاش بی مانند وزارت معادن افغانستان را که کانون پژوهشگر های علمی و مرکز بزرگ تحقیقاتی در کشور بود به وزارت معادن فروشی تبدیل نموده است و باید بدانند که استفاده از ذخایر معدنی کشور زمانی به منفعت وطن و مردم ما تمام می شود که این معادن توسط خود مردم افغانستان استخراج شود و ما مواد معدنی خود را بکشور های دیگر بفروش رسانیم نه معادن خود را. حامد کرزی و تیم همکارش به خطا رفته اند و آنها به عوض مساعد ساختن زمینه های فروش مواد معدنی که عبارت از استخراج آن توسط خود مردم ما است به فروش خود معادن کشور اقدام نموده اند.
تتبع و نگارش:امان معاشر ، خبرنگار آزاد
منابع : استفاده شده :
: اخبار تلویزون طلوع
مصاحبه ی با محترم پروفیسور عبدالصبور فروزان سابق استاد دانشکاه کابل و فعلآ پروفیسور بر حال در یکی کالیج های شهر نیوجرسی ایالات متحده امریک.ا
نقش معادن افغانستان در تحولات سیاسی کشور
جنرال «پادشاه ساز» بار دیگر به صحنه کشانیده شد
منبع : کابل پرس
درهمایش شانگهای، یک خبر مخرش و سری از سوی استخبارات چین به رئیس جمهورداده شد.
دو شنبه 11 ژوئن 2012, بوسيلهى رزاق مأمون
مقامات چین با صراحت ازجنرال دوستم به حیث عامل داخلی برهم زنندۀ پروژۀ استخراج نفت حوزۀ آمو دریا نام بردند. بدون تردید، مقامات چین عوامل منطقه ای را نیز به حامدکرزی معرفی کرده اند. شورای امنیت ملی درنشست واکنشی، با شتاب زده گی، به جنرال دوستم لقب «خاین ملی» داد ومابقی اقدامات «قانونی» درین باره، به دادستانی حواله شده است.
این درحالی است که «جبهۀ ملی» که دوستم بازوی نظامی آن است، خواستارتغییرساختار نظام درافغانستان است. جنگ پشت صحنه، شدید ترازروی صحنه است.
شورای امنیت ملی تا کنون دربرابر قاتلان، قاچاقچیان مواد مخدر، تروریستان طالب، زمین خواران وغاصبان، حتی واکنش کمرنگ بروزنداده است، از چه رو، ناگهان علیه یک رهبرسیاسی مخالف، ازآخرین ابزارضربت حیثیتی بدنام کننده استفاده کرد. درعقب صحنه، باید رزمایش های سخت داخلی ومنطقه ای درجریان باشد. نباید فراموش کرد که طی بیست سال اخیر، رویگردانی دوستم از دونظام حکومتی ( حکومت نجیب واستاد ربانی) باعث سرنگونی هردونظام شده است. درادبیات سیاسی غربی از دوستم به نام «جنرال پادشاه ساز» نام برده شده است. آیا خطریک دورۀ «پادشاه سازی» دیگرفرارسیده است؟
شرح ظاهری قضیه
جنرال دوستم نسبت به هرکس دیگرازاهمیت وظرفیت منابع انرژی شمال آگاهی دارد. وی سال ها درنیروگاه انرژی درمنطقۀ بومی خویش به حیث کارگرمشغول بوده است. پیشینۀ حفاظت امنیتی منابع نفتی آمو دریا نیز با نفوذ دوستم درمنطقه ارتباط داشته است.
اکنون مسئولیت امنیتی حوزۀ نفتی آمودریا درهمکاری با شرکت چینی را کمپنی «وطن ریسک منجمنت» برعهده گرفته است. رئیس این کمپنی راتب پوپل پسرمامای رئیس جمهور کرزی است. راتب پوپل بربنیاد شرایطی که بالای چینایی ها گذاشته شده، پرسونل امنیتی خود را درمنطقه مستقر کرده است. جنرال دوستم پافشاری دارد که پرسونل امنیتی حوزۀ نفتی باید ازمیان باشنده های محل دریک تشکیل جا داده شوند. استدلال دوستم این است که مردم محل احساس مسئولیت بیشتری نسبت به منطقه دارند وازین رهگذر صدها تن ازبیکاران صاحب مشغولیت سالم می شوند.
اما هم رهبری دولت با شرط گذاری دوستم مخالف است وهم شرکت چینی وراتب پوپل با آن مخالفت دارند. آیا موضع گیری جنرال دوستم با منافع «شرکت» های رقیب یا ملاحظات وپالیسی روسیه وامریکا رابطه دارد؟
آزمونگاه شمال
بروزمشکلات در دادن امتیاز استخراج منابع نفتی شمال به چین، تصادفی نیست. جزء جنگ ورقابت منطقه ای است. این میدان انرژی همانند مس عینک لوگربه واسطۀ چند شریک اقتصادی مستقردرارگ به رهبری خانوادۀ رئیس جمهور، براساس یک «جورآمد» پنهانی به چینایی ها واگذارشده است.
نزدیکی قصدی به چین، ورقیب تراشی به امریکا برای تیم حاکم اهمیت سیاسی واقتصادی دارد.
افغانستان ازنظر امنیتی واقتصادی، به آزمونگاه بین بیش ازده کشورمنطقه وجهان تبدیل شده است. بنا برین، نگاه اقتصادی کشورها، درواقع نگاه سیاسی وامنیتی است. ظرفیت حوزۀ نفتی شمال ازنظرآماری وسنجش، ازدیرباز، مشکوک بوده وحالا هم هست.
شمال افغانستان ازنظرسنتی مشمول حوزۀ «حیاتی» روسیه است. روس ها وامریکاییان، از ظرفیت وحجم واقعی ذخایرانرژی شمال به خوبی آگاه اند.
روسیه وامریکا اکنون به شریک استراتیژیک مبدل می شوند.
درحالی که چین دربازسازی افغانستان سهم بس ناچیزی داشته، امتیازدهی به چین ازسوی حکومت نه تنها قابل پرسش است؛ بل، اعتراضات ناگفتۀ روسیه وامریکا ودیگرکشورهای غربی را که درافغانستان هزینه گذاشته وتلفات داده اند، می تواند درپی داشته باشد.
دولت، پیش ازین، امتیاز استخراج مس عینک لوگررا بربنیاد یک پروسۀ نا شفاف به چین سپرد. تا جایی که نگارنده ( مأمون) درجریان هستم، برندۀ اصلی دسترسی به مس عینک یک شرکت سهامی قزاق- امریکایی بود؛ اما برخی مقامات ارشد درتیم حاکم طی یک معاملۀ مخفی، کمپنی چینی را برندۀ داوطلبی اعلام داشتند.
درسال 1387مقامات سفارتی قزاقستان درگفت وگو با من اظهارات داشتند که مقامات دولتی با اخذ ده ها میلیون رشوه، مس عینک را به شرکت چینی دادند. جدول حجم سرمایه گذاری کمپنی قزاق- امریکایی درهمان سال درروزنامۀ آرمان ملی به نشر رسید.
با توجه با پیشنیۀ ناجور قضیه، هنوزهم بین شرکت های «سایه» وشرکت چینی درمس عینک اختلاف وجود دارد. خصوصاً گفته می شود بخش قابل توجه طلا درترکیب مس عینک وجوددارد که درچهارچوب قرارداد، چین حق استفاده ازآن را ندارد و تاکنون داوطلبی هم نشده است. ازین نظر، سرنوشت مس عینک نیز درگرو تنش های آینده است.
عواقب برچسب زنی به جنرال دوستم
قید کردن صفت «خاین ملی» به جنرال دوستم، آن هم در«فیصله» نامۀ رسمی دولت عواقب دراماتیکی می تواند درپی داشته باشد.
اثبات «خیانت ملی» جنرال دوستم یک جنجال حقوقی پرتنش است. ثانیاً جنرال دوستم ازنظرنظامی وزنۀ اصلی «جبهۀ ملی» است. اگردرعقب این تحرکات، «منافع» کشورهای قدرتمند قرارداشته باشد، تمرد وجنگ طلبی دوطرف می تواند به جنگ تمام عیار مبدل شود. اگرچنین جنگی، هیچ برنده یی نداشته باشد، لااقل یک بازنده دارد وآن تیم حاکم درارگ است.
دروضعیتی که انتخابات قریب الوقوع است ونظامیان خارجی خروج ازافغانستان را شروع کرده اند، نشانه گیری قاطع یک رهبرمخالف، ریسک بسیارخطرناک است. این اقدام «جبهۀ ملی» را به مرکزحوادث پرتاب می کند. حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان تحت رهبری محمدمحقق، راهی ندارد جز آن که برای بقای خویش وارد جنگ شود.
احمدضیاء مسعود درمسند معرکه داراصلی منازعه، دربرابردولت می ایستد. وی علاوه برآن که خود مدعی صحنۀ سیاست است، دردیدگاه مردم نمایندۀ خاندان مسعود وربانی نیز به حساب می آید. اگربرفرض جبهه ملی، مرحله دوم «مقاومت» را شعار بدهد وکاراز دست همه در برود، چه خواهد شد؟
اضافه برین، نفرات پلیس، اردو وامنیت ملی حاضراند صاف وساده دریک جنگ داخلی بکشند وکشته شوند؟
اردوی ملی مأموردفاع ازبقای مملکت دربرابرتجاوزخارجی است. چه کسی می تواند به اردوی ملی برای سرکوب معترضان سیاسی فرمان یورش صادرکند؟